علی بارسامیگن یه نفر محکوم شده بود قاضی براش حکم بریده بود که از بین این سه تا مجازات هر کدوم رو خودش انتخاب کرد براش اجرا کنن۱. خوردن یک گونی پیاز۲. صد ضربه شلاق۳. صد سکه طلا. یارو میگه خب پیاز رو میخورم خیلی راحت شروع میکنه به خوردن تو نیمه راه ازشدت تندی پیاز تمام دهنش میسوزه و استفراغ شدید ، میگه بابا شلاق رو بزن صد تا زیاد نیست که شروع میکنن شلاق زدن ، باز هم تو نیمه های راه تمام بدنش خونین و کبود شده بود از شدت درد میگه آقا ولش کن صد سکه طلا رو میدم خیالم رو راحت میکنم صد تا سکه رو میده و آزاد میشه ، حالا شده حکایت این روزهای مسئولای ما، کسر امتیاز ، دسته یک و آخرش هم باید پول رو بدن. این حجم از بلاهت و حماقت رو فقط میشه تو مدیرای ایرانی پیدا کرد .