نوربرت دیکل گوینده پرشور ورزشگاه دورتموند و همچنین گزارشگر اختصاصی بروسیا دورتموند و البته مجری دوست داشتنی ماست. متولد 27 نوامبر 1961. نوربرت در دوران بازیگری نیز موفق بود و 108 بازی برای دورتموند به ثبت رساند و مدتی نیز در کلن بازی می کرد. نوربرت در 15 دسامبر 89 خداحافظی کرد. در بازی جلوی دوسلدروف که خود او زننده تک گل دورتموند در دقیقه 90 بود. نوربرت مدت زیادی از دوران بازی اش را با مصدومیت گذراند. این بازیکن در سال 86 به دورتموند پیوست. و بعد از سه سال به اولین افتخارش یعنی قهرمانی دی اف بی پوکال رسید. او مدتی بعد دچار مصدومیت شد و مجبور شد فوتبال خود را کنار بگذارد و با 108 بازی برای دورتموند و 50 گل زده به دوران بازیگری خود پایان دهد. اما می خواهیم نگاهی دقیق تر به دوران حضور او در دورتموند بیاندازیم. دورانی شگفت انگیز و پر از احساسات.
اولین فصل حضور در دورتموند؛ خوش آمدی نوبی دیکل!
شعار "خوش آمدی نوبی" در شهر دورتموند میپیچید. او نوربرت دیکل بود. بازیکنی که کاملا به دورتموند می آمد. هوادران برای پیوستن او به دورتموند لحظه شماری میکردند. او قرار بود قهرمان دورتموند نوین باشد. قرار بود که بخشی از سرود عصرهای داغ وست فالن شود که اینگونه نیز شد. شعر "نوبی دیکل قهرمان برلین" را هر پسر بچه ای در دورتموند حفظ است. او شروع خوبی داشت. فصل 86/87. اولین فصل بازی نوبی دیکل در دورتموند. آماده برای تاریخ سازی.
او قلمی را در دست داشت که به او اجازه نوشتن تاریخ دورتموند را میداد. چگونه این کار را انجام داد؟
نوبی در اولین فصل بازی اش در دورتموند 33 بازی انجام داد و توانست 22 گل نیز به ثمر برساند تا چشم ها را به خود خیره کند و ستاره دورتموند لقب گیرد. یکی از مهم ترین گلهای او، گلزنی در درکلاسیکر و بازی رفت بوندسلیگا مقابل بایرن مونیخ بود. دیداری که در وست فالن برگزار می شد و دورتموند تا دقیقه 75 دو بر صفر عقب بود اما با گلزنی نوربرت دیکل اختلاف کمتر شد. در ادامه میشائیل تسورک در دقایق پایانی کار را به تساوی کشید. دورتموند و نوبی دیکل فصل را در رده چهارم به پایان رساندند. عملکرد دیکل دورتموندی ها را امیدوار کرد. امیدوار به خط حمله ای آتشین و دیوانه وار.
اکنون تیم می توانست با انگیزه زیادی فصل 1987/88 را شروع کند.
شروع با انگیزه زیاد و پایانی ناامید کننده
فصل 1988 با انگیزه زیادی شروع شد. دورتموند ترکیب خوبی در اختیار داشت. همه منتظر درخشش نوبی دیکل بودند. اما مصدومیت ها کار را برای این مهاجم دوست داشتنی سخت کردند. مشکلی که او در کلن نیز داشت. دیکل نتوانست تمام بازی ها را حاضر باشد و بازی های زیادی از دست داد. او عملکرد خوبی از خود به جای گذاشت اما نه عملکردی که وست فالنی ها انتظارش را داشتند. در نتیجه ضعف دورتموند در خط حمله و مصدومیت های نوبی، تیم فصل را در رده 13 ام به پایان رساند و اصلا انتظارات بر آورده نشد. دیکل در 36 بازی 11 گل به ثمر رساند و نتوانست عملکردی در حد تصورات به ثبت برساند.
با این عملکرد، تیم نیاز به انقلاب داشت. نیاز به شوک. به دگرگونی.
