جملاتی مانند تیتر بالا در میان عموم ملت بسیار رایج شده است. حتی بعضی از اقتصاددانها و مدیران صندوقهای سرمایهگذاری نیز با این هیجان عمومی همراه شدهاند و از این دست حرفهای «آماتورگونه» میزنند.
اولین مسئلهای که باید به آن توجه نمایید، این است که برای مشورت گرفتن و کمک خواستن در هر حوزهای، باید به متخصص آن حوزه مراجعه کنید. اگر خودروی شما خراب شود، به مکانیک مراجعه میکنید. اگر معده درد دارید، به دکتر مراجعه خواهید کرد. یا اگر بخواهید یک بسته چیپس بخرید، سوپرمارکت محله جایی است که باید بروید. حتی تصور اینکه برای معده درد به مکانیک یا برای خرید یک پاکت سیگار به مطب دکتر مراجعه کنید خنده دار است. بازار بورس نیز از این قاعده مستثنی نیست. به حرف عموم مردم و کسانی که هیچ سر رشتهای از این بازار پیچیده ندارند، توجهی نکنید و از متخصصان امر برای راهنمایی و مشورت کمک بگیرید.

مسئله دوم و مهم تر، همین متخصصان بورسی هستند. همیشه یادتان باشد که کوزهگر از کوزه شکسته آب نمیخورد. منظور ما این افرادی هستند که به عنوان «کارشناس بازار سرمایه»، «اقتصاددان» یا «اساتید بورسی» در فضای مجازی و حقیقی جولان میدهند و توصیه میکنند. اقتصاددان اگر متخصص بازارهای مالی بود، منتظر نمیماند که در یک شرکتی استخدام شود تا بتواند با حقوق بخور نمیری امرار معاش کند.
این افراد اگر حقیقتاً کارشناس بازار سرمایه بودند، به جای فروش توصیههای بورسی، به خرید سهام مشغول بودند. امکان ندارد که یک شخص در بازارهای مالی حرفهای باشد، اماهمزمان به فروش پکیجهای آموزشی، سیگنالهای VIP و ... مشغول باشد. این نکته را هیچ وقت فراموش نکنید.

با این مقدمه، به اصل مطلب، یعنی وضعیت بازار بورس خواهیم پرداخت.
اولین موضوعی که باید روشن شود، این است که کار بازار بورس تمام نخواهد شد. بازار بورس تهران 50 سال حضور داشته و از این بعد نیز حضور خواهد داشت. این بازار جایی نمیرود. حرفهایی مانند «کارش تمام است یا کار دولت با بورس تمام شده» واقعا بی معنی هستند. حتی اگر به سابقه بازارهای ایران نیز نگاهی بیندازیم، میبینیم که بازار سرمایه از نظر بازدهی با اختلاف در صدر قرار دارد.

موضوع دوم، ماهیت بازارهای مالی است. هیچ بازاری در جهان تا ابد صعودی یا نزولی باقی نمیماند. بازار بورس ما، در یک سال، به طور میانگین بیش از 700 درصد بازدهی برای سرمایهگذاران به همراه داشته است. یعنی اگر تنها یک سال در این بازار سرمایهگذاری کرده بودید، 50 میلیون تومان شما، به بیش از 400 میلیون تومان تبدیل شده بود. حال اگر بازه زمانی را به دوسال افزایش دهیم، به عدد نجومی 1 میلیارد و 330 میلیون تومان میرسیم!
حال بازار بورس ما تا امروز، حدود 25 درصد اصلاح داشته است. این اصلاح 25 درصدی در مقابل صعود 2560 درصدی و یا حتی صعود 700 درصدی یک سال اخیر، اصلا عددی به حساب نمیآید. این حجم از هیاهو و جنجال واقعاً غیر منطقی و واکنش بیش از حد است. توجه داشته باشید که ما به تورم و دیگر متغیرهای کلان کاری نداریم و تنها در مورد بازدهی بازار صحبت میکنیم.

