محمد ربیعی که فصل درخشانی را در مس رفسنجان پشت سر گذاشته و به قهرمانی رقابت های لیگ آزادگان دست پیدا کرد، در برنامه زیر آسمان لیگ، مقابل دوربین طرفداری قرار گرفت.
ربیعی در خصوص مسائل مختلفی مثل مسیر قهرمانی مس رفسنجان و شیوه کار خود، صحبت هایی را انجام داده است.
گفتگوی سامان خدائی و محمد ربیعی را می بینید و می خوانید:
آقای ربیعی در ابتدا بابت صعود به لیگ برتر تبریک می گوییم. به رسانه طرفداری خیلی خوش آمدید.
به نام خدا. عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما و تمام مخطابین محترمتان دارم. خیلی خوش حالم که در خدمت شما هستم.
از حضور شما در اینجا سوء استفاده کنیم و ابتدا به سراغ شایعه ای برویم که این روزها مبنی بر جدایی شما از مس رفسنجان مطرح شده ولی طبق آخرین خبر رسمی که داشتیم، شما فعلا قرارداد دارید.
در رابطه با این مسائل باید آقای زین الدینی، مدیرعامل باشگاه و دکتر سعد محمدی صحبت کنند. من نمی توانم نسبت به این حواشی، پاسخگوی خیلی خوبی باشم.
پس از سال ها فعالیت در لیگ دسته اول، به لیگ برتر آمدید. اکنون شما و تیمتان، آمادگی ذهنی و فنی حضور در لیگ برتر را دارید؟
سوال خیلی کلی است. از نظر من، مرحله به مرحله پیشرفت و ترقی در زندگی انسان ها صورت می گیرد و این برای تمامی ابعاد فوتبال است. آمادگی ذهنی و روانی هم شکل خواهد گرفت و این بسیار طبیعی است. فکر می کنم چون فاصله پایان این لیگ و آغاز لیگ بعد به خاطر کرونا کوتاه است، باید کمی در این مساله تسریع صورت بگیرد.
فکر می کنید شرایط در لیگ برتر نسبت به لیگ دسته اول چقدر متفاوت است؟
خیلی زیاد. این چالشی است که تمام تیم هایی که از لیگ دسته اول به لیگ برتر می آیند، آن را دارند. شما اگر تاریخ یا همین چند سال اخیر را مرور کنید، متوجه می شوید بیشترین چالش تیم هایی که از دسته پایین تر به دسته بالاتر آمدند، همان سال اول است. فکر می کنم دلیل اصلی آن هم رسانه ای است آدم می تواند فنی صحبت کند و یکسری از حرف ها را راحت بزند. دلیل اصلی آن این است که محیط با محیط خیلی فرق می کند. محیط لیگ یک با لیگ برتر در خیلی از ابعاد حتی بحث رسانه، پوشش خبری و لجستیکی که در باشگاه ها صورت می گیرد، متفاوت است. بعد از آن ابعاد فنی، مدیریت، زمین ها، سخت افزار ها، نرم افزار ها و ...است. به خاطر همین وقتی تیم ها از پایین به بالا می آیند، بزرگترین چالش آن ها در اولین سال حضورشان است تا این انعطاف پذیری و انطباق صورت گیرد. بعد که تطبیق پذیری صورت گرفت، کم کم می توانند خودشان را منطبق کنند یا اگر آن ثبات مالی و مدیریتی باشد، جلو بیایند. به هرحال همه این ها مجموعه ای از کارها است که یک تیم بتواند از لحاظ ذهنی و فنی و از همه مهم تر، کلیات باشگاه داری، خودش را در لیگ برتر حفظ کند.
به این موضوع اشاره کردید که تیم های زیادی بودند که به لیگ برتر آمدند و همان فصل اول به لیگ دسته اول سقوط کردند. موفقیت در لیگ برتر ابزار خاصی می خواهد. چقدر خوشبین هستید که دوباره به لیگ دسته یک برنگردید و اینکه آیا نمی ترسید اگر تیم سقوط کند، اعتبار شما زیر سوال برود؟
سوال خوبی است. اگر بخواهم واضح بگویم، در خصوص شخص خودم و تیم مس رفسنجان این را نمی گویم. وقتی قوانین برای تیم وضع می شود، مثلا در بحث نقل و انتقالات یا همان تیم بستن یا همان پروسه مهم تیم سازی که خیلی پروسه مهمی در مربیگری است، برای شما محدودیت ایجاد می کند و این محدودیت باید با زمان برطرف شود. مثلا یک محدودیتی وجود دارد که در خصوص استفاده از یک تعداد بازیکن هست. بعد باید یک تعداد بازیکن از لیگ دسته اول بیایند و خودشان را در لیگ برتر نشان دهند. گل گهر و شاهین بوشهر با آن روبرو بودند. سال قبل سپیدرود با آن روبرو بود. به یاد دارم نفت مسجد سلیمان در لحظه آخر در لیگ برتر ماند. این مربوط به همان پروژه چالش سال اول است که گفتم. چیزی که اتفاق می افتد این است که یکسری ها سریع نسبت به عملکرد مربیان در آنجا قضاوت می کنند. مربی ای که این چالش ها را پیش رو دارد و حالا باید در لیگ برتر در یک زمان کم تیمش را مهیا کند. بعد منتظر آن هستند در سریع ترین زمان همان عملکرد را داشته باشند. خیلی واضح بگویم، از لحاظ روانشناسی، مجموعه تیم و هواداران سال گذشته عادت به صدرنشینی تیمشان کردند چون تیمشان در لیگ یک قهرمان شد. وقتی به لیگ برتر می آیند، نمی توانند آن تداوم بردها و رتبه را ببینند، سریعا قوه ی تصمیم گیری و قضاوتشان وسط می آید. بعد می گویند به درد لیگ برتر نمی خورد و سریعا پروژه های تغییر مربیان صورت می گیرد.