شاهکار نوبی دیکل؛ او سرانجام تاریخ دورتموند را نوشت
دورتموند و وردربرمن قرار بود که در فینال جام حذفی سال 1989 به میدان بروند. نوبی مصدوم بود. میگفتن به بازی نمیرسد. اما به هر نحوی که بود او را به بازی رساندند. حتی با وجود مصدومیت زانو! به هر حال او قرار بود خداحافظی کند. این ریسک را پذیرفت تا در آخرین بازی دوران ورزشی اش به میدان برود. یعنی فینال سال 1989. با آمدن نوبی، هوادارن دورتموند انگیزه همیشگی یعنی همان انگیزه ای که در روح هر دورتموندی وجود دارد را پس گرفتند. فشاری که رسانه ها روی نوبی گذاشتند، بیشتر از فشاری بود که زانویش به او وارد میکرد. اما او کنترل کننده ی ماهری بود. چه در زمین و چه در خارج از زمین. نقطه عطف دوران بازی او، همان 90 دقیقه لعنتی ست. همان 90 دقیقه ای که عشق و جنون را با هم متحد کرد. او تاریخ را نوشت. با قلمی که دست به دست می شد.
ورزشگاه المپیک برلین. دورتموند مقابل وردربرمن. سراسر هیجان. سراسر عشق. بازی شگفت انگیز...
و لحظه ای که همه منتظر آن بودند. سوت شروع بازی.
بازی در دستان برمنی ها بود. خیلی طول نکشید. در دقیقه 15 بازی کارل هاینس ریدله برای وردربرمن گلزنی کرد. بازیکنی که 8 سال بعد قهرمان مونیخ لقب گرفت. دورتموند شرایط مساعدی نداشت. هواداران انگیزه خود را از دست دادند. در بدترین زمان گل خوردیم. در همان ابتدای بازی. برمنی ها می خواستند انگیزه دورتموند را ریشه کن کنند. اما ریشه های عشق دورتموند هرگز از جا کنده نخواهند شد. باید می جنگیدیم.
نوبی میخندید. میدانست که چه اتفاقی خواهد افتاد. خیلی طول نکشید. نوربرت دیکل در دقیقه 21 بازی گل تساوی دورتموند را به ثمر رساند. این همان لحظه ای بود که هر هوادار دورتموند از دقیقه 15 به بعد منتظرش بود که خوشبختانه بعد از 6 دقیقه دورتموند توانست گل تساوی را به ثمر برساند.
بازی متعادلی بود اما کفه ترازو به سمت دورتموند سنگینی میکرد. آقای تریچلر سوت پایان نیمه نخست را به صدا در آورد.
آقای کوپل از دیکل میخواهد که روی نیمکت بنشیند. اما مگر می شود که بهترین و یکی از آخرین بازی های عمرت را نیمکت نشین باشی؟ زانو؟ درد؟ مصدومیت؟ او داروی عشق نوشیده بود! پس دردی حس نمی کرد! زمان کنار رفتن نبود. زمان جنگیدن بود. زمان بالا بردن پرچم وست فالنی ها بود. زمان دورتموندی بودن بود. "دورتموندی بودن" همان چیزیست که دلتنگش هستیم. مثل دورتموند بازی کردن. مثل دورتموند زندگی کردن. آن خاطرات هرگز تکرار نخواهند شد.
نیمه دوم شروع شد. هوادران بی تاب زدن گل دوم بودند. بازی در دستان شیران وست فالن بود. ریتم بازی را در دست گرفتند. هر آهنگی که میخواستند مینواختند. لحظه ای قطعات شوپن و رقصیدن در زمین و لحظه ای دیگر آثار بتهوون و نشان دادن قدرت. دورتموند تلاش می کرد و می جنگید. مزدمان را گرفتیم. فرانک میل گل دوم دورتموند را به ثمر رساند. نفس راحت. نفسی که سالها هیچ دورتموندی نکشیده بود.
در کنار نفس های راحت، استرسی کشنده بر دل دورتموندی ها حکمفرانی میکرد. نمی توانستیم راحت باشیم. باید ادامه می دادیم. باید می جنگیدیم. دیکل جنگیدن را بلد بود. یک جنگجوی واقعی. فرصت برای دورتموند. ارسال بلند از جناحین و یک ضربه محکم و روپا از نوربرت دیکل و ثبت یکی از تاریخی ترین گل های تاریخ پر فراز و نشیب دورتموند و سرازیر شدن باران عشق در برلین. گل سوم نوربرت دیکل یکی از احساسی ترین صحنه های تاریخ دورتموند بود. اکنون فقط راحت نفس بکشید.
