مطلب ارسالی کاربران

ترسناک ترین اتفاق از لحاظ ماورایی که براتون اتفاق افتاده چی بوده ؟

Ali Fleck 🇵🇸 10/12/2020 - 00:36 مشاهده پروفایل

1,339 مشاهده / 75 دیدگاه 1 1

این مطلب توسط کاربران طرفداری ارسال شده است و دیدگاه طرفداری نیست. قوانین سایت کاربر محور / گزارش تخلف

مثلا تو خونه تنها باشی و اتفاقات عجیبی بیفته

یا توی طبیعت و باغ و ... چیز وحشتناکی براتون رخ بده

با توی یه کوچه تاریک

پ.ن : فقط میخوام آخر شبی کمی ادرنالین ترشح کنیم :))

داغ‌ترین‌ها 👇🏻👇🏻👇🏻

برچسب‌ها:

ترس

دیدگاه‌ها (75 دیدگاه)

مشاهده 0 دیدگاه جدید

J23 .

من به جنو اینا اعتقاد داشتم ولی به بختک نه تا اینکه دقیقاً 11شهریور (چون یادداشت کردم یادمه تاریخ دقیقو) که خواب دیدم با دوستم داریم بیرون دور میزنیم یهو میبینم خودم تو خونمون تنهامو تو اتاق درازکشیدم زیر پتو اتاق خاموش بود ولی یه ذره نور داشت چون اتاق کناری روشن بود بعد روی زمین جاییکه نور بود چندتا سایه صاف دیدم که سریع ردشدن خاستم تو خواب مامانمو صداکنم که نیم خیز شدم پاشم دیدم یه موجود سایه ای با چشمای ریزی که شبیه لامپ نور سفید میداد گردنمو گرفت و داشت خفم میکرد هرچیم دستشو میخاستم از روی گردنم بگیرم انگار جسم نداشت دستم ازش عبور میکرد با اینکه میدیدمش هرچیم میخاستم بابامو صدا کنم صدام در نمیومد انگار دهنم بسته بود البته وقتی داشت خفم میکرد زاویه دیدم خیلی فرق داشت انگار یکم دورتر وايساده بودم که بعد یهو بیدارشدم با صدای خودم که به زور داد زدم انگار دهنم چسب زده بود، بیدار که شدم دیدم صاف خوابیده بودمو ساعت 5:25صبح بود قفسه ی سینم به شدت درد میکرد نفسمم به زور ميومد تا نیم ساعتم همینجوری بودم
ديگه تا 7،8صبح بیدار بودم بعدش خوابیدم اول فکر کردم خوابه ولی قفسه ی سینم خیلی درد میکرد انگار یه چیز خیلی سنگین روش بود
از اون به بعد خدارو شکر دیگه برام اتفاق نیوفتاد

REAL MADRID

خونه مامان‌بزرگم یه اتاق کوچیک داره که کنار پنجره طاقچه داره که پر لباس و این چیزاس و پشت طاقچه پرده داره و کنار پرده یه تخت. چند بار اونجا بودم صدایی از پشت پرده میومد ولی پرده رو کنار می‌زدم چیزی نبود پنجره هم فکر کنم بسته بود
یه بار پارسال داشتم خواب بد می‌دیدم از خواب پریدم خونه تاریک بود خواهرم رو دیدم فکر کردم جنه (قدش کوتاهه). چند وقت قبلش زنگ زده بودم به مامانم گفته بودم منو دزدیدن الان تو یه بیابونم هیچ‌کی نیست تشنمه...مامانم خیلی دوستم داره و آدم ساده‌ای هم هست. فک کنم تلافی اون سرم اومد

Nik Tiger

برا من اونچنان اتفاق ماورایی نیفتاده.من و دوستم تابستون با هم والیبال میرفتیم هر دو عاشق فیلم ها و کتاب های ترسناک هستیم.اون موقع سنمون کم بود تازه فیلم احضار روح رو دیده بودیم یه روز اخرای کلاس والیبال گفت دیروز با برادرش که سه سال ازش بزرگه تنها بوده تقریبا شبش تلفنه زنگ میزنه اینم میره برمیداره شماره ناشناس بوده وقتی برمیداری تا وند ثانیه صدایی نمیشنوه بعد صدای خش خش و فوت بعدش یه مرد میگه ببخشید میگه خیلی ترسیده بود من اهمیت ندادم فرداش این اتفاق برام افتاد وقتی بهش گفتم خیلی تعجبکرد هنوزم نفهمیدم کی بوده

