مطلب با گرافیک جذابتر در صفحهی اینستاگرامی فوتبالباز به آدرس: futballbaz@
انرژی مثبت/ کرونا، وضعیت عجیبی به وجود آورده است و انگار قصد فروکشکردن ندارد. دولتها عاجز از کنترل شرایط، مردم خسته از رعایت پروتکلها و کادر درمان افسرده از بازگشت موج کرونا هستند. همهی اینها باعث بمباران انرژیهای منفی شده است. در این وضعیت خوشحال هستم که حداقل اسم مجلهی ما، یعنی فوتبالباز سرشار از انرژی مثبت است. چرا؟ چون با حرف «ز» تمام میشود؛ حرف «ز» مثل سرسره است، مشکلات به پایین سر میخورد و آدم خوشحال میشود. برخلاف کرونا که حرف «الف» آخرش ما را یاد صعودی بودن مشکلات میاندازد!
لیون، ایستگاه آخر/ کاملا مطمئنم نگاه منفی من به مائوریتسیو ساری هیچ نقشی در اخراج او نداشته است. این یک واقعیت بود که ساری، در اندازهی این یونتووس نبود. آندرا آنیلی، رئیس یونتووس با این تصمیم نشان داد، قهرمانی در ایتالیا او را راضی نمیکند. هدف او و یونتووس مشخص است: قهرمانی در چمپیونزلیگ.
ویترین/ بالا بریم پایین بیاییم مهمترین جام فصل، لیگ قهرمانان اروپاست. اگر هر تیم اروپایی مغازهایی داشت قطعا در ویترین مغازهی افتخارات خود، جام چمپیونزلیگش را قرار میداد.
بهترین بودن/ اگر قهرمانی در لیگ داخلی کشورها بازتابی از عملکرد یک سالهی تیمها باشد، اگر قهرمانی در جام حذفی فرصتی برابر برای تیمها از سطوح مختلف از لیگ برتر تا لیگ دستههای پایینتر فراهم میکند، قهرمانی در لیگ قهرمانان فقط و فقط یک معنی دارد: بهترین تیم باشگاهی بودن.
بدون معجزه/ یکی از جذابیتهای لیگ قهرمانان و فرق آن با سایر رقابتها، امید به معجزههای فوتبالی است اما انگار در فوتبال هم با ما کاری کردهاند که دیگر اعتقادمان به «امید» در فوتبال را از دست دادهایم و بازی چلسی و بایرن را دنبال نمیکنیم. روی کاغذ سادهترین کار را بایرن داشت. بازی رفت را ۳ بر صفر در لندن برده بود. بازی برگشت هم چلسی را با ۴ گل بدرقه کرد و خبری از معجزه نبود. لواندوفسکی با ۱۳ گل، آقای گل مسابقات است و ۳ بازی فرصت دارد که به رکورد ۱۷ گل رونالدو برسد.
پیشبینی/ به نظرم امسال هم بایرن قهرمان میشود هم لواندوفسکی رکورد تعداد گل رونالدو در یک فصل را خواهد شکست.
توهم توطئه/ بعد از نتایج وحشتناک تیمهای لندنی در این چندسال مقابل مونیخیها کم کم دارم مشکوک میشوم که توطئهایی پشت این داستان باشد!
ناپولی، علاج موقتی/ بارسلونا که بازی رفت را در ناپل، با تساوی ۱ بر ۱ به پایان رسانده بود در حالی به مصاف ناپولی رفت که به ظاهر اوضاع نیمکت، مربی و بازیکنان رو به بهبودی است. برد مقابل ناپولی همچون داروی ضددرد موقتی برای کیکه ستین بود. آیا داروی او میتواند بارسا را مقابل بایرن ایمن کند؟
سرنوشت مشترک/ اول که جواب سوال بالا از نظر من خیر است. دوم اینکه دیر یا زود سرنوشت ستین نیز همچون سرنوشت ساری در یونتووس خواهد بود.
عادت به کامبک/ بارسلونا آنقدر در طی این چندسال کامبک خورده بود، که در بازی با ناپولی هر آن احساس میکردی ممکن است در چند دقیقه همه چیز از این رو به آن رو شود.
