ترانسنیستریا، یا به اسم رسمی این منطقه، پریدنیستر، یا به فارسی فرادنیستر منطقهای است که عمدتاً در کنار رود دنیستر در شرق مولداوی و در همسایگی با اوکراین قرار دارد.
این منطقه در سال ۱۹۹۰ اعلام استقلال کرد و از سال ۱۹۹۲ با نام جمهوری پردنیسترویایی مولداویایی یک کشور مستقل دوفکتو بهشمار میرود. هرچند از سوی هیچیک از اعضای سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته نشده و با هیچیک از آنها رابطه دیپلماتیک ندارد و به صورت دوژور بخشی از قلمرو مولداوی بهشمار میرود. در مارس ۲۰۱۴ پارلمان ترانسنیستریا رسماً از روسیه درخواست کرد که اجازه داشته باشد مانند کریمه به فدراسیون روسیه ملحق شود و روسیه در پاسخ قول داده که آن را مد نظر قرار دهد.[۲] در حال حاضر بزرگترین مسئله دربارهٔ آینده سیاسی این منطقه، پیوستن آن به روسیه پس از بحران کریمه است. بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۴ ترنسنیستریا؛ مولداوها ۳۱٫۹٪، روسها ۳۰٫۴٪ و اوکراینیها ۲۸٫۸٪ اهالی ترنسنیستریا را شامل میشوند. جمعیت ترانسنیستریا، در حدود ۵۰۰ هزار نفر است.
چه چیزی یک ملت را میسازد؛ مرزها، دولتها یا سرود ملی؟ پاسپورت؟ رئیس جمهور؟ آیا ممکن است، ملتی روی زمین وجود داشته باشد که همه موارد بالا را نیز داشته باشد و از سوی هیچ کشور دیگری روی زمین به رسمیت شناخته نشود؟! به «ترانسنیستریا» خوش آمدید
اگر به فرض مثال، روزی پای به ترانسنیستریا نهادید، نخستین چیزی که توجهتان را به خود جلب میکند، مجسمههای لنین هستند. در حقیقت این کشور پر است از یادوارههای دوران نه چندان دور شوروی. عکسهای استالین را روی دیوار مغازهها میبینید، ولی با وجود این نشانه ها، ترانسنیستریا یک کشور کمونیستی نیست. بنا بر این گزارش، در زمان انحلال شوروی سابق در سال ۱۹۹۰، کشور تازه استقلال یافتهی مولداوی، برنامههای خود برای پیوستن به کشور همسایه یعنی رومانی را اعلام کرد؛ اما بیشتر مولداویاییهای شرق رودخانهی دنیستر روسی بودند و این گونه ایدهای را تاب نیاوردند و اعلام استقلال کردند.
جنگ ترانسنیستریا در سال ۱۹۹۲ آغاز شد و برای چهار ماه ادامه یافت و با آتش بس پایان یافت و سرانجام بخش بزرگتر مولداوی تصمیم گرفت تا درجاتی از خودمختاری را به قسمت کوچکتر اعطا کند؛ اما هنوز هم ترانسنیستریا را به رسمیت نمیشناسند. در واقع این منطقه یک کشور نیست، ولی کسی در حاکمیت روزمرهی آنها دخالتی نمیکند. تقریبا به هرچیزی که در این مملکت پیدا میشود، میتوان قسمتی از گذشته را پیوند زد. باید گفت: ماجرا به عبور از کنار مجسمههای رهبران شوروی ختم نمیشود، بلکه ساکنین از جادههایی که به نام مارکس یا یوری گاگارین نامگذاری شده اند، میگذرند.
در این گزارش آمده است، منطقهای در آنجا وجود دارد که مهمانیهای بزرگی در زمان شوروی در آن برگزار میشده و اکنون نیز اگر به اندازهی کافی روبل ترانسنیستریایی همراه داشته باشید، میتوانید برای خود بلیت رزرو کرده و از آنجا دیدار کنید. یکی از مکانهایی که گردشگران حتما باید در این منطقه میبینند، با نام «کوینت» شناخته میشود. شما حتی شاهد اثری باستانی نیز در این کشور خواهید بود؛ شاهد قلعهای ششصد ساله به نام «تیقینا» که در بِندِر و نزدیک مرز مولداوی است. خلاصه آنکه «ترانسنیستریا» تاریخ خاص خود را در دل دارد، حتی اگر هیچ کشور دیگری آن را به رسمیت نشناسد.
ترانزنیستریا در عمل مستقل است چون دولت مستقلی دارد، دارای ارتش و نیروی پلیس است و هرچیز دیگری که یک کشور مستقل دارد مثل ارز ملی، ادارات دولتی، پرچم و... را هم دارا است اما هیچ کشوری در دنیا آن را قبول ندارد و خیلی از افراد هم از وجودش خبر ندارند. پرچم ترانسنیستریا هنوز هم نماد کمونیسم یعنی چکش و داس را دارد و البته که تنها پرچمی در دنیا است که این نماد را دارد. مردم این منطقه از زمانی که حکومت عثمانی از آن عقب کشید و تسلیم امپراتوری روسیهاش کرد، به زبان روسی صحبت میکردند. مردم ترانسنیستریا احساس تعلق بیشتری به روسیه دارند تا مولداوی و حتی امروزه هم بخش بزرگ جمعیت نزدیک به ۵۰۰ هزار نفری آن به زبان روسی صحبت میکنند. بعد از اعلام آتشبس در جنگ مولداوی و ترانسنیستریا، روسیه نیروهایی را برای حفظ صلح در این منطقه مستقر کرد و روابط تجاری و سیاسی خود را بدون در نظر گرفتن این که این کشور وجود ندارد با آن ادامه داد. نیمی از بودجه ترانسنیستریا توسط روسیه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم تامین میشود و همین روابط باعث شده تا تحت تاثیر روسیه قرار بگیرد. مردم ترانسنیستریا کانالهای تلویزیونی روسیه را تماشا میکنند و کودکان در مدرسه زبان روسی یاد میگیرند. جدایی ترانسنیستریا چندان هم برای مردمانش خوب تمام نشد. با این که نسلهای قبلی هنوز هم به استقلال کامل این منطقه امیدوارند اما جوانها با مشکلات متعددی مثل نبود شغل و سختی شرایط اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند. اکثر آنها به شهرهای روسی مثل مسکو مهاجرت میکنند و همین روند باعث شده تا جمعیت منطقه به یک سوم کاهش یابد. زندگی مردم ترانسنیستریا با سختیهای زیادی همراه است چون نمیتوانند در این منطقه به خوبی زندگی کنند و سفر به کشورهای دیگر هم برای آنها تقریباً غیرممکن است. مردم ترانسنیستریا تنها امیدشان به این است که روزی دولت روسیه قبول کند ترانسنیستریا بخشی از روسیه شود. این امید بعد از الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه قوت پیدا کرد اما هنوز اقدام خاصی برای این کار صورت نگرفته است.
............................................................
شناخت کشورها
شناخت مناطق مختلف