گفتگو با بیژن حیدری در برنامه ملاقات با چهره ها به قسمت چهارم و پایانی خود رسید.
در این قسمت بیژن حیدری صحبت های جالبی در خصوص صحبت هایی که در گوشی بین داوران رد و بدل می شود انجام داده است. همچنین در این بخش سری هم به زندگی شخصی بیژن حیدری زدیم و در خصوص فیلم و کتاب محبوبش پرسیدیم.
بخش پایانی گفتگوی سامان خدایی و بیژن حیدری را حتما بخوانید و ببینید:
آقای دکتر، خیلی برایم جالب است که بدانم وقتی شما داورها دور هم جمع می شوید، در مورد فوتبال و مربی ها حرف می زنید یا خیر؟ مثلا مربی ها وقتی جمع می شوند، داورها را نقد می کنند و حرف می زنند، داورها چطور؟ شده است بگویید این چه تعویضی بود یا چه ترکیبی را گذاشته بود؟
در بازی هم پیش آمده. مثلا یک بازی مهم بوده، این اتفاق افتاده. در گوشی بعد از اینکه تعویض صورت می گرفته است، با خودمان می گوییم که چرا فلانی تعویض کرد؟ نمی خواهم کلیشه ای صحبت کنم و بگویم نه ما فقط کار خودمان را انجام می دهم، خیر. این صحبت ها است، ما هم با هم صحبت می کنیم. اما نه اینکه بخواهیم ریز شویم.
شده که صحبت های گوشی داوران خارجی ضبط شود و پخش شود، ولی در ایران چنین اتفاقاتی رخ نداده است. خاطره جالبی دارید از این صحبت های در گوشی؟
خاطره جالب که من خودم نبودم ولی یکی از دوستان می گفت که ما رفته بودیم در یکی از شهرها برای داوری، به یکی از کمک داورها گفته بودند که امروز صداها ضبط می شود. بازی که تمام شد، کمک داور گفت با تشکر از کمیته داوران، دپارتمان داوری و فدراسیون فوتبال و خیلی کلیشه ای هم صحبت می کرد در طول بازی، مثلا وقتی می خواست بگوید فلان کار را بکن، می گفت آقای فلانی با اجازه لطفا آن کار را انجام بده. در این حد. خیلی هم پیش آمده، در خیلی از بازی ها اصلا سیستم کار نکرده و فعال نمی شود. چند وقت پیش یک بازی را قضاوت کردم که به نظرم حدود 70 دقیقه اصلا صدای هم را نشنیدیم.
به این شکل کار سخت نمی شود؟
چرا اما سیستم است دیگر، قطعی و وصلی دارد. بعضی وقت ها شده است رفتیم خارج از کشور، چون باید کانال هایش را تغییر بدهیم، یادمان رفته است. مثلا کشورهای شرق آسیا چون رطوبت دارد، باید سیگنال هایش را تغییر دهیم و یادمان رفته است و 90 دقیقه قطع بوده است. فقط روی گوش مان بوده است تا مربی و بازیکن و تماشاچی فکر کنند که ما ارتباط داریم.
تاحالا شده که بخواهید در کلاس مربیگری شرکت کنید؟ وسوسه نشدید؟
خیر.
به این فکر کردید که مثلا کمیته داوران بیایید برای مربیان کلاس داوری بگذارد؟
الان هست. در کلاس های مربیگری چند ساعتی را بحث داوری می کنند. یعنی داوران را دعوت می کنند و با آن ها صحبت می کنند و قوانین را می گویند. به نظرم خیلی خوب هم هست. چه اشکالی دارد در این کلاس های چند روزه ای که برگزار می شود، یک مربی بیایید صحبت کند. یک بار یک کلاس داشتیم در آکادمی ملی، زمان آقای عنایت. آن طرف هم کلاس A آسیا بود که مربیان معروف بودند. آقای فیروز کریمی هم آمد و یک ساعتی در کلاس برای بچه ها صحبت کردند. خیلی هم به بچه ها خوش گذشت. ان شالله که هرجا هستند صحیح و سالم باشند.
