انسانها برای مدت های بسیار طولانی در سطوح پایین آگاهی قرار داشته اند، و یا به عبارت دیگر، “نگه داشته شدند”. و در جهانی زندگی کردند که مسئولیت سرنوشت آن را متعلق به «دیگری» می دانستند.
چه این دیگری «حاکمان» بودند، و یا طبقات دیگر، و یا مردان دین و «نمایندگان خدا»، و یا شخصی در آسمان ها که خود را خدا معرفی می کرد و آفریننده معرفی می کرد. این گونه بود که انسانها آفریننده را درون خودشان ندیدند، و وی را شخصی دیدند که در آسمانها زندگی می کند و با انسان فاصله دارد. و هر چه انسان بیشتر به آسمان خیره شد، زمین بیشتر و بیشتر ارزشش را از دست داد، و انسان پست تر شد، و قدرت درونش را بیشتر از دست داد، تا آنجا که خودش را تمام و کمال در دست قدرت «دیگری» دید، و فراموش کرد که مسئولیت خانه اش را بر عهده دارد. فراموش کرد که آفریننده در وجود خودش قرار دارد. و بایستی خدای درونش را بیدار کند و پرورش دهد، و مسئول زندگی، امنیت، رفاه، و مسئول سیاره خودش باشد.
و این گونه بود که در اعصار متمادی، انسان بندگی کرد، در حالی که باید خدایی می کرد. باید آزاد می بود، اما برده بود. و این گونه بود که تحت کنترل بیگانگان فرازمینی هوش مصنوعی که از داشتن روح و اتصال با منبع آفرینش بی بهره اند قرار گرفت. و انرژی روحی انسان در اختیار موجودات آرکانی انگلی قرار گرفت که به شبکه ارگانیک خلقت متصل نیستند و اهمیتی به پرورش و تکامل روحی انسانها نمی دهند و حاضر نیستند بپذیرند که داشتن روح، ویژگی ذاتی و طبیعی انسانها است، و نه یک منبع انرژتیک برای تغذیه شبکه های آنان.
دستورکار بیگانگان منفی، که در رأس آنها گروه کیمرا و سپس آرکان ها و دراکوها و رپتایل ها قرار دارند، فقط به برداشت منابع، به خصوص برداشت انرژی از منابع روحی سیاره زمین و انسانهای زمین اهمیت می دهند و نه به هیچ چیز دیگری. و افراد بسیاری از خانواده های اشرافیت طبقات حاکم و یا افرادی در رأس نظام های حکومتی و بانکی و اقتصادی در حقیقت بردگان این نیروهای اهریمنی هستند که به همه مردم جهان به چشم بردگان نگاه می کنند.
دستورکار بیگانگان منفی، با ایجاد جنگ، رنج، فقر و تنازعات مختلف به شکل مصنوعی، ارتعاشات انسانها را پایین نگه می دارند و از وحدت یافتن انسانها جلوگیری می کنند، و اجازه نمی دهند انسانها آگاهی واحدی در برابر این توطئه شیطانی بیابند.
نگه داشتن انسانها در سطح انرژی ترس و خشم و کینه، تقسیم کردن جمعیت انسانها به مرزبندی ها و دسته و طبقه بندی های بی معنی ملیتی، نژادی، دینی، مذهبی، و شعله ور نگاه داشتن این درگیری ها به وسیله انواع نمایش ها و فریب ها برای آنکه انسانها هرگز متوجه وجود و حضور دشمن مشترک نامرئی خود نشوند، دشمنی که از رنج انسان، و از ترس انسان تغذیه می کند…
«تفرقه انداختن و حکومت کردن»، این در واقع یکی از استراتژی های عمده فریب آرکانی است. و انسانها باید نسبت به این موضوع بیدار شوند. انسانها بایستی بدانند که وقت آن رسیده است که متحد شوند، که در مورد موضوعات مهم خودشان تحقیقات مستقل خودشان را فارغ از حکومت ها و دولت ها و تجویزهای سازمان های بین المللی، انجام دهند، و باید چشمانشان را باز نگه دارند و تحرکات و اهداف و مقاصد دشمن مشترک انسانها را تحت نظر داشته باشند. بایستی رسانه های مستقل خودشان را داشته باشند. بایستی مسئولیت تعیین نحوه و کیفیت آموزش فرزندانشان در سراسر جهان را به دست بگیرند. بایستی در اموری مانند پزشکی و واکسیناسیون و ماهواره ها و 5G که با سلامت، امنیت، و استقلال و ایمنی ذهن و روح ما ارتباط دارند، مسئولانه مطالعه و تحقیق کنند و چشم بسته به هر آنچه به آنها داده شد رضایت ندهند. انسانها باید بیدار شوند، و آن هم خیلی سریع.
یک جنگ عظیم در پشت نمایشهای روزمره جهان در جریان است. جنگی که ابعاد و وسعتش تکان دهنده است. جنگی بر سر آگاهی. بر سر روح انسان. بهتر است این واقعیت را هر چه زودتر ببینیم و تشخیص دهیم. ما مسئول امنیت خانه خودمان هستیم. وقت آن رسیده مسئولیتی که آفرینش به ما داده است را، بپذیریم، خدای درون را بیدار کنیم، نگاهمان را از آسمان بر گیریم، و به درون خیره شویم، به جایی که از آنجا آفریننده با ما صحبت می کند. به خودمان اعتماد کنیم، به قدرت هایمان، و به هدایتگر درون.
عصر طلایی نخواهد آمد مگر به دست انسانهای آزاد و مستقل و خداگونه. انسانهایی که در سطح انرژی عشق و در پرتو نور روح حرکت می کنند. انسانهایی که چشمانشان باز است… انسان های بیدار…
www.etehadenoor.com