مشاهده پاسخ‌ها (2)

✅DENZEL WASHINGTON⭐

هیچ

ALI JUVE ‌

یه شب با یکی از داداشام با پسر خالم داشتیم ps4 بازی میکردیم بعد یه نفر دو سه بار صدامون زد هر سه شنیدیم خودمونو تنها بودیم بخدا تا صبح چنان میلرزیدیم و تخم کرده بودیم که ساعت۶ خوابمون برد به شرفت الان که دارم میگم تمام مو های بدنم سیخ شده

Scott -

همه چی توهمه

گئوماتای مغ

از یکی از بزرگان دین پرسیدند چه کسی خواب صادقه میبیند؟ گفت انسان های پاک
پرسیدند چه کسی خواب نمیبیند؟
گفتند انسان عالم

مشاهده پاسخ‌ها (2)

بنده حضرت حق شاه

اگر مسلمان هستی و اعتقاد داری
فکر کن یه روز میمیری و داخل قبر تاریک ما رو میزارن
آماده ای براش؟
برآیند زندگیت مثبته؟
حق تعالی از روز رستاخیز به عنوان وحشتناک ترین روز ها یاد میکنه
این چند تا چیز رو یادت باشه
وقتی که میمیری و ملک الموت میاد روحت رو میگیره
وقتی نکیر و منکر میان و ازت سوال میکنن
روز رستاخیز
عبور از پل صراط.....

وحشتناک ترین لحظه هم افتادن در دوزخ هستش.....

مشاهده پاسخ‌ها (1)

hac pdvp

یه شب با دو تا برادرم در حال تماشای تلویزیون بودیم و پدر مادر هم قرار نبود اون شب بیان خونه
که زنگ خونه رو زدن
همه همزمان به همدیگه گفتیم برو در باز کن :-))
چون بچه اخری بودم رفتم آیفونو برداشتم ولی کسی جواب نداد و فقط یکی خر خر میکرد پشت ایفون مثل کسی که دارن خفه اش میکنن
خیلی جدی نگرفتم و برگشتم پای تلویزیون دوباره با برادرام مشغول دیدن تلویزیون شدم
که یهویی زنگ تلفن خونه خورد
بلند شدم رفتم جواب بدم که دیدم شماره موبایل برادرم افتاده عصبی شدم رفتم پیش برادرم گفتم چرا اذیت میکنی
گفت من؟
تلفنو که شماره موبایلش افتاده بود رو نشون داداشم دادم
اونم موبایلشو که یه سونی اریکسون کا ۷۵۰ بود نشونم داد به نشونه اینکه زنگ نمیزنه :-|دکمه برقراری تماسو زدم بازم یه صدای خر خر میومد از پشت خط :-/
مو به بدنم سیخ شده بود
قطعش کردم
چند دقیقه بعد دوباره گوشی خونه زنگ خورد و باز شماره برادرم :-||| بدون اینکه دکمه جواب دادنو بزنم قطع کردم
به داداشم گفتم احتمالا تلفنا مشکلی براشون پیش اومده اونم باتری گوشیو در آورد و تا مطمئن بشیم از گوشیش زنگ نمیخوره
ولی بار سوم هم گوشی خونه زنگ خورد و بازم شماره برادرم افتاد روش !!!
داداشم گوشیو برداشت و جواب داد
چشماش گرد شد و گوشی رو گذاشت رو اسپیکر
همون صدای خر خر مثل اینکه کسی داشت خفه میشد!
اون شب از ترس نخوابیدیم

مشاهده پاسخ‌ها (1)

SEGA AM2

خارج از شوخی یه تلوزیون سیاه سفید سونی داشتیم خودشم یه آنتن کوچک داشت تلوزیونه خیلی قدیمی بود
مثل رادیو یه سری موج داشت و یه دکمه برای تعویض کانال.
همیشه یادمه یه موجشو میرفتم و یه کانال خاصی میزدم نشون میداد یه نفر داره آتاری sega بازی میکنه. اوایل کسی حرفمو باور نمی کرد تا اینکه چند روز وقت کذاشتم و کار با موجه و کانال یاد گرفتم نشون همه دادم.
هنوز هیچ توضیحی براش پیدا نکردم اگر کسی وارده کمک کنه