با اکثر مربیان که صحبت می کنیم، می گویند یعنی چی که کارشناس داوری باید روی صحنه ها نظر بدهد، ما خودمان فوتبال بازی کردیم و بهتر می دانیم. به این موارد برخورد کرده اید و تایید می کنید؟
من احترام می گذارم به آن ها. بالاخره چندین سال هستند که در فوتبال هستند. خیلی از تماشاگران ما اصلا می توانند کارشناسی و آنالیز کنند. ولی خب بعضی از قوانین هست که ریز هستند. تغییرات کوچکی صورت می گیرد که مربی نمی داند. مثلا یک مورد چند وقت پیش، پیش آمد در یکی از شهرها، الان هر توپی که به دست مهاجم بخورد و موقعیت گل ایجاد شود، هند است. قبلا می گفتند دست بسته باشد توپ بخورد هند نیست. ولی الان هند است. شاید این ها را ندانند. این تغییرات ریزی که ایجاد می شود را ندانند. اما رسانه دست شان هست. داور و ناظر داوری رسانه دستشان نیست. آن می رود صحبت می کند ولی داور نمی تواند از خودش دفاع کند. می گوید من مطمئن هستم که آن صحنه هند نیست چون اگر به دست مدافع می خورد، آن را پنالتی نمی گرفتند، چطوری این را هند گرفته است؟ بعد داور چطوری می خواهد از خودش دفاع کند؟ حالا بد نیست شاید خود کمیته داوران و دپارتمان داوری یک سخنگو داشته باشد تا این ها را به مربیان توضیح دهد. هرچند بهتر از آن این است که خود مربیان با قوانین داوری بروز شوند. یعنی در شروع فصل یک ناظر بین المللی از فدراسیون درخواست کنند و بگویند این مدرس تان است و برای ما بفرستید و قوانین جدید را بگویید. چه ایرادی دارد؟ این هم یک نوع تعامل است. هم بین مربیان و داوران، هم بین بازیکنان. هرچی هم که بیشتر باشد، ای هجمه ها کمتر است. شاید آن مربی آن قانون را ببیند اصلا اعتراض نکند.
یکی از همین تغییرات این است که جدیدا به نیمکت نشین ها بیشتر کارت داده می شود. یک جورایی بعضی وقت ها به نظر می رسد که نیمکت نشین ها عامدانه کاری می کنند که کارت بگیرند تا چند روز در رسانه ها باشند و با آن ها مصاحبه شود. شما چنین چیزی را حس کرده اید؟
نه من تاحالا چنین برداشتی نکرده ام. فکر نمی کنم که اینطوری باشد. ولی خب این یک حربه خوبی بوده است که گذاشته اند. شما می توانید با همین کار، به جای اینکه بروید کنار نیمکت صحبت کنید، بروید کارت نشان دهید.
متاسفانه چیز دیگری که میبینیم، این است که داد و فریاد لب خط تقریبا به یک حربه شده و حتی برخی از مربیان با آن امتیاز هم می گیرند. دکتر بیژن حیدری چقدر تحت تاثیر این موضوع قرار می گیرد؟
من خصوصا زمانی که تماشاگران بودند، خیلی زیاد دقت نداشتم به نیمکت ها. حالا این نقطه ضعف من بوده یا قوت، نمی دانم. بعضی وقت ها پیش می آید که بازی تمام می شود و می آیم منزل و دوستان زنگ می زنند که آقا ندیدی فلان مربی کنار زمین چیکار می کرد؟ می گویم باور کن که من توجهی نکردم. من وقتی وارد زمین می شوم، خیلی وقت ها، نه اینکه بخواهم بگویم کور و کر می شوم، نه. واقعا فقط دارم تمرکزم را روی دیدن صحنه های بازی می گذارم. دوست ندارم که زیاد به حاشیه بروم. یک خاطره بگویم، اولین دربی ای که رفته بودم، خیلی از دوستان می گفتند که ممکن است 20 دقیقه اولش اینطوری باشد و سخت باشد، ولی سعی کردم که خیلی زود مدیریت کنم. استرس باید همیشه یک مقداری باشد. اگر نباشد، داور ممکن است بازی را دست کم بگیرد و خیلی از صحنه ها را از دست بدهیم. اما برای من آنطوری نبوده است که بخواهم دقت داشته باشم، ولی اگر ببینم، برخورد می کنم. کوتاه نمی آیم. چون فکر می کنم که ما آمدیم دور هم جمع شدیم در آن جا یک کار را به نحو احسن انجام دهیم. اگر خدای نکرده بی احترامی صورت بگیرد، با کردار و رفتاری که از خودشان نشان می دهد، اول به خود فرد برمی گردد بعد به طرف مقابل. اگر همانجا برخورد شود، شاید این اتفاق در مسابقات بین المللی پیش نیاید. همانطور که می بینید در مسابقات آسیایی خارج از کشور پیش می آید و برخوردهای سنگین صورت می گیرد. مثلا می گویند ما این کار را داشتیم در کشور خودمان انجام می دادیم، ما این اعتراض را داشتیم می کردیم، ما این شادی را می کردیم، پس چرا آن موقع اشکال نداشت؟ باید ببینیم که به نفع مجموعه فوتبال است اگر برخورد شود.