نوبت به میشائیل لاشچ رسید. پاس شوت گل! دورتموند 4 وردربرمن 1. پایان بازی. پایان انتظار. و درنهایت دورتموند توانست فاتح دی اف بی پوکال شود. و درنهایت به همان چیزی که میخواستیم رسیدیم.
هواداران همه به وسط زمین آمدند. یکی دیکل را می بوسید یکی فرانک میل. نوبی جام را در دستانش داشت. آن را به همگان نشان میداد. این قرار بود آخرین بازی او باشد. هرچند بعد ها در یک بازی دیگر خداحافظی کرد اما در آن روز بود که لقب قهرمان برلین را از آن خود کرد. او اکنون محبوب دل تمامی دورتموندی های جهان بود.
خوشحالی گل به یاد ماندنی نوربرت دیکل و جشن و پایکوبی شیران وست فالن
این قرار بود پایان ماجرا باشد؟ باید اینگونه میشد. وقتی جاودانه میشوی دیگر وقت استراحت است. اما اثر آن داروی لعنتی از بین نرفته بود. او هنوز میخواست دورتموندی باشد. یک هفته بعد از خداحافظی در بخش تبلیغات لوازم ورزشی دورتموند استخدام شد. با عشق تبلیغ میکرد!
شروع دورانی شگفت انگیز در دورتموند؛ به گوینده جدید وست فالن سلام کنید!
کمی بعد تر او خبرنگار اختصاصی دورتموند شد. سپس مجری نیز شد. گوینده اختصاصی ورزشگاه؟ معلوم است که قبول میکنم آقای رائوبال!
شاید خیلی ها او را با فریاد هایش در سال 2013 و بعد از زدن گل سوم لواندوفسکی به رئال مادرید بشناسند. اما کسی که آن دارو را خورده باشد خیلی بهتر نوبی را درک میکند.
او اکنون گوینده اختصاصی ورزشگاه است. چشم انتظار بازگشت هوادران. 29 سال است که در دورتموند خدمت میکند. سه سال بازیگری و بیش از 23 سال گویندگی در وست فالن. جالب است بدانید که آخرین قهرمانی دورتموند در جام حدفی قبل از 2012 سال 1989 بود که نوبی باعثش شد. و سال 2012 که دورتموند قهرمان شد نوربرت دیکل آن بازی را گزارش میکرد. او تجربه گزارشگری نیز دارد. گزارشگر اختصاصی وب سایت بورسیا دورتموند برای بازی های خارج از خانه. او بارها وست فالن را به جنون رساند. دیوار زرد را رهبری کرد. بازیکنان را عاشق می کرد. یکی از دلایل عشق بیکران رویس به دورتموند فریاد های دیوار زرد است. صدا زدن اسم مارکو به لطف دیکل و در نهایت به صدا در آمدن رویس با عشق هواداران.
ما صداهای زیادی از او به یاد داریم. از گذشته های بسیار دور تا کنون. از سالهای تاریک باشگاه تا 2013. از پوکر رابرت لواندوفسکی تا دبل ارلینگ هالند. همه این خاطرات زیبا را نوبی زیبا تر کرد.
او وست فالن را رهبری می کند. سرود"نوربرت دیکل قهرمان برلین" برای او ساخته شده است و می تواند در ورزشگاه آن را بشنود. چه چیزی لذت بخش تر از این؟
در این ایام کرونا، استادیوم ها خالی از تماشاگر هستند. نوبی تنها تر از همیشه. او اغلب در کارهای تبلیغاتی و گاها مصاحبه با بازیکنان مشغول می شود اگرچه همچنان گوینده ورزشگاه است اما آن هیجان قبلی را ندارد. البته در این استادیوم خالی صدای او را به وضوح می توان شنید.
نوربرت دیکل چند روز پیش 29 مین سال حضورش در بورسیا دورتموند را جشن گرفت. جالب است بدانید که فقط 3 سال از این دوران طولانی مدت را فوتبال بازی کرده است!
یورگن کلوپ و نوربرت دیکل در سال 2011
نوربرت دیکل و گویندگی در دربی روهر
نوربرت دیکل و خوشحالی از قهرمانی دورتموند