گتوزوی بازیکن، گتوزوی مربی/ دیدن گنارو گتوزو، به عنوان سرمربی اوایل برایم غیرقابل هضم بود. بازیکن جنگندهی میلان که جانش را برای تیمش میداد، حالا چه با روشهای صلحآمیز چه خشونتبار. او به عنوان مربی هم، ًبه شدت روحیهی جنگندگی دارد. با اینکه تیمش دو گل برای کامبک لازم داشت، اما تا آخرین ثانیهها دست از پرسکردن بارسلونا برنداشت. درست است که جز یک گل و دو تیرک و یک گل آفساید، حاصلی نداشت اما این تیم نشانههای امیدوارکنندهایی برای فصل بعد نشان داد.
حکایت/ در داستانهای ایرانی، حکایتی معروف است که میگوید، اگر کارهای خرد را مردم بزرگ دادید و کارهای بزرگ را به مردم خرد، هردو کار تباه خواهند شد. حالا این حکایت، داستان ساری و یونتووس شده است. مربیگری یونتووس کار بزرگی بود که به دست مربی خردی چون ساری تباه شد.
الگوی اشتباهی/ قبلا هم گفته بودم. احساس میکنم مائوریتسیو ساری، دلش میخواست مارچلو لیپی یونتووس شود. از مدل تیپ و ظاهر تا سیگار کشیدنش در کنار تیم. اما میان ماه من تا ماه گردون، فاصله زمین است تا آسمان.
ترکیب طلایی/ یونتووس تیم پرمهرهایی بود. چه در ترکیب اصلی چه روی نیمکت. بوفون دوستداشتنی، تقریبا مطمئن بود امسال با این ترکیب میتواند طلسم لیگ قهرمانان را بکشند. اما جناب ساری، سرنوشت بوفون و خیلی از بازیکنان بزرگ تیم را همچون نخهای سیگارش، دود کرد و به هوا فرستاد.
پیرلو/ یک انتخاب شوکهکننده و پر از یسک؛ هم برای پیرلوی دوستداشتنی و هم برای یونتووس. ولی انکار نمیکنم دیدن پیرلو روی نیمکت با وجود ریسکهای این انتخاب، فانتزی زیبایی است. شاید با روی کار آمدن پیرلو، گشایشی در کار باشد.
بیانگیزه چون رئال/ زیدان اول فصل گفته بود که تمام تمرکز تیم را معطوف به لیگ اسپانیا میکند. که اینگونه نیز شد و قهرمان لالیگا شدند. اما کیست که نداند قهرمانی در لیگ قهرمانان برای مادریدیها، طعم دیگری دارد. زیدان، در کل، ۴ سال در لیگ قهرمانان سرمربی بوده است که سه بار قبلی با قهرمانی همراه بود اما اینبار نه او و نه بازیکنان هیچ انگیزهایی از خود نشان نمیدادند. روند بازی طوری بود که گویی رئال خود را از پیش باخته و حذف شده میپنداشت.
با راموس بدون راموس/ سرخیو راموس از این بازی محروم بود اما حتی اگر او هم بود دردی درمان نمیکرد. چون به هرحال حضور رافائل واران، مقصر شمارهی یک این شکست، در ترکیب قطعی بود. همه نگران جانشین راموس، یعنی میلیتائو بودند و از واران غافل شدند.
رفاقت یا رقابت/ زیدان و گواردیولا دو مربی بزرگ که احترام زیادی برای هم قائل هستند و نشان دادهاند که چقدر خارج از زمین با هم دوست و رفیق هستند. اما به نظرم مزهی این رفاقت کمی شور شده است؛ درست بعد از بازی و غم و اندوه برای طرفداران رئال ، زیدان را میبینیم که مشغول گپ و گفت با پپ است. زمین فوتبال میدان جنگ است و برای بردن باید جنگید و تیم حریف را دشمن خود دانست. کمی رقابت، کمی دشمنی برای برد لازم است. تمام!