داوری فوتبال تقریبا وقت آزادی برای شما نمی گذارد، ولی برای مخاطبان جالب است که بدانند، فردی که هم پزشک است، هم قاضی، چقدر اهل مطالعه خارج از حیطه تخصصی اش است؟
قبلا خیلی مطالعه ام زیاد بود. ولی الان مطالعه ام بیشتر علمی و ورزشی است. چیزهایی که مربوط به کارم است. مثلا در رابطه با علم تغذیه، مصدومیت های ورزشی. ولی اینکه بگویم کتاب های رمان بخوانم، تاریخی بخوانم، متاسفانه علی رغم اینکه دوست داشتم یک وقت برای این کار داشته باشم، ندارم. ولی بیشتر سعی می کنم اگر وقت داشته باشم، پیش خانواده باشم. مثلا کباب درست کردن را خیلی دوست دارم، کمک کردن در کار خانه، سریال نگاه کردن اگر فرصتی شود را خیلی دوست دارم. کلا مخصوصا تا قبل از دوره کرونا، مهمانی رفتن و مهمانی آمدن را خیلی دوست دارم. عاشق رفت و آمد هستم.
آخرین کتابی که خواندید خارج از حیطه تخصصی خاطرتان هست؟
اگر اسم ببرم ممکن است سوتفاهم شود. بله یک کتاب است برای یکی از دوستان ورزشی که آن را خواندم. (احتمالا منظور دکتر حیدری کتاب عادل فردوسی پور است)
آخرین فیلمی که تماشا کردید؟
مشغول نگاه کردن سریال آقازاده هستم.
فیلم محبوب تان چیست؟
من در کل فیلم های کمدی را خیلی دوست دارم. در دوره دانشجویی و دبیرستان، بیشتر دنبال فیلم های اکشن بودم. الان بیشتر دنبال فیلم های کمدی هستم. فیلم های کمدی داخلی را تا آخرین فیلمی که بوده، نگاه کردم. دوتا را هم تهیه کردم ولی هنوز فرصت نکردم که تماشا کنم.
آخرین فوتبالی که کامل تماشا کردید؟
خیلی سخته. همه را در حد 20 دقیقه و نیم ساعت. چون اکثرا در ساعت کاری ام در مطب هستند. ولی دو هفته قبل بازی ای که پیام در آبادان داشت را دیدم.
تیم محبوب خارجی تان را بپرسیم؟
آره. من زیاد دنبال نمی کنم ولی در ایتالیا قبلا واقعا میلان را خیلی دوست داشتم. ولی الان اصلا نمی دانم کجای جدول است. در اسپانیا هم بارسلونا را علاقه داشتم.
شده بعد از بازی بشینید کامل بازی خودتان را تماشا کنید و تجزیه تحلیل کنید؟
اکثرا نگاه می کنم ولی به صورت 90 دقیقه ای و کامل، فرصت نکردم. ولی در تمام صحنه هایی که ناظر مسابقه بهم تاکید می کند که اینجا را بازبینی کن و ببین، یا اینکه فکر می کنم در یکی از صحنه ها اعتراضی صورت گرفته، همه را نگاه می کنم.
اهل تئاتر یا سینما هستید؟
سینما را خیلی دوست داشتم. ولی آخرین سینمایی که رفتم، شاید 4-5 سال پیش باشد. اسمش را هم یادم نمی آید.
قضاوت سخت تر است یا طبابت؟
هر دویش سخت است. چون در هر کدام، اولین اشتباه، آخرین اشتباه است. شما در هیچ کدام از کارها حق اشتباه ندارید. در پزشکی اگر یک چاقو بلرزد، ممکن است به یک شریان آسیب بزنی. در داوری هم ممکن است شما یک لحظه سوت اشتباه را بزنی، با یک پنالتی سرنوشت تیم را عوض کنی. با یکی از قاضی های دادگستری که صحبت می کردم، می گفت که کار شما خیلی سخت تر است. وقتی با ضربان قلب بالا بخواهی تصمیم بگیری با مایی که می توانیم فرصت بگیریم خیلی فرق می کند. فکر می کنم که هر دوتایش سخت است.
