مطلب ارسالی کاربران
چرا فوتبال ؟؟
چرا فوتبال نگاه میکنی؟ این سوالی بود که هیچ وقت جواب قاطعی به عنوان یک فوتبال دوست نداشتم.هر وقت این سوال از من پرسیده میشد فقط جوابم این بود،شما چرا فیلم نگاه میکنید یا موسیقی گوش میدهید؟البته آنها جواب های قانع کننده ای می دادند خب فیلم که تجربه می آموزد و موسیقی روح را می نوازد.همیشه با خودم کلنجار میرفتم چرا فوتبال نگاه میکنم چرا با صعود نکردن ایتالیا به جام جهانی-کشوری که کیلومتر ها با جایی که زندگی میکنم فاصله دارد-ناراحت می شوم چرا از رفتن موراتا به چلسی خوشحال میشوم چرا برای رایان میسون بازیکن هال سیتی که به دلیل عارضه مغزی از فوتبال خداحافظی کرد متاسف میشوم و چرا های دیگر که ذهنم را مشغول می کرد.بچه کوچکی بودم و فوتبال بینی تازه کار که بازی های چلسی را با کاپیتان چی تی با لمپارد با دروگبا نگاه میکردم داد میکشیدم به هوا میپریدم و لذت میبردم ولی برای چه و چرا؟ آنها پول میگیرند آنها شهرت بدست می آورند آنها محبوب می شوند و ما اینجا......با ناراحتی آنها ناراحتیم و با خوشحالی آنها خوشحالیم.بیایید به خودمان و عادت هایمان نگاه کنیم تا به حال شده است که ناراحت شده باشید و سعی کنید با کاری آنرا از یاد ببرید به شخصه اینگونه ام البته اکثر ما به طور ذاتی اینگونه هستیم و چه کاری بهتر از فوتبال.با این همه مقدمه چینی می خواهم این را برسانم که در اصل ما از فوتبال سود بیشتری می بریم.عصبانی هستیم میریم جلوی تلوزیون مینشینیم یا به استادیوم رفته و فریاد هایی که نتوانستیم بزنیم را میزنیم؛گریه هایی که نتوانستیم بکنیم را میکنیم؛بدو بیراه هایی که به زمین و زمان،به خودمان،به دیگران را نداده ایم را در فوتبال میدهیم.یعنی فوتبال جایی است برای خالی کردن عقده،برای رفع دلتنگی ها تبعیض ها و مشکلات.میرویم طرفدار بوکا جونیورز می شویم تا با لباس های کارگریمان و دسته های پینه بسته و گره کرده حق آن اشرافی های ریور پلا ته ای را کف دستشان بگذاریم.با زدن گل ششم بارسا به پی اس جی از جای برمی خیزیم لحظه ای خود و آنچه که بیرون هستیم را فراموش می کنیم و با آخرین توان فریاد می زنیم.یعنی فوتبال ابزاری است برای یک خوشحالی پوشالی چند ساعتی و زودگذر،برای از یاد بردن مشکلات برای چند ساعت.بازیکنان به نوعی برای ما کار میکنند و در مقابلش مزد میگیرند.ولی باز هم سوالی وجود دارد؛چه تجربه ای به ما می آموزد و چگونه روح را نوازش میدهد. اول به دومی جواب میدهم.بازی سوئد مقابل انگلیس. جو هارت توپ رو با ضربه سر دور کرد ولی زلاتان(استاد زدن گل های شگفت انگیز)با ضربه ای باور نکردنی دروازه رو باز کرد.هیچ ظرافتی در کار نبود چشمهایش را بست پشت به دروازه کرد و آن چیزی که در فوتبال یاد گرفته بود را با کمی ورزش رزمی تلفیق کرد و با بیشترین توان به توپ ضربه زد.یک ضربه آکروباتیک.توپ رفت و بنگ،توپ به قلب دروازه اصابت کرد.انگار زلاتان مبتلا به کوری شده بود و بعد از صد سال تنهایی و کشیدن بار هستی خواست فریاد بزند و حق خود را مطالبه کند.آنجاست که می فهمم فوتبال ظریف ترین بازی دنیاست حتی با وجود گل شدن توپی که فقط قدرت داشت و هیچ ظرافتی در کار نبود.به آن بالیدم به نگاه کردنش.مثال های دیگری هم وجود دارند برد تیم ملی کشورم در خاک کره جنوبی یا برد چلسی مقابل بایرن در فینال لیگ قهرمانان.شرح این بازی را کم و بیش میدانید.انگار نشسته ایم و فیلمی به کارگردانی هیچکاک و بازی استالونه میبینیم.کامبک های متوالی بعد از خوردن گل، بعد از دادن پنالتی در وقت های اضافه، از دست دادن پنالتی اول در ضیافت پنالتی ها در آلیانز جلوی تماشاگران ولی شاهکار کردن و برگشتن.همه اینها زیباست و روح را نوازش میدهد و چه فرد بی احساسی است آن کسی که با گل های مسی و رونالدو متذلذ نشود البته نه به عنوان طرفدار تیم رقیب.اما چه تجربه ای به ما می آموزد فوتبال پر است از تجارب زیاد. صادقانه جواب دهید آیا بازی ایران مقابل استرالیا کلاس درس بزرگی نیست؟کافی است به مصاحبه والدر ویرا سرمربی وقت ایران توجه کنید《ما امروز می توانستیم بیاییم و فقط برای ده دقیقه خوب بازی کنیم ولی...》ولیش را من ادامه می دهم ولی ما باید منطقی باشیم تا آخر بجنگیم و جان بکنیم و ناامید نشویم. این همان کلاس درس بزرگ است. و صد ها مثال کوچک و بزرگ دیگر.برای همین است که فوتبال تجربه می آموزد. پس فوتبال همان فیلم و موسیقی است ولی در این جا لوکیشن ها همیشه یک بک گراند سبز دارد و زیباترین آوایش فریاد گل است.