می توانید نسبت به خوشبینی خود، درصدی بدهید؟
دیروز جلسه ای با مدیریت باشگاه داشتم و دو روز پیش هم صحبت هایی با دکتر سعد محمدی انجام دادم و قرار است اول هفته آتی هم جلسه ای با ایشان داشته باشم. نسبتا با نگاه واقع بینانه برایشان پیش بینی کردم و آن ها هم خداروشکر نگاهشان به همین شکل است و باعث شد خوشبینانه به مس رفسنجان نگاه کنیم. باقی داستان را باید جلوتر و در اجرا ببینیم که چه اتفاقی رخ می دهد.
شما وقتی سرمربی بادران هم بودید می توانستید به لیگ برتر صعود کنید که با یک بدشانسی از دست رفت. در آلومینیوم اراک تیم شما صدرنشین بود اما مشکلات داخلی باعث آن جدایی شد. مس رفسنجان چه چیزی داشت که بادران و آلومینیوم نداشتند؟
باید خیلی دقیق این مساله بررسی شود. می خواهم سوال شما را اینگونه جواب دهم که نگویید آن ها چه چیزی کم داشتند. جز آدم هایی نیستم که موفقیت را برای خودم بردارم و عدم موفقیت را گردن کس دیگری بیندازم. دقیقا برعکس هستم. اگر آن ها موفق نشدند، به گردن من بیندازید و اگر تیم موفق شده، دیگران برایش زحمت کشیدند.
می توان از صعود مس رفسنجان یک کتاب نوشت
بگذارید سوالم را جور دیگری مطرح کنم. نکات مثبت مس رفسنجان چه چیزی است که به لیگ برتر آمد؟
می توان از صعود مس رفسنجان یک کتاب نوشت چون خیلی واضح به شما می گویم، اصلا برنامه ریزی و هدف این تیم صعود به لیگ برتر نبود. تیمی که برنامه صعود داشته باشد، دو هفته قبل از مسابقات شروع نمی کند. این اولین نکته که بگویم اصلا هدف صعود نبود. هدفی سه ساله تعبیه شد. قرار شد چون در سه، چهار سال گذشته رتبه مس رفسنجان دو رقمی بود، هدف سال اول این بود که بتوانیم یک تیم پویا تر و بهتری را ایجاد کنیم و رتبه تک رقمی و در بهترین شرایط جز هفت تیم اول جدول باشیم. دو هفته زمان داشتیم و شروع کردیم. من هم به اتفاقات لیگ یک واقف بودم. تیم های مدعی در مارکت نفرات خود را بسته بودند و اردوهای خود را هم رفته بودند و تمام کارها را انجام داده بودند ما تازه شروع می کردیم. یک جاهایی هم خدا خیلی عنایت می کند. دقیقا بخواهم به شما بگویم، تا یک ساعت قبل از بازی اول، ما سه بازیکن جذب کردیم. بازی ما برابر سپیدرود در رشت بود و در رشت قرارداد بستیم که خیلی خارق العاده بود. در آن مقطع یک کار انجام دادیم. از جام حذفی انصراف دادیم تا بتوانیم در آن مقاطعی که جام حذفی برگزار می شود، تا در آن فرصت استراحتی که ایجاد می شد، بتوانیم نقاط ضعف بدنسازی و تاکتیکی را برطرف کنیم. دو بازی اول را مساوی کردیم و بعد پشت سرهم، چهار برد متوالی گرفتیم. در قهرمانی نیم فصل، گل ریحان و فجر سپاسی و ما، هر سه تیم 33 امتیازی بودیم و ما با تفاضل گل بهتر، اول شدیم. وقتی یش دکتر رفتم، گفتم قطعا از در اول هدف گذاری عبور کردیم. یعنی این تیم با این رتبه این تیم قطعا جز شش تیم بالای جدول قرار می گیرد. حالا بیاییم سال سومی که باز کرده بودیم را در همین نیم فصل جست و جو کنید. خود ایشان، آقای زین الدینی، آقای صالحی و علی علیزاده که جز مفاخر فوتبال رفسنجان هست و همچنین گروه باشگاه که نمی توان تک تک آن ها را نام برد، کمک کردند. در نیم فصل دوم با هزینه خیلی معقول، به شکلی بود که می توانستیم بازیکن گران تر بگیریم ولی این کار را نکردم چون نظم تیم و بازیکنانی که اول فصل به خاطر من آمده بودند، بهم می ریخت. سعی کردیم در همان رنج تیم را نگه داریم ولی شرایط انگیزشی بیشتری برایشان ایجاد کنیم به فرمول بندی امتیاز گیری و بازی به بازی روی آوردیم. برنامه ریزی این کار را همان نیم فصل انجام