⭐ ABC (مهاجم INTP) و Mr. A (مدافع و ENTP) ⭐
موضوع : نظام ایده آل
/ ای بی سی در مقابل مستر ای /
///
سلام عرض میکنم خدمت همه ی اون هایی که دارن این متن میخونند و امیدوارم که امشب بحث جذابی رو شاهد باشیم من خودم به شخصه به بحث ها و مناظرات این چنینی علاقه ی زیادی دارم اما حاشیه نریم و بپردازیم به موضوع:
در پست های مناظره های قبلی در مورد کپیتالیسم صحبت هایی رد و بدل شد که به نظرم جای باز کردن داشت ولی دو طرف مناظره خیلی سریع از روش رد شدن و در همون سطح اولیه خودش باقی ماند. صحبت هایی مثل اینکه نظام اقتصادی ایده آل و کامل چیه یا آیا واقعا دنیا داره بر مبنای داروینیسم و چپاول جلو میره(من بهش میگم قانون جنگل)، و همچنین سوال Mr.A درباره ی جایگاه انسان در نظام سرمایه داری و اینکه آیا انسان برده ی این نظامه و آزادیش کجاست و در نهایت هم اینکه، آیا داره در مورد همجنس گرایی تبلیغ میشه و میل به همجنس غیر طبیعی و غیر اخلاقیه یا نه.
اگه بشه قدم به قدم در مورد هر کدوم از این مباحث جلو بریم و صحبت کنیم خیلی عالیه. پیشنهاد میکنم به Mr.A که از نظام اقتصادی کامل از نظر خودشون، اینکه وجود داره یا کی وجود خواهد داشت و سیستم اقتصادی نروژ در حال حاضر بهترینه یا نه شروع کنیم و اگه فرصت شد در ادامه هم به بقیشون بپردازیم.
سلام و عرض ادب دارم خدمت مخاطب ها، کاربرها، مهمان ها، ناظر و داورها. نظام ایده آل یک مبحث گسترده ایه که تمام شاخه هاش جذابه و من بسیار خوش بینم که این مناظره به یک مناظره آموزنده، جذاب و حرفه ای تبدیل می شه. امیدوارم همه ازش لذت ببریم و یک چیز جدید یاد بگیریم.
همه این موضوعاتی که اشاره شد، هر کدوم می تونن به مباحث جذابی تبدیل بشن. بعضی موارد هست که زمان و مکان درستی برای بحث نیست و بهتره که انجام نشه چون اون آمادگی لازم برای پذیرش بعضی چیزها در حال حاضر وجود نداره. به هر حال من که حاضرم در همه این موارد ذکر شده مناظره کنیم و به یک جمع بندی برسیم و لذت ببریم. به نظرم اگه در مورد نظم ایده آل صحبت کنیم می تونیم به همه مباحث ذکر شده یک ناخونکی بزنیم. چون یک نظم، فقط نظم اقتصادی نیست و همه موضوعات رو اعم از فرهنگ، اقتصاد، اجتماع و سیاست، در بر می گیره. اما نکته منفیش اینه که نمی تونیم خیلی عمیق وارد اون ها بشیم.
موافقی؟ اسمت هم اگه لطف کنی همه ممنون می شیم. من محمد مهدی هستم. ABC انگار اسم جدیدترین ربات انیمیشن هاست.
پدرام هستم
مخالفتی با حرفتون ندارم به جز اون قسمت از حرفتون که گفتید نظام اقتصادی همه ی موضوعات رو در بر میگیره، این صحبت شما به نظرم خودش قابل بحثه که اگه شد در ادامه بهش میپردازم.
خیلی خب پدرام اوکیه. بزن بریم. عرض کردم، یک نظام، همه موضوعات رو به عنوان یک مجموعه در بر می گیره که داخلش اقتصاد و فرهنگ و اجتماع و سیاست هم هست. نه اینکه یک نظام اقتصادی، سیاست و فرهنگ و اجتماع رو میاره تو مجموعه خودش.
مناظره رو با طرح یک سوال شروع می کنم. به نظرت هدف از ایجاد یک نظم چیه؟ چرا ما می خوایم یک نظامی تعریف کنیم که در اون قوانین مشخصی رو برای اجتماع و سیاست و اقتصاد و فرهنگ در نظر بگیریم؟ چرا این کار رو می کنیم؟
خوب حالا حرفتون قابل قبول تر شد اما باز هم مسئله ای که به وجود میاره اینه که نگاه به مسائل سیاسی اجتماعی فرهنگی از دریچه اقتصاد نگاه تک بعدی هست و پدیدار شناسانه نیست. مثل این میمونه که مثلا بخوایم ورزش بسکتبال رو با پیش فرض هایی که از فوتبال داریم تعریف کنیم و بگیم که در بسکتبال دروازه بان نداریم یا مثلا هند مجازه، تعریف غلطی نیست ولی تا حدی بی معنیه.
