مطلب ارسالی کاربران
زندگی های دیروز و زندگی های امروز_بخش ۵
سلام...
من سعید هستم و با بخش پنجم از موضوع زندگی های دیروز و زندگی های امروز...
در بخش قبلی به اونجایی رسیدیم که پیدا شدن سرو کله ی یکسری سریالهایی که ساخت کشورهای امریکای جنوبی بود و از شبکه های ماهواره ای کشور ترکیه پخش میشد،تقریبا آغازی شد برای اینکه خانواده هایی که در جامعه ی ما از داشتن ماهواره بهره میبردن و خب،توان و درکی از تجزیه و تحلیل اون دست از فیلمها رو هم نداشتن،یه جورایی شروع کنند"تیشه به ریشه زدن" رو...
که صد البته که در این حالت خودمون متوجه ی ضرباتی که به خودمون میزنیم نمیشیم تا به وقتش که شاید خیلی دیر شده باشه.(البته من میگم ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه ست و شخصا آرزو دارم که اون دسته بلاخره یه روزی متوجه ی این موضوع بشن ولی واقعیت اینه که اکثرا نمیشن)
برگردیم به روزها و بهتره بگم چند سال قبل از ورود شبکه های مجازی و به قولی اجتماعی...توی اون روزها خود کشور ترکیه هم شروع کرده بود به ساخت سریال...(بهتون تضمین میدم که کشور ترکیه تا چند سال پیش که شاید ۲۰ سال پیش در صنعت فیلمسازی قدرت ساخت سریالهای رنگارنگی که بعدها ازشون دیدیم رو نداشت)اون هم چه سریالهایی...یادمه که یه روز وقتی رسیدم خوونه دیدم مادرم پای سریالی نشسته و بصورت اتفاقی چشمم خورد که شماره ی قسمت سریال...دیدم نوشته "قسمت ۴۵۹"...باور کنین چیزام ریخت ...(دندونام)
بعدش که طی چند روز کنجاو شدم که بفهمم اصلا موضوع اصلی سریال چیه متوجه شدم که لپ کلامش اینه که یه آقا یا چند تا آقا دنبال رسیدن به یک خانم هستند یا یک یا چندتا خانم دنبال رسیدن به یک آقا هستند...بعد که ریز شدم به مابقی سریالهایی که دیگه حالا بطور همزمان از هر شبکه ی ترکیه ایی میشد چندتاشونو دید(گویا از اینکه میتونستند سریال بسازن کلی ذوق زده شده بودند و میخواستن گوی سبقت رو از هم بگیرن)فهمیدم که علاوه بر اون موضوعی که بهتون گفتم بقیه ی موضوعات شامل این میشد که یا چند تا آقا دنبال چند تا خانم بودند یا چند تا خانم دنبال چندتا آقا بودند یا خانم دنبال چندتا آقا بود یا آقا دنبال چندتا خانم بود یا خلاصه همه به یک شکلی دنبال رسیدن بهم بودن و توی این راه از هیچ کوششی دریغ نمیکردن...از نشون دادن مال و ثروت و جایگاه و خوونه و ماشینشون به هم تا کشت و کشتار و آدم ربایی و تجاوز و خیانت...
اونجا بود که این فیلمها و بهتره بگم سریالها به شدت من رو یاد همون سریالهای چند سال قبلتری مینداخت که ساخت کشوری غیر بود و از همین شبکه های ترکیه ای پخش میشد و مردمه، بدبختانه و متاسفانه نزدیک بین و زود باور و بدبختانه تر،"جو گیر" ما(البته اکثر اونایی که اینارو تماشا میکردن)،اونارو قورت میدادن...
از اون روزها که یه کم گذشت و وقتی بیشتر ریز میشدم تو جامعه و مخصوصا خانه و خانواده ها میدیدم که اولا ملت تا ساعت ۱ و ۲ نیمه شب(بعضا)میشستن پای این فیلمها و سریالها...گاهی دیده شده بود که میزبان،وظایف میزبانی رو در قبال میهمان کلا روی زمین میگذاشت و میرفت پای تلوزیون میشست و دو تا چشم دیگه هم قرض میکرد و چهار چشمی میرفت تو فیلم...(حالا دونفر باید میومدن و اونو از تو فیلم میکشیدن بیرون...مگه میومد) که مثلا چی نگاه کنه؟!!!........."فاطما گل"
جالب بود که وقتی از همین آقایون و خانمهای دانشمند میپرسیدی که آیا تا حالا فیلمهایی مثل "رستگاری از شاوشنگ" یا "۱۲ مرد خشمگین" یا مثلا "ذهن زیبا" رو دیدی،یه جوری بهت نگاه میکردن که خودت شک میکردی که تو لیست مثلا imdb،نکنه حریم سلطان، اوله؟!!!!!!!
.
.
.
دوستان من...عزیزان
اصلا و به هیچ عنوان نیت این رو ندارم که بخوام بگم مردم چی باید ببینن و چی نباید ببینن...یا چی باید بخونن و چی نخونن...که توی اون جایگاه نیستم...
فقط میخوام براتون بگم که تحت تاثیر قرار گرفتن در مقابل بعضی چیزهایی که توی این چند سال اخیر وارد نگاه و ذهنمون شده و یا بهتره بگم اجازه ی ورودشون رو خودمون دادیم،چقدر تونسته و باز هم بهتره بگم گذاشتیم تا رنگ و بوی زندگیهامون رو و در اصل معنای انسانیت رو تو وجودمون عوض کنه...
در بخش و بخش های بعدی میخوام براتون از ادامه ی ساخت مشابه ی همین سریالها،در کشور خودمون...حضور واژه ی تازه به زبان افتاده ی "سلیبریتی"،باز هم در کشور خودمون و تقلید و مشابه سازی زندگی اونا از چیزی های که نقششون رو بازی میکنن و قسمت فاجعه بار قضیه که اکثریت جامعه هم دنباله روی همین داستانن...و تشریف فرمایی شبکه های مجازی و ورودشون به خانواده ها و نوع تاثیر پذیری اشتباهی اکثر مردم از آنها رو بگم...
تا بخش بعدی...مرسی که هستین