موضوع سومی که مطرح میشود، در مورد افرادی است که به تازگی و در تابستان 99 وارد بازار شدهاند. سوالی از شما میپرسم. فرض کنید در یک بازار میوه و تره بار حضور دارید. میخواهید یک کیلو خیار بخرید. آیا نمیروید از چند مغازه برای دستیابی به بهترین قیمت و کیفیت سوال کنید؟ اگر پاسختان مثبت است، پس موضوع خرید در قله نیازی به تشریح ندارد.
بارها و بارها از لزوم آموزش و کسب دانش و تجربه قبل از ورود به بازارهای مالی صحبت کرده بودیم. اما متاسفانه غریزه طمع در کنار سبز بودن عجیب و شگفت انگیز بازار، مانع از تصمیمگیری منطقی ملت شد.
همین امسال یک کارخانه اعلام ورشکستگی کرد. حدس بزنید چه اتفاقی افتاد؟ بله بسیاری از افراد برای خرید این سهم هجوم آوردند. چرا؟ زیرا بقیه بازار همگی در صف خرید بودند و سهم دیگری برای خرید وجود نداشت! و نتیجهی این نابخردی و تصمیم هیجانی، بسته شدن کارخانه پس از دو ماه و از بین رفتن سرمایه سهامدارن این سهم شد.

موضوع چهارم، همین عدد شاخص کل است. این شاخص، مانند بعضی از شاخص های اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی (GDP) تقریباً بیفایده است و بیش از حد به آن اهمیت داده میشود. به شاخص کل توجهی نکنید. چرا که این شاخص، تنها جنبه روانی دارد و نماگر واقعیت بازار نیست.

موضوع پنجم، خود رشد بازار سرمایه است. ریشهی این مشکل به عدم آگاهی و آموزش صحیح برمیگردد. البته اقتصاددان های آکادمیک هم در این قضیه کم تقصیر ندارند. نمیخواهیم سرتان را با اصطلاحات و نوشتههای تخصصی اقتصاد درد بیاورم. بورس نماگر اقتصادی یک کشور نیست. نه فقط ایران، بلکه تقریبا در کل جهان. بازار های مالی منطقی نیستند زیرا توده انسانها رفتارهای منطقی ندارند.
برای درک این موضوع کافیست به تاریخچه قیمتی بازارهای بورس جهان نگاهی بیندازید. نیازی نیست به راه دوری بروید. برای مثال بزرگترین و معتبرترین بازار بورس جهان، یعنی بازار وال استریت ایالات متحده آمریکا، در همین دوره رکود شدید اقتصادی کرونا، بیش از 60 درصد رشد کرد و سقف تاریخی خود را پس گرفت. خبرهای وحشتناک اقتصادی مانند تعطیلی خرده فروشان (رستوران ها و مراکز تفریحی) رکود اقتصادی بی سابقه، افزایش شیوع کرونا، کاهش تولید ناخالص ملی فصلی، افزاِیش نرخ بیکاری و ... هم نتوانست مانع رشد بازار بورس نیویورک شود.

و موضوع ششم، بحث هیجان بازار است. بازار بورس ما، دچار بی اعتمادی و هیجان کاذب شده است.همان هیجانی که در روزهای +5 بازار وجود داشت، در این روزهای -5 نیز وجود دارد. برای مثال امروز نماد کاوه در منفی 20 بازگشایی شد، اما در همان دقایق، دوباره در منفی 15 درصد صف خرید شد.
این هیجان باید با آرامش،بدون دخالت خارجی و با گذر زمان تخلیه شود. مسئولان بیسواد در کنار مقامهای سیاسی با دخالتهای بیجا و تصمیمات به شدت ناآگاهانه، به این هیجان و بی اعتمادی دامن زدهاند. صد در صد ملت حق اعتراض دارد. این حجم از فساد و بی سوادی در مسئولان رده بالای حکومتی بسیار زننده و غیرقابل تحمل است. اما کسانی که وارد بازارهای مالی میشوند، ریسک این بازارهارا میپذیرند. خواه متوجه باشند یا نباشند.
همیشه بعضی از اتفاقات از کنترل ما خرج است و به همین علت، ممکن است بسیاری از پیشبینیها و تحلیلها اشتباه از آب درآید. چه کسی فکرش را میکرد که قیمت نفت منفی شود؟
در کنار اعتراضهای خود به مسئولین، ، سعی کنید تصمیمات منطقی در بازار بگیرید و در کمال خونسردی، از فرصتهای کم نظیری که در این وضعیت تورمی کشور به وجود آمده، نهایت بهره را ببرید.

