پلنگ موزامبیک . پلنگی وفادار به بنفیکا . پلنگی که برای پرتغال بازی می کرد اما به ریشه هایش وفادار بود ، از موزامبیک دل نمی کند . هر چه باشد او پلنگ موزامبیک است و نه پلنگ پرتغال . بنفیکا با او خطرناک بود . اوزه بیو هر دروازه ای را باز می کرد ؛ کسانی که در دوره ی اوزه بیو بودند و بازی هایش را می دیدند واقعا خوش شانس بودند. دیدن بازی های اوزه بیو ، پله ، گارینشا و حتی لو یاشین ارزوی هر کسی است . او با بنفیکا به ایران هم اومد و با تیم پرسپولیس بازی کرد . حمیدرضا صدر در کتاب《پسری روی سکو ها》می نویسد : اوزه بیو برخلاف تمام اون ستاره هایی که به ایران اومده بودند با تمام وجودش در یک بازی دوستانه بازی کرد . او واقعا یک ستاره بود .
اوزه بیو مهارت بی نظیری در گلزنی داشت . دریبل های اون هر بازیکنی که جلوش بود رو گیج می کرد . او اولین کفش طلای اروپا را برد و اقای گل جام جهانی 1966 بود . یک و دو پا هاش ، شوت های رو پاش ، سر هاش ، فرار های بی نظیرش . در 301 بازی موفق به زدن 317 گل شد.
او مانند بقیه ی هم نسلی هایش بعد از دوران درخشانش راهی امریکا شد .
بعد از دوران بازیگری به مربیگری پا گذاشت و در بنفیکا و تیم ملی پرتغال به این کار ادامه داد .
زمانی که در گذشت خیلی ها اشک ریختند .
رونالدو گفت : مانند پدرم بود و رفتنش سخت است .
پله گفت : مانند یک دوست برا هم بودیم و نبودش سخت است .
کیروش گفت : تکه ای از وجودم جدا شد و مرد .