در مورد سوالتون هم اگه اجازه بدید وارد خود بحث نظام اقتصادی ایده آل بشیم و در مورد مصداق های عینیش صحبت کنیم. صحبت کردن از مفاهیمی مثل نظم که حالت انتزاعی دارن و زوم کردن روی چنین تعریفاتی که مشخص هم نیستند جلوی بحث رو میگیره و سفسطه بازی میشه. من نروژ رو همون اول آوردم که تو بحث جلو بیافتیم و وارد این جور مسائل نشیم.
بازهم منظورم رو بد متوجه شدی. اصلا اقتصاد رو کنار بذار. منظور من از نظم، یک نظریه ایه که کل جامعه رو بر اساس اون پیش می بره. اقتصاد زیر مجموعه این نظم و نظریه هست و نه خود مجموعه. اقتصاد خودش یک عامل نیست، بلکه پدیده هست. نگفتم بیایم اقتصاد رو تعریف کنیم و مطابق اون بریم سراغ فرهنگ و اجتماع و سیاست. اقتصاد باید در کنار این ها تعریف بشه.نه جلوتر و نه عقب تر. یک سیستم یا یک نظم، مادره و اقتصاد و سیاست و فرهنگ و اجتماع، بچه های اون مادر هستن. ضمن اینکه از هم جدا هستن، همه باهم به سمت یک هدف در حرکت هستن. این رو کنار بذاریم.
اما یک نظم، اصلا مفهوم انتزاعی نیست و کاملاً در زندگی واقعی ما اثر داره. جلوتر می رسیم بهش و متوجه می شیم که نظام مفهوم انتزاعی نداره. اصلاً یک جامعه مگه بدون نظریه پیشرفت می کنه؟ مگه می ره جلو؟ ما بحث در مورد نظام اقتصادی ایده آل رو می تونیم به دو صورت پیش ببریم. که هر دو صورت در زندگی واقعی ما نمود دارن. نگران اونش نباش.
راه اول اینه که در مورد نیاز بشریت صحبت کنیم و ببینیم که در طول تاریخ دنبال چی بوده؟ بر همین اساس به دنبال نظم اقتصادی ایده آل بگردیم.
راه دوم هم اینه که، در مورد ریشه مشکلات، فساد ها و تبعیض ها و در کل دشمن های بشریت بپردازیم و ببینیم که در طول تاریخ، چه عاملی به صورت ریشه ای برای انسان ها مشکل ایجاد کرده.
این صحبت شما رو من از مناظره های قبلی به یاد دارم که گفتید کپ تنها اقتصادی نیست بلکه جنبه های مختلف دیگه ای هم داره.
کپ رو یک نظام کلی در نظر میگیرید؟ این چیزیه که به باور من اشتباهه و قابل بحثه و همین مسئله است که باعث میشه مثلا شما جنبش های امروز جهان رو به سرمایه دار ها ربط بدید.
اما در مورد "نظم" من سعی کردم از سفسطه بازی فرار کنم ولی ظاهرا اجتناب ناپذیره، صحبت من هم در مورد واژه ی "نظم" بود نه "نظام" نظم تعریفی داره؟ کلیت نظم رو میشه زیر سوال برد و گفت که یک چیز قراردادی و نسبیه و اصلا چیزی تحت عنوان نظم وجود خارجی نداره و جهان بر مبنای بی نظمیه.
دو راهی که هم که در مورد باز کردن بحث نظام ایده آل فرمودید به نظرم خیلی به هم مربوط و نزدیک هستند از هر کدوم که خواستید شروع کنید.
