یارو میره داروخانه قرص ضد بارداری واسه زنش بگیره .
دکتر میگه چند مدل داریم اسمشو بگو تا بدم .
یارو یواشکی در گوش دکتر میگه : اسمش اکرمه !!
***********************************************************
یارو وقتی ادکلن خودش و می زنه تیس تیس
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
وقتی ادکلن مارو می زنه
تــــــــــیس
تــــــــــوس
زاااااااااارت
زووووووووووت
والا:)))))
**********************************************************
طرف شش ماهه دماغشو عمل کرده هنوز چسب میزنه!
اینا همونان که برچسب تلویزیون و مایکروفر و پلاستیک صندلی ماشیناشون رو نمی کنن
*****************************************************************
یارو داستانه شکارشو برا دوستش تعریف میکرده:
رفتیم شکار یه پرنده دیدم تیر اولو زدم تمام کاکولش ریخت
تیر دومو زدم پرهاى سینش ریخت
تیر سومو زدم پرهاى زیر بالش ریخت
رفیقش میگه:
وایسا ببینم تو تفنگت فشنگ میذاشتى یا واجبى!!!؟؟؟
*****************************************************************
سر امتحان شهری دختره اومد نشست
پشت فرمون
سرهنگه گفت خانوم روشن کن
برو عقب..
.دختره ماشینو روشن کرد
پیاده شد رفت عقب نشست…………
دیگه کسی سرهنگ و از اون روز ندیده
**********************************************************
مردی بر همسر خود در آشپزخانه وارد شد
و از او پرسید کدام یک از فرزندان خود را بیش از دیگر فرزندانت دوست داری
همسر او گفت همه آنها را بزرگشان و کوچکشان دختر و پسر همه یکسانند
و همه را به یک اندازه دوست دارم.
شوهر گفت : چگونه دل تو برای آنها همه جا دارد.
همسر جواب داد: این خلقت خدا است که مادر دلش برای همه فرزندان خود وسعت دارد.
مرد لبخندی زد و گفت: اکنون شاید بتوانی بفهمی که چگونه دل مرد برای چهار زن همزمان وسعت دارد.
خدایش بیامرزد روش والایی در قانع کردن داشت لیکن موقعیتش در آشپزخانه غلط بود.
مراسم آن تازه در گذشته صبح و بعد از ظهر فردا برگزار می شود
*****************************************************************************
گوگل جان!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ای دانا
ای عقل کل
بذار حداقل دو تا حرف از نوشتمو تایپ کنم بعد حدس بزن!
آبرو حیثیتم رفت جلو بابام..
******************************************************************
مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه مرغ هایش گذاشت
عقاب که بزرگ تر شد
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
جوجه مرغ ها رو خورد و کمی بعد خود مرغ ها رو هم خورد
سپس پر کشید و به آسمان رفت
هم به ریش پیرمرد خندید و هم گند زد به داستان آموزنده ما بی شرف ….!
***********************************************************************************
زیبا ترین راز زندگیم را در چشمانت دیدم !
آن هنگام که چشمانت به من گفت
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چی گفت ؟
در گوش من گفت
چی گفت ؟
خودش به من گفت
چی گفت ؟
آهاااااان بیــــــــــــــا
دستا شله !
منو چه ب متنای عاشقونه اخه
والاااا
******************************************************************
امروز یه خانومو دیدم !!!
موها دم اسبی ابروها هشتی !
خلاصه سرتونو در د نیارم خیلی ناز بود و تو ۱۰ثانیه با ماشین پارک دوبل زد !!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
کور شم اگه بخوام دوروغ بگم فقط نفهمیدم چرا مادرش علی صداش زد!!!
***********************************************************************
زنه با عصبانیت پای تلفن:
این موقع شب کدوم گوری هستی تو؟؟
مرد: عزیزم اون فروشگاه طلا فروشی رو یادته که از انگشتر الماس نشانش خوشت اومده بود،
گفتی برات بخرم، اما اون روز من پول نداشتم،
ولی گفتم که یه روز حتما اون انگشتر مال تو میشه…!؟
زن با صدای ملایمی گفت: بله عشقم…
مرد: من تو رستوران بغلیش دارم شام میخورم…!
******************************************************************
اگر اسم ما «مراد» هم بود،
الان زندگی بر وفق «هوشنگ» بود! شانس نداریم که
***************************************************************
ﻗﺪﯾﻤﺎ ﺁﯾﻔﻮﻥ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﺑﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯿﻢ : ﮐﯿﻪ ؟
.
.
.
.
.
.
ﻃﺮﻑ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﻣﻨﻢ!
.
.
.
.
.
.
ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﮐﯽ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻪ ،
ﮊﺳﺖ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﺑﻌﺪ ﺯﻝ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﻓﻖ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺬﺍﮐﺮﺍﺕ
ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ
******************************************************************
امروز صبح یارو زنگ زده برای خرید بلیط کنسرت.
گفت: چنده ؟
گفتیم: ۴۰ تومانی، ۶۰ تومانی، ۷۰ تومانی
گفت: اینا چه فرقی میکنن؟
گفتم: بستگی داره که شما کجا بشینین!
گفت: ما عباس آباد میشینیم.
خدایا اینو اصلا شفا نده بذار بهش بخندیم
*********************************************************
اومدم خونه مادرزنم نمازش تموم شده بود،
داشت دعا می کرد…
تا منو دید گفت : اینو می گما خدایا
خود بیشعورشه!!!!!!
***********************************************************