S Manuholicکاملن درست و منطقیه. هممون با این شرایط کار کردیم و این کارفرماها رو می شناسیم. من برای یه شرکت خیلی بزرگی (از نظر سرمایه و کیفیت پروژه ها و...) کار می کردم؛ تاریخ حقوق رو گذاشته بودن 15 ماه، یعنی دقیقن وسط برج! چرا؟ چون از این طرف و اون طرفش می خوردن و واریزی حقوق ها رو نگه می داشتن برای قسط وام ها و خریدن پورشه های بیشتر و سفرهای گرون تر خودشون. امنیت شغلی هم دقیقن زیر صفره. با بیمه هم من مخالفم، به نظرم بیمه یه راه واسه چاپیدن بیشتر کارگراست (مخصوصن توی ایران). ما بیمه بودیم و هر ماه 180 تومان هزینه ی بیمه ی تکمیلی از حقوقمون کسر می شد. کاری نداریم که همون حقوق وسط برج با کلی کسری بیمه و کوفت و زهرمار هم دیر پرداخت می کردن ولی بعد از مدتی وقتی رفتم سابقه ی بیمه ی خودم رو توی سایت بررسی کردم متوجه شدم که شرکت واسم "ترک کار" زده و بیمه رو الکی ازم کم می کرده :)) ما که پیگیر شدیم و همه ی حقوقمون رو گرفتیم ازشون ولی... تازه آدرس محلی که برای بیمه ی کارمندا ثبت کرده بودن جعلی بود و همچون جایی وجود نداشت اصلن، ولی...
ولی بدتر از کارفرماها، به نظرم اون کارگرهایی هستن که تن به هر خفتی می دن واسه شندرغاز حقوق. خیلی ها رو می شناسم که سال هاست بردگی می کنن و بعد که بهشون می گی: خب بیا بیرون، استعفا بده... با یه حالت فلاکت زده و ناجوری می گن: نمی شه که، اگه بیام بیرون برم چی کار کنم؟ این رفتار کارگرا و کارمندا باعث شده کارفرماها و رئیسا بد عادت بشن و فکر کنن می تونن همه جوره سواری بگیرن. خودت می دونی که وقتی یکی از شرکت می ره، بقیه ی کارمندا دست و پا می زنن که جای خالیش رو پر کنن و ...ایه مالی رئیس رو بکنن که بیشتر خودشون رو نشون بدن! راه حلش این می تونه باشه که ماهایی که این معادلات مزخرف رو فهمیدیم سعی کنیم کسب و کار خودمون رو راه بندازیم و بعد که کارفرما شدیم، این رفتار اشتباه رو با کارگرا و کارمندامون نداشته باشیم. این شکلی همه چی درست می شه.
پس ماجرا دو طرفست. کارفرمای ایرانی اساسن لاشی بازی در میاره، کارگرای ایرانی هم خوب بهش سواری می دن. کار به جایی می رسه که آقای رئیس لاشی، می شه الگوی خیلی از کارمنداش! اگه من می خواستم چنین مطلبی بنویسم می گفتم: چند دلیلی که دیگر با سیستم ایرانی کار نمی کنم.