بله درسته. هنوز هم می گم. ولی واقعاً بحث ما این نیست. کپیتالیسم یک نظم اقتصادیه که باید در یک نظام بزرگ تر قرار بگیره تا در یک مجموعه، با عوامل دیگه ای که در یک نظم هستن، به سمت یک هدف مشخص حرکت کنن. اقتصاد کپیتالیسمی، باید یک سیاست همسو باهاش داشته باشه تا بتونه درست کار کنه. باید فرهنگ با کپیتالیسم و کپ با فرهنگ مطابقت داشته باشه. اجتماع هم همینطور. یک ماشین رو در نظر بگیر. کپیتالیسم، موتور اون ماشینه. اما این ماشین برای حرکت کردن به فرمون و ترمز و چرخ و بدنه و شاسی و خیلی چیزهای دیگه نیاز داره. کپیتالیسم نقش مهمی در به حرکت در آوردن این ماشین داره اما همه چیز نیست. این از این.
این موضوعی که در قسمت دوم مطرح کردی، یک ضربه خیلی بزرگی به مناظره وارد می کنه و خیلی شدید از بحث اصلی خارج. واقعاً وارد شدن به این بحث که یک سرش به خدا و عدمش بر می گرده، خیلی بی فایدست. از حوصله این مناظره خارجه. پس واردش نشیم بهتره.
نیاز نیست پیچیدش کنیم. اداره یک کشور و جامعه نیازمند یک نظریه هست یا نه؟ نیازمند برنامه ریزی هست یا نه؟ نظریه به این معنا که تکلیف بخش های مختلف روشن بشه. جایگاه مردم در اقتصاد، سیاست و فرهنگ چیه؟ فلان نهاد چه وظیفه ای داره؟ اقتصاد باید مال دولت باشه یا مردم؟ فرهنگ چجوری باید باشه؟ فرهنگ شرقی، غربی، اسلامی، مسیحی، ایرانی، آسیایی یا عربی؟ ساختار حکومتی چطوری باید باشه؟ این ها همه باهم یک نظام رو تشکیل می دن که حالا هر اسمی می خواد داشته باشه. البته من معتقدم اصل اینه که همه این ها متعلق به مردم باشه.
انسان اومده در این جهان که عزیز باشه. ما داریم کسی رو که بخواد ذلیل باشه؟ عزت نداشته باشه؟ تو سری خور باشه؟ نداریم. اما همیشه در تاریخ، در نقطه مقابل عده ای قلیل هستن که خودشون رو برتر از دیگران می دونن. اصلا برای خودشون ماموریت تنظیم کردن که نذارن انسان به قله های عزت برسه. البته این تلاش های اون ها بازهم به نفع انسان هاست. اگه اون ها نباشن، حق از باطل و خیر از شر مشخص نمی شه که. بدی و خوبی ازهم تمیز داده نمی شه که. اون ها اصرار دارن که انسان ها رو از اوج عزت و نوع دوستی و مهربانی به ذلت خودخواهی و خودپرستی برسونن. اون عده قلیل خودشون سقوط کردن و اصرار دارن که همه انسان ها رو هم با خودشون همراه کنن.
اما راز سقوط اون ها چیه؟ در یک کلمه، برتری جویی. یعنی اون ها خودشون را برتر از انسان دونستن. و همین شد نقطه سقوطشون. ریشه تمام مفاسد، ظلم ها، جنایت ها، تجاوزها و خیانت ها همین خودبرتر بینی و برتری جوییه. در هر کجا که ظلمی هست، تجاوزِ هست، فسادی هست، چپاولی هست، غارت، خیانت یا کشتاری هست، پای یک عده خود برتر بین در میونه. اصلا برو تاریخ رو دور بزن. در تمام تاریخ همه مشکلات بشری از همین برتری جویی یک عده شروع شد.
همین الان جامعه خودمون و کل جهان رو نگاه کن. عمده مراکز قدرت خودشون رو برتر از دیگران می دونن و بزرگترین جنایت ها رو انجام می دن. اگه کسی خوشد رو برتر از دیگران ندونه، هرگز دست به ظلم و تجاوز و تبعیض و غارت نمی زنه. همه این ها به خود برتر بینی بر می گرده. اگه بخوایم خلاصه بگیم، داستان تاریخ انسان، داستان عزت انسان و تلاش عده ای برای ذلیل کردن انسانه. ظلم و تبعیض بده؛ برای اینکه عزت رو از انسان ها می گیره. هم از ظالم و هم از مظلوم. محرومیت و فقر بده؛ چون عزت انسان ها رو لگدمال می کنه. جهل بده؛ چون انسان ها رو حقیر می کنه. هر چیزی که عزت انسان رو لگد مال کنه یا ازش بگیره، باطله. چه چیزی عزت انسان ها رو ازش می گیره؟ خود برتر بینی و برتری جویی.