یک شوخی بود با پزشکان که یک دکتر که عمل داشت و به کار دیگری هم می رسید، قیچی را در بدن بیمار جا گذاشت. حالا واسه شما هم پیش آمده که به دستیارتان کارت زرد نشان دهید در اتاق عمل یا اخراجش کنید؟
تا حالا چیزی جا نذاشتم. (با خنده) پیش می آید. خطاهای پزشکی بوده و هست. چه در کار قضاوت، چه در موقع رانندگی. اگر کسی اشتباه نکند، مگر می شود؟ در پزشکی هم اشتباه است. منم پیش آمده موقع جراحی، آن لحظه شما با جان یک انسان ارتباط داری. پیش آمده که در کار قضاوت بعضی وقت ها اشتباه کنم یا عصبانی شوم ولی خب بعدش هم عذرخواهی کردم.
از نظر شما کارت زرد، کارت قرمز و پنالتی زندگی چیست؟
سوال سختیه. کارت زرد، رفتارهایی است که ما در جامعه نشان می دهیم و بازخوردهایی است که از مردم دریافت می کنیم. شما ممکن است ناخودآگاه مثلا به عنوان مثال، پدر و مادر یک صحبتی با شما می کنند و برخورد بدی می کنید، همان عذاب وجدانی که چند لحظه بعد می آید سراغ تان، همان کارت زردی است که خودتان به خودتان می دهید. کارت قرمز فکر می کنم موقعی است که شما از طرف یک نفر کامل طرد می شوید. مثلا در روابط زناشویی، موقعی که زن و شوهر از هم جدا می شوند، همان کارت قرمز است. پنالتی هم آن لحظه های سختی است که اگر بخواهی از نظر طبابت ببینی، همان لحظه ای است که یک خطا صورت می گیرد و پایت به اتاق عمل کشیده می شود ولی فرصت برگشت به زندگی را داری. من فکر می کنم این همان جاست که مرگ و زندگی همان پنالتی دقیقه 90 است.
به عنوان سوال پایانی، یک کارهایی هست در زندگی که کارت زرد و کارت قرمز می گیری. برای دکتر حیدری پیش آمده که کاری کرده باشد که در جامعه و زندگی کارت بگیرد؟
صد در صد. اگر در زندگی شخصی خودم بخواهی نگاه کنی، من هر روز کارت زرد می گیرم. (با خنده) به هر حال شما ممکن است کارهایی در زندگی بکنی که صد در صد نیستی و اشتباه هم پیش می آید. در رفتارهایی که بعضی از دوستان کردم، انتخاب هایی که کردم. بعضی وقتا آدم یک کارهایی می کند که باعث پشیمانی می شود. می گویی من این کار را کردم چرا کارت زرد گرفتم؟ بعضی وقت ها ممکن است برای همه پیش آمده باشد، به یک نفر محبت می کنی، جواب محبت را یک چیز دیگری می گیری. نه اینکه بخواهد دلسردتان بکند که این کار را ادامه ندهی، ولی دفعه بعد با تفکر بیشتری این کار را انجام می دهی. با منطق قوی تری می روی سراغ کار. ولی کارت قرمز گفتم، حذف کردن افراد از سمت خودت است. اینکه شما بگویی من کارت قرمز را همیشه در جیبم بگذارم، نیست. باید باشد بعضی وقت ها نیاز می شود و باید کارت قرمز را نشان دهی. بعضی وقت ها باید از خودت دورش کنی و بعد فرصت برگشت بهش بدهی. مثل بازیکنی که یک هفته محروم می شود.
صحبت پایانی ...
خیلی خوشحال شدم که خدمت شما بودم، امیدوار هستم که بتوانیم هم دیگر را زیارت کنیم. هم در زمین ورزش، هم در اینطور فضایی. تشکر می کنم از شما. زحمت کشیدید. خیلی وقت هست که قول این صحبت را داده بودیم اما فراهم نمی شد و فرصت نبود. آرزوی بهترین ها را دارم برای شما و همکاران تان. و آرزو می کنم که هرچه زودتر مردم بتوانند مثل گذشته با هم رفت و آمد داشته باشند. این بیماری از دنیا رخت ببندد و جوری باشد که فرصتی فراهم شود و بتوانیم تماشاگران را در ورزشگاه ببینیم. آن شور و شوقی که در جامعه و فوتبال است، خیلی سریع به تمام دنیا برگردد. خداحافظ شما، یا حق.
همچنین بخوانید:
بیژن حیدری: مصدوم شدم و به کما رفتم؛ در همدان شایعه شد دوغ نخورید، می میرید!
بیژن حیدری: روز خواستگاری به خانواده همسرم گفتم ایشان یک هوو دارد!
بیژن حیدری در طرفداری | پیشنهاد عجیب یک فروشنده در روز قضاوت دربی!