مشاهده پاسخ‌ها (5)

نابغه زیبای هلندی

وقتی بچه بودم خونه مامانبزرگم با ۳ تا دختر فامیل که همشون بزرگ بودن نشسته بودم
خونه مامانبزرگ هم که ترسناک بودنش چیز جدیدی نبود
کسی خونه نبودبجز منو و این ۳ تا روانی
آنوقت یه ساعت منو سرکار گذاشتن هی جیغ کشون از این اتاق فرار میکردن اون اتاق منم که وحشت کرده بودم و نمیدونستم جریان چیه فقط دنبال شون میدویدم هی میگفتن اونجا رو اونجا رو جن اومده 😐

مشاهده پاسخ‌ها (3)

مسی فن

ی شب وقتی تنها بودم خوابیدم
صبح پاشدم دیدم رو لباسم شیر کاکائو ریخته

مشاهده پاسخ‌ها (3)

hac pdvp

ساعت ۹ شب یه نور قرمز آلبالویی پر رنگ حدود ۱۰ سانتی افتاد روی سقف خونه
سه نفر دیدیمش
اول فکر کردیم نور لیزر یا چیزی هست بخاطر همین پنجره هارو چک کردیم و به بیرون نگاهی انداختیم
پرده هارو کشیدیم ولی همچنان بود
برادرم وقتی اومد بپره با دست بهش ضربه بزنه نور قرمز روی همه سقف پخش شد!
سه نفری دهنمون از تعجب باز موند
دوباره جمع شد و تغییر مکان داد و رفت تو کمد!
یک ساعت بعد باز زیر پایه های کمد دیدیمش ولی بعدش نا پدید شد
یه بار وقتی تنها بودم توی اتاق خودم زیر قفسه های کتاب دوباره دیدمش ولی بازم نا پدید شد.
البته الان از اون خونه رفتیم و یه زن و شوهر جوون توش زندگی میکنن.
دو تا تجربه عجیب دیگه هم دارم که دلیل منطقی برای به وقوع پیوستن اون ها هم ندارم :-\

مشاهده پاسخ‌ها (1)

‌ 𝘽𝙚𝙉𝙚𝙇𝙪𝙓

https://www.tarafdari.com/node/1724263?did=24397994#discuss-24397994
این ماورایی بود،یکی هم هست ترسناکه ولی ماورایی نیست
البته من چندان به ماورا اعتقاد ندارم ولی اینکه دلیل یه موضوعیو ندونی و ندونستنش موجب ترسناک بودنش بشه یه حس ماورایی میده

مشاهده پاسخ‌ها (3)

SEGA AM2

لعیا زنگنه یه نیزه برداشته بود افتاده بود دنبالم:)

مشاهده پاسخ‌ها (1)

Mugiwara no moradi

خونه‌مون یه جوریه، فرض کن از خونه اصلی ده متر فاصله بگیری بری تو زیرزمین بدون پنجره بخوابی ؛)))))) بعد یه هفته یه جوری به تاریکی و خش خش و صدامدا عادت کردم که الآن جن واقعی(اگه باشه) هم بندارن جلوم میگم الکیه ،)

مشاهده پاسخ‌ها (7)

ᴇʜꜱᴀɴ⭐️ ツ

بیرون بودم .برگشتم خونه در بسته بود کلید هم نداشتم.رفتم سر کوچه برگشتم دیدم در باز شده درحالی هیچکس تو خونه نبود ://

مشاهده پاسخ‌ها (4)

سعید جاویدی

من تنها که باشم بخابم نشد نداره که خاب اجنه نبینم
خیلی ناجوره
..
چی بشه که تنها باشم
هم لامپ ها روشن
هم آهنگ
مثل الان که تنهام

مشاهده پاسخ‌ها (2)

ناپلئون بناپارت

بختک:/

Sepehr •

یک شب شیر آب حموم ، دستشویی و آشپز خونه به ترتیب باز شد ، دقیقا یکی رو میبستم یک دقیقه بعد یکی دیگه باز میشد
یکبار هم نصفه شب داشتم غذا میخوردم ، وسطش رفتم دسشویی ، برگشتم دیدم غذام رو یکی خورده

مشاهده پاسخ‌ها (5)

مشاهده همه دیدگاه‌ها (6)