دادم. همان موقع هم در اختیار مدیران گذشتم و اختیارش را هم گرفتم. ممنون از همه آن ها که این اختیار را به من دادند و ثمره آن هم این شد که تیم سه هفته زودتر صعود کرد. اگر کرونا نمی شد و بازی ها تعطیل نمی شد، خیلی برای ما بهتر بود. چون دقیقا در همان زمانی که بازی ها تعطیل شد، از 12 بازی متوالی خود، 9 پیروزی، 2 تساوی و 1 شکست داشتیم و در یک روند خیلی خوب بودیم. از این بابت خوشحالیم که رکوردهای لیگ دسته اول هجده تیمی را شکستیم. بیشترین میزان امتیاز، بیشترین گل زده، بیشترین میزان برد، بیشترین میزان تفاضل گل که برای تیمی که اصلا برنامه اش یک چیز دیگر بود و این اتفاقات رخ داد، فکر می کنم اکنون کمی برای مخاطب این قضیه باز شد و خیلی خوشحالم. روزی را در رفسنجان به یاد ندارم که زیر 15 یا 16 ساعت کار کرده باشم.
فوتبالدوستان لیگ آزادگان را کمتر می بینند و می تواند خیلی برایشان جالب باشد که تیم بدون پیش فصل زودتر صعود کرده وقهرمان شود. این موضوع چیزی شبیه به معجزه است. قطعا در این مسیر معجزه خاطرات جالبی داشتید. اگر بخواهید جذاب ترین آن را تعریف کنید، کدام یک است؟
در نیم فصل اول، یک بازی خاطره انگیز داریم. گاهی در فوتبال نیازمند شوک هایی هستید که فوتبالی نبوده و روانی است. به شما باور و اعتماد به نفس می دهد و می گوید می توانید و شدنی است. یک بازی در تهران برابر سرخپوشان پاکدشت داشتیم که الان هوادار شده است. تا دقیقه 90، دو بر یک عقب بودیم. دقایق 91 و 93 دو گل زدیم و سه بر دو آن بازی را بردیم. اصلا یک شوری در همه مجموعه ایجاد شد. یادم می آید یکی از اعضای هیات مدیره، آقای صالحی که مدیر پشتیبانی مس سرچشمه است، خیلی فوتبال نبودند و آمده بودند برای اولین بار فوتبال را از نزدیک ببینند. انقدر مهندس صالحی تحت این شور و هیجان شده بود، آدرنالین او بالا رفته بود، صورتش سرخ شده بود و خیلی خوشحال بود. فوتبال یعنی همین که به عنوان بزرگترین پدیده اجتماعی، این را ایجاد می کند که کاملا غیرقابل پیش بینی است و شما نمی توانید آن را تصور کنید. همان اتفاقی افتاد که من از روز اول سعی کردم در تیمم ایجاد کنم. از همان روز اول به بچه ها گفتم باید باور داشته باشید که می توانید تیم را قهرمان کنید. همه می خندیدند و کسی باور نمی کرد. یادم می آید روزی که قرارداد بستم، خیلی دیر و با رقم خیلی پایینی بود که دلایلش را خواهم گفت. گفتم با این رقم مشکلی ندارم ولی فلان قدر بابت پاداش صعود می خواهم. یادم می آید مدیرانی که نشسته بودند، گویا در دلشان گفتند هرچقدر می خواهی پاداش صعود در نظر بگیر (با خنده). در تیم های اراک و بادران با خودم قرار دو ساله گذاشتم. دو هفته بعد، برایم خیلی جالب بود که این بیماری را در اراک هم داشتم. منطقه خشک به حنجره من آسیب زده بود. مجبور شدم حنجره ام را عمل کنم و تا سه هفته نمی توانستم صحبت کنم و تا آخر سال یعنی همین جلسه ما قبل بازی آخرمان هم سر تمرین با بلندگو صحبت می کردم. دادهایم را برای بازی نگه می دارم (با خنده). از این بلندگوهایی که سبزی فروش ها دارند سر تمرین استفاده می کردم. به یاد آقای فیروزخان کریمی که از ایشان هم یاد کنیم که کمی مصاحبه قشنگ شود. بعد با این بلندگوها بگویم: "عزیزم، سبزی خوردن (با خنده)"
فان تمرین هم هست.
یکی از نحوه های مدیریت و اداره تیمم این است که با بچه ها جدا از اینکه خیلی در نظم سخت گیر هستم، ارتباط خیلی دوستانه و خوبی داریم. با این حال در داخل زمین و کار خیلی سخت گیر هستم.
پایان قسمت اول
منتظر انتشار قسمت دوم و پایانی این گفتگو باشید