پس ریشه تمام مشکلات بشری چیه؟ برتری جویی.
هر نظامی باید بر یک سلسه مبانی پایداری استوار باشه. اگه ما روند تحول انسان و جامعه رو به صورت روشن تعریف نکنیم، چطور می تونیم اقتصاد، اجتماع، سیاست و مدیریت رو تعریف کنیم؟ حالا، ما باید نظریات نظامات خودمون رو طوری طرح ریزی کنیم که این برتری جویی رو از بین ببره تا انسان بتونه به کمال حقیقی خودش، که انسان کامل شدنه، برسه. به نظرت بین نظامات موجود حال حاضر جهان، کدوم مورد می تونن این مشکل تاریخی بشریت رو به حداقل برسونن؟ چه نظامی بهترین نظام برای تحقق آرمان های تاریخی بشریته؟ یک کلمه، نظام مردم محور. یا اونوریا بهش می گن People-Centred System.
این صحبت های تاریخی که در مورد تاریخ وجودی انسان و جنگ و چپاول و خورده شدن ضعیف تر ها توسط قوی تر ها کردید همون چیزی هست که فکر کنم جفتمون توش توافق داریم و میشه اسمش رو داروینیسم و قانون جنگل و توحش گذاشت. اما ریشه ی این مسائل به کجا برمیگرده؟ مدت ها انسان ها با همین توصیفاتی که ارائه کردید زندگی میکردند اما در نهایت چیزی به وجود اومد به نام تمدن. اساس و زیربنای تمدن دقیقا برای جلوگیری از همون هرج و مرجیه که فرمودید، حالا با هر نگرشی که وجود اومده ن نظام ها و تمدن های مبتنی بر اندیشه های لیبرالی به این قانون دامن میزنن و نه نظام های مردم سالار و سوسیالیستی، بلکه هدف جفتشون مقابله با همون قانون جنگلیه که اتفاقا اجتناب ناپذیره و تقصیر کسی هم نیست. منتهی رویکردشون متفاوته. گروهی میگن باید این داروینیسم رو ضعیف کرد و گروهی هم میگن باید خودمون رو باهاش وفق داد و دیدیم که مقتدر ترین تمدن های امروزی رو هم کدوم اندیشه به وجود آورد(البته اگه بخواید وضع خوب کشور های توسعه یافته رو دلیل بر حقانیتش ندونید و برعکس بگید که توسعه یافتگیشون به خاطر ضرر هایی که به بقیه نقاط جهان زدند نمیتونم باهاتون مخالفت کنم و باید بگم حق با شماست اما فراموش نکنیم که داریم در مورد وضعیت امروز صحبت میکنیم نه قرن های پیش)
این هم که سعی میکنید بگید جایگاه انسان در نظام مردم محور( احتمالا منظورتون نظام های سوسیالیستی بوده چون اصلا به جز کشورهای دیکتاتوری نظام غیر مردم محوری نداریم) باز هم یک نگاه شخصیه و من میتونم زیر سوالش ببرم و به فردریش هایک ارجاعتون میدم که این نظام ها رو صدقه دادن به مردم و گدا بار آوردشون میدونه و برعکس میتونم از نظام های سرمایه دارانه دفاع کنم و اوتوپیا(آرمان شهر) کپیتالیستی رو مثال بزنم که توش حکومت میتونه همه ی نیاز های مادی گرایانه شهروندش رو برآورده کنه.
در مورد این که کپیتالیسم رو قلب یک سیستم کلی میدونید و میگید بقیه باهاش همسو هستند باز هم من مخالفم من برعکس انسان گرایی( اومانیسم) رو شاکله ی اصلی وجودی سیستم کشور های پیشرفته سرمایه داری میدونم و بر این باورم که کپ خودش رو باهاش هماهنگ کرده.
اسمش مهم نیست. می خوای اسمش رو داروینیسم بذاری، بذار. مهم اینه که در طول تاریخ، همیشه یک عده ای بودن که خودشون رو برتر از دیگران می دونستن و بر همین اساس، تبعیض به وجود آوردن، ظلم به وجود آوردن، اختلاف طبقاتی به وجود آوردن، جهل به وجود آوردن، فقر به وجود آوردن و کلی جنایت کردن.
