(نوشتۀ نیک ویتز)
معرفی:
ایده اصلی در پرسینگ، فشار آوردن به توپ با هدف بازپسگیری آن است. با تحت فشار قرار دادن حریف برای عمل در فضاهایی تحت فشار، تمام جنبههای این کار دشوارتر میشوند.
این کار شامل دوچیز است: هم تصمیمگیری، هم اقدام. چنانچه این دو جنبه به درستی انجام پذیرند، حریف توپ را از دست خواهد داد.
نمونه موفق این سیستم را میتوان در بروسیادورتموند خارق العاده ۲۰۱۳ دید که البته تیم کلوپ در فینال لیگ قهرمانان آن سال، شکست تلخی در برابر بایرن مونیخ متحمل شد.
مزایا:
این سیستم قادر است تا نقاط ضعف خاصی را که در تیم حریف وجود دارد، آشکار سازد. به طور مثال اگر مشخص شود که توانایی بازیکنان خط دفاع حریف در ارسال پاس محدود است، شما قادر خواهید بود تا تیم خود را برای اعمال پرس از جلو سازماندهی کنید. پرسینگ تیم حریف را مجبور میکند تا در عین اعمال فشار، بازی عادی خود را اجرا کند و این به این معناست که مالکیت توپ میتواند از طریق بازی منطقهای از دست حریف خارج شود. همچنین شما قادرخواهید بود تا مسئولیتهای دفاعی را به صورت تیمی و در قالب یک سیستم بزرگ ایفا نمائید.
همچنین باید به ضدپرسینگ هم اشاره بشود که طبق آن چنانچه یک تیم تحت فشار قرار گیرد و درهنگام حمله، تملک توپ را از دست بدهد، با استقرار درحالت دفاعی خوهان بازپسگیری توپ خواهد بود. به عنوان نمونه، تحسین برانگیز بود که وقتی بارسای پپ مالکیت توپ را از دست میداد، تیم ۶ الی ۷ ثانیه مهلت داشت تا مجددا مالک توپ شود. اگر تیم طی آن زمان موفق به تصاحب توپ نمیشد، بازیکنان با هدف بازپسگیری توپ آرایش مییافتند. با این کار آنها میتوانستند توپ را از بالای زمین تصاحب کنند و ارتباط بین خطوط دفاع و حمله حریف را مختل کرده و چینش آنها را برهم بزنند. دنی آلوز، فولبک بارسلونا در این باره میگوید:
"پرسینگ دشوار است؛ اما هنگامی که تیم به خوبی آن را اجرا و مدیریت کند، هیچ راه بهتری برای برنده شدن وجود ندارد! باید حواستان باشد که توپ کجا میرود، سپس بلافاصله واکنش نشان دهید تا به حریف فشار وارد کرده یا ارسال پاسها را قطع کنید. وقتی توپ را از دست میدهیم، میخواهیم تا آن را فورا تصاحب کنیم. این زمان است که این تاکتیک بسیار خوب است و موثر عمل میکند."
معایب:
از نقاط ضعف این سیستم، سبک دفاعی آن است که میتوان با بهرهگیری از سبک بازی مستقیم، آن را دور زد. چنانچه حریف بتواند با استفاده از پاسهای مورب جریان توپ را عوض کند و یا با روش دیگری راه فرار پیدا کند، پسگرفتن توپ با خسته کردن حریف بسیار دشوار خواهد شد.
همچنین این سیستم، نیازمند سطح بالایی از آمادگی جسمانی بازیکنان است. چرا که بازیکنان باید بتوانند با اعمال فشار، برنامههای حریف را مختل نمایند. ضعف دیگر این سیستم، پیچیدگی آن در فراگیری و اجراست که این، کارِ سرمربی را دشوار میکند. درنتیجه اجرای این سبک برای نود دقیقه بدون یادگیری و تمرینِ بسیار، عملا ناممکن است. نمونه این موضوع را میتوان لیورپولِ سه/چهار فصل پیش کلوپ دانست. درحالی که تیم او در پرسینگ ماهر شده بود، مواردی وجود داشت که لیورپول پس از هفتاد/هشتاد دقیقه پرسینگ و مقاوت مقابل حریف، به دلیل افت جسمانی بازیکنان به مشکل میخورد.
این سیستم همچنین به سطوح بالایی از ارتباط و انسجام میان بازیکنان نیاز دارد که درصورت اعمال فشار از جلو، هافبکها حمایت لازم را انجام دهند و سیستم به درستی اجرا شود. چنانچه این عمل با کارآیی بالا و موثر انجام نشود، پشتیبانی لازم صورت نمیگیرد و عملا پرسینگ بیفایده خواهد شد.
نتیجهگیری:
کارایی پرسینگ وابسته به سطح آمادگی جسمانی و هماهمگی بازیکنان است. اگر پرسینگ به خوبی اجرا شود، برای تیم مبدل به یک برگ برنده خواهد شد و سبب از بین رفتن ریتم بازی حریف میشود. توپگیری باید با برنامه و هماهنگ باشد چراکه اگر اقدام به این عمل بدون سازماندهی، برنامه و انسجام انجام شود، دفاعِ تیمی از هم خواهد گسیخت و فروپاشی تیم برای حریف سهل و ساده خواهد شد، مسئلهای که علت اصلی صحنههای زیر است!