بردهای عجیب پرسپولیس
بازی استقلال ملوان و پرسپولیس فجر اولین دوره لیگ
من نا امید بودم تلویزیون خاموش کردم گفتم برم طبیعت گردی
ده دقیقه رفتم برگشتم گفتم شاید ملوان ی معجزه ای کرد تو مسیر مزار شهدا سر زدم از دور فاتحه خوندم با موتور زود برگشتم
که فاجعه ملوان و فتح اله زاده و ابراهیم اسدی و...
خاطره ایمون زاید
عروسی دعوت بودیم داداشم استقلالی لباس پوشیده و ایستاده که تموم بشه بریم عروسی من و مرحوم داداش دومیم که پرسپولیسی بود پکر بودیم گل اول زدیم داداشم نشست گل دوم زدیم دراز کشید پای تی وی
گل سوم زدیم لباساش دراورد عروسی نرفت
ما رفتیم اما عروسی کاملا مصادره شد بنفع فوتبال همه دیونه وار میرقصیدن حتی نمی دونستن اسم ایمون زاید چیه یکی میگفت مال سوریه اس یکی اسمش میگفت امین
اخرین خاطره
پرسپولیس الدحیل
ما هر وقت قالی میشستیم پرسپولیس کامبک میزد
خانمم خونه پدرش بود
به برد با تفاضل نیاز داشتیم
الدحیل گل زد
حالا نوبت کامبک بود
اولین قالی انداختم الکی اب ریختم و پودر
گل زدیم
دومین قالی همینطور و
تا اینکه حاج گادوین منشا و اون دریبل خونسردانه وای چه کرد با ازادی
مجبور شدم قالی ها رو کامل بشورم تنهایی
فوتبال سن نمیشناسه
همه ی روزی دیونه این توپ گرد بودن
حتی شما دوست عزیز