در انتها چند توصیه برای عزیزان داغدار داریم:
1. نرخ دلار آزاد در محدوده 29 هزار تومان و نرخ دلار بورس کالا، در محدود 40 هزار تومان معامله میشود. در صورت تثبیت این نرخها، باید منتظر یک ابرتورم و به موازات آن، یک رالی صعودی دیگر بورس باشیم.
2. اگر بدون آموزش وارد بازار شدید و در قله خریدید، هیچ اتفاقی نیفتاده است. بازار باید درسی به شما میداد و این درس را از راه سختش به شما آموخت. حال فرصت آموزش و کسب دانش است. ضررهای شما جبران خواهند شد. اگر سرمایه ذخیره اضافهای دارید، میتوانید وارد بازار کنید. حال وقت خرید است و نه زمانی که بازار به اوج صعود خودش رسیده باشد!
3. ما هیچ تعصبی به بازار بورس نداریم زیرا استراتژی ما مولتی مارکت است. یعنی هر بازاری (به جز بازار ارز) که بیشترین سوددهی را داشته باشد، ما در آن بازار حضور خواهیم داشت. بازار بورس ما تا انتهای امسال، به احتمال فراوان بیشترین بازدهی را در میان بازارهای موازی خواهد داشت. ما زمانی از این بازار خارج خواهیم شد که وارد رکود شود. باور کنید، این بازار، حتی به رکود نزدیک هم نشده است. ما اکنون در بازار هستیم و در بازار خواهیم ماند.
4. تنها ریسک بزرگ بازار، ریزش شدید دلار است. اتفاقاتی مانند انتخابات واشنگتن به خودی خود برای بازار ریسک محسوب نمیشوند، اما ریزش دلار میتواند بازار را در رکود خفه کند. البته با ریزش دلار، کل بازارها وارد رکود میشوند و این امر به بورس اختصاص ندارد.
5. ملت بیشتر از اینکه عاشق سود کردن باشد، از ضرر کردن تنفر دارد. اگر در بازارهای مالی حق با اکثریت باشد، حال باید همان اکثریت جزء ثروتمندترینها باشد. اما آیا واقعیت به این شکل است؟

دانش، آموزش، آگاهی. جهان با وجود این سه کلمه به هیچ چیز دیگری نیاز ندارد. دانش کسب کنید و آگاه شوید تا رئیس خودتان شوید. به شایعات و مزخرفات افراد بیسواد توجهی نداشته باشید. مسئله ی مهم این است که باید درک کنید، اقتصاد دو به علاوه دو نیست. مباحث روانشناسی مهم ترین متغیر در اقتصاد و به خصوص بازار های مالی هستند. اگر آموزشدیده باشید و بتوانید احساسات خود را کنترل نمایید، این بازار قرمز را در عوض مصیبت و بدبختی، به چشم یک فرصت طلایی و بی نظیر میبینید.
تا جایی که امکان داشت، در روزهای منفی بازار با شما بودیم. اگر سوالی یا انتقادی باشد حتما پاسخ خواهیم داد و تا حد توان کمک خواهیم کرد.
به امید آگاهی همهی جهانیان.