خب اینجا چهارتا تا بحث مطرحه. اول اینکه، نظام های سوسیالیستی مطلق، به هیچ وجه مردم محور نیستن. کپیتالیسم و سوسیالیسم هر دو تیغه یک قیچی هستن. هر دو برای غارت منابع دارایی محور و انسانی ملت ها تولید شدن. بحث دوم، که به بحث اول مرتبطه، اینه که من نظام سوسیالیستی رو مردم محور نمی دونم. من واضح اسمش رو گفتم. نظام مردم محور. حتما هر سیستمی رو باید زیر مجموعه این دو تا قرار بدیم؟ نه. لازم نیست. بحث سوم، اینه یک چیزی رو از اول به زور قصد داری بهم نسبت بدی در حالی که من بارها تکذیب کردم. چندبار تکرار کردم که کپیتالیسم و حالا بقیه نظام ها، در یک مجموعه و باهم کار می کنن. کپیتالیسم یک نظریه نیست. یک ابزاره. اینطور نیست که کل مدیریت جهان بر اساس اون باشه. کپیتالیسم، در کنار بقیه اون هاست. نه جلو تر نه عقب تر. مثال مادر و فرزند رو هم زدم دیگه. گفتم همه با کپیتالیسم همسو نیستن. همه باهم همسو هستن در کنارهم. بحث چهارم. شما نوشتی که هرج و مرج بود تا زمانی که تمدن اومد. اما جلوتر هم نوشتی که تمدن نتونسته جلوی هرج و مرج رو بگیره. این یکم متناقضه. به هر حال تمدن اصلا نتونسته جلوی ظلم و تبعیض و فساد رو بگیره. مشخصه دیگه ما اینهمه ظلم داریم تو دنیا. مسئله اینجاست که تمدن بد تعریف شده و ازش سو استفاده شده.
اون عده قلیلی که عرض کردم، برای مقابله با سیر کمالی انسان، هیچقوت مستقیم وارد نمی شه. هیچوقت مردم رو به ظلم، تبعیض، جهل یا تجاوز و فقر دعوت نمی کنه. اگه اون ها این هارو بالا بگیرن و پشت همین شعارها بیان، حتی ابتدایی ترین انسان ها هم حرفشون رو قبول نمی کنن. چن نفر بیان بگن اقا بیاین بریم ظلم کنیم. غارت کنیم. ادم بکشیم و فساد کنیم. کی قبول می کنه؟ هیچکس. میان چی کار می کنن؟ میان پشت ارزش های مورد قبول انسان ها سنگر می گیرن. اون ها با اسم تمدن انواع و اقسام جنایت ها رو مرتکب می شن. جنس قلابی رو زیر پوشش جنس اصلی عرضه می کنن. اصلاً اگه مستقیم وارد بشن، کار و بارشون کساد می شه. پس پشت همون آرمان های تاریخی انسان ها سنگر می گیرن و شعارهاشون رو انتخاب می کنن.
معتقدی که هدف نظامات جهانی، از بین بردن ظلم و غارت و فساده. این نظمی که ما در حال حاضر شاهدش هستیم، بیش از 400 ساله که بر جهان حکومت می کنه. در این 400 سال، ظلم بیشتر شده یا کمتر؟ غارت بیشتر شده یا کمتر؟ کاری به اسامی و ارزش هایی که مطرح می کنن ندارم. واقعیت رو می گم. می گن قراره در فلان کشور آفریقایی سرمایه گذاری کنیم و توسعه بدیم و پیشرفتشون کنیم. اسم چیه؟ توسعه و پیشرفت و رفاه. اما در عمل چه اتفاقی می افته؟ استکبار و سلطه و ظلم و فساد و اختلاف طبقاتی و تبعیض. در همین طرفداری مقاله ای در این رابطه منتشر کردم که می تونی بعدا مطالعه کنی. https://www.tarafdari.com/node/1785969
اما می گی که نگاه من به نقش انسان و خود انسان یک نگاه شخصیه و به راحتی زیر سوال می ره. مدیریت حال حاضر جهان، بر اساس تعریفیه که از انسان و روند تحول جامعه داره. اگه ما می خوایم تغییری در نظام اجتماعی و سیاسی به وجود بیاریم، مجبوریم مفاهیم پایه انسان رو بازتعریف کنیم. کپ، بر اساس انسان لیبرالیه که تعریف شده. ما بدون اینکه بخوایم انسان رو تعریف کنیم، نمی تونیم اقتصاد، جامعه شناسی و روانشناسی رو تغییر بدیم.
