مطلب ارسالی کاربران
صحبتهای تازه مسعود کیمیایی: میان این همه زشتی من چگونه زیبایی بسازم؟/ این حقوقهایی که مردم میگیرند خود به خود آنها را وادار به ضد اخلاق میکند
🔹به گزارش سینمادیلی مسعود کیمیایی در بخشهایی از گفت و گوی تازهاش با مجله اندیشه پویا درباره مسایل مختلف سینما و جامعه گفت: یک لباس فروشی در کلن آلمان بود که همیشه ویترین آن را نگاه میکردم. یک دست کت و شلوار با رنگ قهوه ایی، دو سال بعد و دو سال دیگر در ویترین این فروشگاه بزرگ لباس بود. در این مدت قیمت آن هیچ تغییری نمیکرد. در سرزمین خودم قیمتی نیست که دو هفته دوام بیاورد، روزنامهایی نیست که دو هفته یک عقیده را داشته باشد، در تلویزیون به سرعت عقیده ها در سریالها جا به جا میشود. در سینما یک فیلم را سه کمیسیون دید، صحنهایی را یک کمیسیون رد کرد، همان صحنه را کمیسیون بعدی چقدر خوش آب و هوا دید..
🔹مردم گرسنهاند. مردم جاجیم زندگیشان را نمیتوانند بکشند، این حقوقهایی که مردم میگیرند خود به خود آنها را وادار به ضد اخلاق میکند. الان دیگر مفاهیم زیبای هنرمندانه و کشفیات این جهانی از هنرهای ناب، تاریک است. ما در جای تاریکی از تاریخ جهان زندگی میکنیم. یک دفعه میخوانی یک سرزمینی میآید مردم را روی این کره زیبای زمین ترور میکند یک ویروسی را میدهد به جهان که عدهایی بمیرند. یک زمانی بود که قاضی دادگستری میگفت تو این را کشتی باید اعدام شوی. الان آن کسی که باید اعدام بشود کیست؟ آثار و تبعات مخرب اقتصادی، انسانی، روحی و روانی و فرهنگی این وضعیت هولناک را چه کسی جوابگوست؟ از خدای خودت میپرسی اینجا کجاست که من دارم زندگی میکنم؟ میان این همه نازیبایی و این همه زشتی، من چگونه زیبایی بسازم، زیبایی بیافرینم؟ حافظ میخوانی میبینی این واژهها چرا غریبه شدهاند؟ واژههایی که تو در بیست سال پیش یک حس عاشقانه به آنها داشتی الان اصلا آن را نمیشناسی.
🔹هنرمند باید حرف بزند، باید کار کند. برای اینکه چرا کار نمیکند هم باید کار کند. هنرمند نمیتواند بیکار باشد. هنرمندی که کار نکند و حرف نزند بیمار میشود
🔹یکی از دستورات بد در جهان، تزریق کردن امید است. آن امید اگر امید باشد، تزریق نمیشود. اصلا در بطن شناخت و حرکت جامعهات، ایستایی جامعهات و به ناچار ایستایی مردم و تفکر نمیتوان امید تزریق کرد. امید را باید نشان داد. امید را باید دید. امید همهاش در آینده نیست. پایههایی که امید را باور کنی حالاست. من اگر به تو سفارش زیبایی بدهم و هیچگاه به دستت نرسد زشت ترین آدم دنیایم.