EDRIS Kavehعکس نگاه !
انگار طرف که اینجوری گرفتش میگه خونت رو کثیف نکن ولش کن
غلط بی جا کرده
شکر خورده
تو بزرگی ولش کن
بعد اونم میگه
نههههههههههههههههه
ولم کن
بگذار برم
این فحش داد
باید حتمی برم بزنمش
اگه نزنمش شب خوابم نمیگره
یا یک جور دیگه هم میشه برداشت کرد
طرفی که گرفتش میگه
بازی دیگه تموم شد باید برگردی به زندان
اونم میگع
نهههههههههههههههه
ولم کن
من باید از مرز رد بشم
برم پیش خانوادم
به پسرم قول دادم روز تولدش من خونه باشم
ولم کن بگذار برم
من امشب باید پیش همسر و فرزندم باشم
اونا منتظر منتظرم هستن
ولم کن بگذار من برم
حالا از شما دوستان عزیز میخوام که بگید
ماجرای شماره 1 واقعی بود
یا ماجرای شماره 2 ؟
کدوم یک از این داستان واقعی و کدوم تخیلی بود؟؟؟