FCBayern.ir- فوتبال ورزشی است که متاسفانه بر خلاف بوکس، بیسبال یا حتی بسکتبال یا راگبی کمتر مورد توجه اهالی سینما قرار گرفته. شاید یکی از این دلایل دشواری فضاسازی یک مسابقه فوتبال و بازسازی یک اتفاق در فوتبال باشد. شاید موفق ترین فیلم ها در زمینه ورزش فوتبال فیلم فرار بهسوی پیروزی ساخته جان هیوستن با بازی سیلوستر استالونه و چند تن از بازیکنان بزرگ فوتبال از جمله پله باشد. یا فیلم معجزه برن که در مورد قهرمانی معجزه آسای آلمان در جام جهانی 1954 ساخته شد. اما ساختن فیلمی مستند در خصوص فوتبال امری است به مراتب راحت تر و البته رایج تر. در سال 2013 تیم فوتبال بایرن مونیخ به یکی از مقتدرانه ترین قهرمانی های تاریخ لیگ قهرمانان دست یافت اما همچون لقب اف سی هالیوود که بر روی تیم بایرن قرار داده اند، این قهرمانی خود کمتر از یک فیلم هالیوودی نداشت و سوژه مناسبی برای رنه هیپن مستند ساز آلمانی فراهم کرد تا فیلمی مستند از این قهرمانی بسازد. هیپن که پیش از این فیلمی در مورد مایک تایسون بوکسور جنجالی آمریکایی ساخته بود اینبار با کسب تجربه بیشتر از فیلم قبلی خود فیلمی بسیار قوی ساخته است که حتی از سایت IMDB نمره فوق العاده 8.2 را دریافت کرد.
شب سیاه و سفید آلیانز آره نا:
بایرن نه تنها برای هوادارانش بلکه برای کل دنیا تیمی معمولی نیست. این تیم قدرتمندترین و پرافتخارترین تیم کشوری است که بزرگترین قطب س.ی.ا.س.ی و اقتصادی اروپاست و قطعا این تیم کانون توجهات فراوانی در دنیاست. سکانس آغازین فیلم با فینال سال 2012 آغاز می شود. سالی که بایرن پس از یک فصل پرمشقت و در حالی که کاملا شایسته قهرمانی بود، در مقابل دفاع اتوبوسی چلسی کاری از پیش نبرد و در ضربات پنالتی بازی را به این تیم لندنی واگذار کرد. تمام تصاویر آن بازی دردناک بهطور هوشمندانهای با تصاویر سیاه وسفید نشان داده می شود. آن شب در آلیانز آره نا رنگی به جز سیاه و سفید وجود نداشت. موسیقی در این سکانسها با قطعات کلاسیک و اپرا همراه است که با حالت اسلوموشن، فضایی دردناک بر بیننده القا می کند. راویان این فیلم دو تن از بازیکنانی هستند که عمر خود را صرف این باشگاه کردند و بهترین افراد برای روایت این داستان بودند. کاپیتان های اول و دوم بایرن یعنی فیلیپ لام و باستین شواین اشتایگر که دومی کسی بود که پنالتی سرنوشت ساز بازی را در فینال آلیانز آره نا از دست داده بود. متاسفانه بنده با زبان آلمانی آشنایی ندارم و هیچ زیرنویس انگلیسی هم از این فیلم پیدا نکردم اما حسی که شواین اشتایگر در لحظه توصیف آن پنالتی داشت و غم از دست رفتن ان توپ کاملا برای بیننده قابل احساس بود. حک شدن نام چلسی بر جام قهرمانی پایان رویای باواریایی ها در سال 2012 بود.
فصل بعد:
فصل بعد رسید و بایرن با قدرتی به مراتب بیشتر از فصل قبل و البته با انگیزه ای بالاتر از فصل قبل راه خود را با شکست بزرگانی همچون آرسنال و یوونتوس در لیگ قهرمانان ادامه داد تا اینکه در دور نیمه نهایی به قرعه بارسلونا خورد. قرعه ای که نگرانی رومنیگه را نیز در بر داشت اما بایرن با صلابتی خیره کننده بارسلونا را گلباران کرد.
فینال ویمبلی:
مقدمات فینال هم در نوع خود جذاب بود. آماده شدن هوادارن برای بازی، آماده سازی تیم و موسیقی گوش نواز لیگ قهرمانان اروپا. اما اوج کار فیلمساز، در حین مسابقه فینال بود. صحنه هایی حساس از مسابقه که با موسیقی زیبایش حسی از تعلیق و نگرانی در بیننده ایجاد می کند. واکنش نیمکت دو تیم و نیز هواداران به اتفاقات بازی و کات های مداوم بین آنها و تدوین حیرت انگیز فیلم کاملا بیننده را به حس آن مسابقه فرو می برد. گویی بیننده دوباره شاهد یک بازی زنده فوتبال باشد که این مهمترین دستاورد فیلمساز است.
ویمبلی فوتبال به خانه می آید:
بلاخره گل روبن به ثمر می رسد و موسیقی فیلم دیگر حالتی شاد به خود می گیرد. بله این تیم و این ملت تسلیم ناپذیرند و با وجود شکست سال قبل اینبار با موفقیتی بسیار بزرگتر به خانه بازمیگردند. حالا دیگر نوبت جشن و پایکوبی مردان باواریاست. جام بر فراز دستان شایسته فیلیپ لام و سایر بازیکنان بایرن قرار می گیرد و اشک در چشمان هواداران حلقه می زند.
موسیقی این فیلم قطعا شاهکار این فیلم بود. این موسیقی طیف گسترده ای از احساسات را در فیلم بازنمایی می کند از جمله: اندوه شکست، حس موفقیت، دلهره، حس شیرین قهرمانی. نکته مهم دیگر در این فیلم تدوین بسیار عالی آن است که باعث زنده شدن دوباره اتفاقات سال 2013 در نزد بینندگان می شود.
اگر کسی هوادار بایرن هم نباشد با دیدن این فیلم و موسیقی و تدوین زیبای آن به یکی از هواداران بایرن تبدیل خواهد شد!