این رو در مناظره قبل عرض کردم و الان تکراره. بالاتر نوشتم که هر جامعه ای باید بر اساس نظریه و نظامی پیش بره و این نظام، باید یک تعریفی از انسان داشته باشه. انسانی که مدیریت جهان تعریف کرده، دقیقا نقطه مقابل تمدنه. تمدن یعنی اینه که همه در کمال آزادی و عدالت کنار هم با دوستی و مهربانی زندگی کنیم و دنبال برتری جویی نباشیم. از حقمون بیشتر نخوایم. انسان لیبرال تمام ارزش های تاریخی بشریت که از اول تاریخ به دنبالش بوده رو، دور انداخته. وقتی سود بالاتر از همه چی قرار بگیره، جامعه به فساد کشیده می شه. نتیجش میشه 2.5 میلیارد گرسنه در این دنیا. گرسنه یعنی حتی یک وعده غذایی هم گیرشون نمیاد. نتیجه می شه ویروس کرونا و جنگ واسه سود بیشتر. نتیجه می شه سلاح های میکروبی، بیولوژیک، بمب اتم و خوشه ای و هسته ای و لیزری. انواع اقسام تسلیحات جنگی و به طور کلی مسابقه تسلیحاتی.
می گن اصن اون چیزی که قابل استفاده ست باید ساخت، اون چیزی که به فروش می رسه باید تولید کرد و اون چیزی که قدرت نظامی ما رو افزایش می ده باید به دست اورد. با چنین تفکری انسان به سمت تمدن می ره؟
اما انسان مد نظر من چیه؟ که در حرف بعدی و آخرم می زنم.
به عنوان حسن ختام امیدوارم همگی بحث جذابی رو شاهد بوده باشید. من انتظار داشتم بحث در مورد نظام ایده آل باشه و به دعوای کپ سوسیال تقلیل پیدا نکنه که متاسفانه کرد. اما جواب آخرم به صحبت های Mr.A :
در اول صحبت های شما و مناظره های پیشین، خود شما کاپیتالیسم رو یک سیستم جامع کلی در نظر گرفتید، در ادامه بحث با من به موتور و قلب ماشین تقلیلش دادید و در نهایت هم حتی همون حرفتون رو پس گرفتید و گفتی همه با هم همسو هستند این چیزیه که میشه به عنوان تناقض حسابش کرد نه تلاش تمدن برای مهار امری اجتناب ناپذیر، داروینیسم هم مثل جاذبه یک چیزی هست که وجود داره و قابل عوض شدن نیست و این امر متناقضی نیست و حرف عجیبی هم زدید که گفتی تمدن موفق نبوده!!! که باید بگم دست شما درد نکنه حرف شما به عنوان شوخی حتی هم جالب نیست. شهر با جنگل فرق نداره که اگه داره پس موفق بوده.(در ضمن تمدن مفهومی نیست که مثلا با اسمش بشه ظلم و ستم کرد)
در ادامه هم گفتید سوسیالیست "مطلق" خیلی بده که ممنونم قبول کردید نظام سوسیالیستی بدون وجود تفکرات لیبرالی که منجر به سرمایه داری میشه نظام به شدت بدیه و در نهایت به لیبرالیسم وابسته هست در حالی که لیبرالیسم به خودی خود و مستقل میتونه یک سیستم رو درست کنه.(حالا بماند که اصلا سوسیالیسم مگه مطلق و غیر مطلق داره و کپیتالسم هم یک جهان بینی مبتنی بر اقتصاده و نه اسمه و نه ابزار)
افرایش ظلم و ستم دوره 400 سال اخیر رو مثال زدید و باید بگم ظلم و ستم تو این 400 سال تابع مستقیمی نبوده و خیلی بالا و پایین شده اما اگه 100 سال پیش رو مثال بزنید با قاطعیت میگم شرایط رو به بهتر شدن بوده(برای بحث کلی تر هم به دیالکتیک عام هگل مراجعه کنید)
درباره ی تعاریف از انسان صحبت کردید که باز هم مخالفم اولا تعریف باید واقع بینانه باشه نه ایده آل گرایانه و در ثانی چرا یک سیستم که مثلا مبناش اقتصاده باید تعریف زیبایی از انسان ارائه؟ اگه دنبال تعریف زیبا از انسان هستیم بهتره به ادیان رجوع کنیم اون ها تعاریف خوشگل مثل اشرف مخلوقات و نماینده خدا و این صحبت ها رو ارائه دادن صحبت هایی هم مثل سیر کمالی انسان و رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند و این حرف ها همون توصیف والیبال به کمک فوتباله و پدیدار شناسنه نیست. تمدن غرب مبتنی بر اومانیسم به هیچ وجه دنبال طی کردن سیر کمالی این جور حرف ها نیست و نبوده، این ها حرف های اینوری هاست.
اما در آخر اگه با ضعیف کشی و قاون جنگل مخالفین این پستتون و تناقض به وجود آمده رو برام حل کنید:
https://www.tarafdari.com/node/1699543
این صحبت شما تو این پست که دقیقا همون ترویج قانون جنگل و باید قوی بشید و ضعیف ها محکوم به نابودی اند هست. اون هم از شما که دشمن شماره یک این موضوع هستید.
امیدوارم موفق باشید.
البته فکر کنم حرف هامون پتانسیل یه بحث دیگه در آینده رو هنوز داشته باشه:)
خیلی متشکرم. واقعا زمان مسئله ای شده و باعث می شه که بحث به نتیجه نرسه. الان نمی تونم پاسخ شما در حرف اخر رو بدم. زمان ندارم. راه حلش مناظره زنده در اینستاگرام یا مناظره صوتیه. اگه مناظره صوتی رو قبول می کردی، مشکل زمان و تایپ نداشیم. فکر نکنم بشه به همه موارد بالا پاسخ داد. اما سعی خودم رو می کنم.
مورد اول، اصلا دعوایی بین سوسیالیسم و کپیتالیسم نیست. من موافق هیچ کدوم نیستم.
مورد دوم، بحث های قبلی ما در مورد اقتصاد بود و نه یک نظم کلی. من کپیتالیسم رو یک نظام اقتصادی کلی در نظر گرفتم. که هست. بحث ما، الان، اقتصاد نیست. بحث های قبلی اقتصادی بود. نه این. مثال ماشین هم عرض کردم که موتور، نه قلب تپنده. قلب تپنده از کجا اومد؟ متن موجوده و چنین چیزی اصلا من نه در مناظره های قبلی و نه در این مناظره از قلب تپنده حرفی نزدم. در ادامه مثال ماشین گفتم که، موتور نیاز به یک بدنه و فرمون و چیزهای دیگه هم داره. چرا بدنه رو محرک اصلی قرار ندیم؟ ماشین مگه فقط با یک موتور و بدون بدنه راه میفته؟
مورد سوم، شما از همون اول به زور قصد داشتی که کپیتالیسم رو از دید من به عنوان یک موضوع کلی نسبت بدی. در حالی که من اصلا چنین چیزی نگفتم. این کار دو موضوع رو می رسونه. اول اینکه با قصد و نیت خوبی به مناظره نیومدی و قصد تخریب شخصیت من رو داشتی.
خب من نیت رو نمی تونم بخونم، ولی وقتی رفتی یک توییت قدیمی از من پیدا کردی تا بتونی یک چیزی علیه من پیدا کنی، این موضوع رو ثابت می کنه دیگه نه؟ دیدی نتونستی اون موضوع کپیتالیسم رو بهم نسبت بدی، رفتی یک چیز جدید بی ربط به بحث پیدا کردی و اوردی.
موضوع دوم، اینه که اطلاعات اورجینالی رو نداری و از اینکه بحث به سمت دیگه ای بره، ترس داشتی. سمت دیگه نه اینکه منحرف بشه. اینکه بحث عمیق تر بشه. این نشون می ده که برای رقابت اومدی نه مناظره.
برای همین همش سعی می کردی این ادعا رو بهم بچسبونی تا بحث رو به سمت چیزهای بیهوده ببری. خب این درست نیست. من با این مخالفم. من نه شناختی ازت دارم و نیازی به شناخت داشتم. تصور کردم که برای بحث مفید میای و نه تخریب شخصیت. تا حالا چند نفر همینطور با اکانت های ناشناس اومدن همین کار تو رو کردن. چی شد نتیجش؟ به چی رسیدن؟ چه اتفاقی افتاد؟ کجا هستن الان اون ها؟ من کجا هستم؟
بالاخره در این مناظره من که استدلال خاصی از شما ندیدم. میگم اطلاعات اورجینال نیست همینه.
وقتی در بحث اصلی حرف خاصی نداشته باشی، می ری سراغ حاشیه.
کل حرف ها فقط چند نقل قول از چند مکان بود که به جز پراکنده کردن بحث، هدف دیگه ای نداشت. آخرش هم که با اون توییت مشخص شد هدف چیه. من یک توصیه دارم. نه فقط به شما، به هر کس دیگه ای که قصدش تخریب منه.
شماها خیلی راحت می تونید در ورزش های هوازی المپیک مقام بیارید. واقعا استعداد شما در این زمینه فوق العادست. آخه خیلی وقته سرتون تو چیز من تو زندگی من هست. (*سخن ناظر : منظورش کونه میگه سرتون تو کون منه*). واقعا نفس فوق العاده ای می خواد که این همه سرتون داخل زندگی من (*کون ، باسن من*) باشه تا دنبال یک چیز کوچیکی برای تخریب من باشید. ولی هر رشته هوازی که بخواید می تونید مدال بیارید. اینجوری به دو هدف اصلی که همیشه به دنبالش بودید، می تونید برسید. یعنی پول و هم شهرت. سرتون هم می ره تو زندگی خودتون و مشغول می شید.
به هر حال برای جمع بندی، خلاصه و شکل کلی عرایضم رو می نویسم.
گفتیم که مدیریت حال حاضر ایران و جهان، ناکارآمد و ظالمه. ریشه این ظلم، بر می گرده به برتری جویی یک عده. یک عده ای خودشون رو برتر از دیگران می دونن. گفتیم که هر نظامی به یک نظریه نیاز داره و پایه و بیس این نظریه، بر اساس تعریفیه که متفکران اون نظام، از انسان کردن.
حالا اون ها برای اینکه بتونن به هدفشون - که غلبه و سلطه بر ملت هاست - برسن، اومدن یک سری نظاماتی تعریف کردن. این نظامات بر اساس انسان لیبرال تعریف شدن. یعنی انسانی که «سود» رو بالاتر از تمام ارزش های تاریخی و اخلاقی بشریت می دونه. یعنی برای رسیدن به سود بیشتر، حاضره، بکشه، شکنجه کنه، ظلم کنه، غارت کنه، چپاول کنه، امنیت مردم رو از بین ببره و فساد کنه.
حالا فعلاً این ها مدیریت جهان رو در دست گرفتن و همینطور دارن غارت می کنن و می کشن. راه کار چیه؟ ما باید انسان رو دوباره باز تعریف کنیم و نظامات موجود رو تغییر بدیم. انسانی که ما باید تعریف کنیم، باید انسانی باشه که مطابق خواسته های تاریخی بشریت باشه. یعنی بریم ببینیم که نوع انسان ها در تاریخ به دنبال چی بودن؟ چی می خواستن؟
اگه بخوام خیلی خلاصه بگم، در طول تاریخ، همه ملت ها دو مطالبه مشترک دارن. اول آزادی، دوم عدالت. در تاریخ اوج خواسته ها و آروزی هر ملتی، آزادی و عدالته. این خواست تاریخی و مشترک همه انسان هاست. کسی رو داریم که بگه من می خوام بهم ظلم بشه؟ از عدالت بدم میاد دوست دارم همیشه من رو زجر بدن و بهم ظلم کنن؟ کسی هست که بگه من می خوام زندانی باشم؟ کسی هست که بگه من عزت نمی خوام می خوام تو فقر باشم و ذلیل بمیرم؟ نداریم. اگه کسی این حرف ها رو بزنه، یعنی یکم از اون انسانیت فاصله گرفته. در هر کجای دنیا و با هر فرقه و مذهبی، همه به دنبال آزادی و عدالت هستن.
اگه ما انسان رو بر مبنای آزادی، عدالت، علم، حکمت، عزت، پاکی، صداقت، محبت و حق طلبی، کمال جویی، فداکاری و ایثار و زیباییخواهی و رفاه همگانی و پیشرفت تعریف کنیم، نظامات مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و مدیریتی هم به دنبال همین آرمان ها تبیین می شن.
حالا چطور به این آرمان ها برسیم؟ حکومت رو بدیم دست مردم. اسمش رو هر چی خواستی بذار. سوسیال دموکراسی، دموکرات سوشالیسم، سوسیالیسم، کپیتالیسم. هر چی. اگه مردم حکومت کنن، کسی ذلیل نمی شه. بالاتر گفتم که مردم هیچ وقت بد خودشون رو نمی خوان. کسی که بگه یک ملت اشتباه می کنه، در جهل مرکبه دیگه.
در انتها از پدرام عزیز، همه مخاطب ها، ناظر و داورها تشکر می کنم که با صبر و حوصله زیاد تا آخر مناظره با ما همراه بودید.
آزاد و با عزت باشید.