به نام انکه جان را فکرت اموخت
درود ب همه گلهای باغ زندگانی
از شلوارک رکابی پوشان تا تاب دامن پوشان
خسته ام خسته
خسته مث اون سربازی ک 48 مرخصی گرفته بره خونه پیش خونواده اما تا پاش میرسه خونه میبینه خونشون بناییه
ممنون ک تو این مدت مارو یاری کردین انشاله ک نفساتون چاق کرده باشین و مهیا باشین چرا ک تا chekpoint بعدی توقفی نداریم پس باز وسط راه نگین اقا نگه دار بچمون جیش داره و اینا همی الان ناهار نماز سیگار دششوری تیز بپرن پایین ک عجله داریم میخام حرکت کنیم ....................................امل بابل ساری لاهیجان رشت جا نمونی بابا
دوستان بفرمایین کافه فیلم شلوغم نکنین هرکی سرجای خودش بشینه پوست تخمه ام کف زمین ببینم فیلمو قطع میکنم گفته باشم
--------------------------------------------------
درباره فیلم
نام اثر : ورود آقایان ممنوع - 1390
کارگردان: رامبد جوان
رامبد جوان یکی از معدود سینماگران ایرانی است که مسیر رسیدن به جایگاه کنونی اش در سینما را با روابط و باند بازی بدست نیاورده. او ابتدا بازیگر تئاتر بود و پس از چند سال حضور در تئاتر با نقش کوتاهی در سریال محبوب « همسران» کارش را در تلویزیون آغاز کرد و بعدها با سریال «خانه سبز» به شهرت رسید. پس از تلویزیون ، رامبد به سینما رفت و توانست بازی قابل توجهی در فیلم « صورتی » از خود نشان دهد. در نهایت هم بعد از کارگردانی چند مجموعه تلویزیونی توانست کارگردانی سینما را تجربه کند و تا اینجای کار هم موفق عمل کرده. خوشبختانه رامبد جوان از آن دسته سینماگرانی است که هرگز به حضور در کمدی های ضعیف رو نیاورد و بجایش سعی کرد تا کمدی ایی خالص را به تماشاگر ارائه کند که سالهاست تماشاگران ایرانی فراموش کرده اند. البته مدتها از زمانی که او را جیم کریِ سینمای ایران می خواندند گذشته است.
نويسنده فيلمنامه: پيمان قاسم خانی
تهيه کننده : علي سرتيپي
مدير فيلمبرداري: داوود اميري
تدوين: مصطفي خرقهپوش
موسیقی متن: حیدر ساجدی
طراح صحنه و لباس: آتوسا قلمفرسايي
طراح چهره پردازي: فاطمه کمالي
صدابردار: پرويز آبنار
مدير توليد: جعفر عروجي
عکاس: مهرداد اميني
منشي صحنه: راحله پروين نيا
گروه طراحي صحنه: جواد فاضلي، شقايق پور امين، علي خدادي پور
مجري طرح: منيژه حکمت
بازیگران
رضا عطاران، ويشکا آسايش، پگاه آهنگراني، ماني حقيقي، بهاره رهنما، فلامک جنيدي
--------------------------------------------------
خلاصه داستان
داستان این فیلم درباره مدرسه ایی غیرانتفاعی است که شاگردانش جزو بهترین های منطقه هستند و به عبارتی مدرسه ی نمونه است. مدیریت این مدرسه توسط خانمی با نام بیتا دارابی ( ویشکا آسایش ) که یک فمینیسم کامل است ، اداره می شود. خانم دارابی از آن دسته مدیرانی است که به هیچ عنوان اعتقادی به دبیر مرد ندارد و همیشه اطرافیان و شاگردان مدرسه را از معاشرت با مردان منصرف می کند و به آنها می فهماند که اصولاً جنسیت مرد چیز مزخرفی است!. اما با فارغ شدن دبیر شیمی مدرسه ، خانم دارابی مجبور می شود تا به منظور افزایش آمادگی شاگردان برای حضور در المپیاد شیمی و همچنین رقابت نزدیکی که با یک مدیر مدرسه پسرانه دارد، یک دبیر بسیار معروف به نام وحید جبلی ( رضا عطاران ) را بکار بگیرد تا از قافله عقب نماند. ورود این معلم به مدرسه سبب می شود تا دانش آموزان باهوش این مدرسه به این فکر بیفتند که معلم جدید را با خانم مدیر صمیمی کنند تا شاید این 2 از همدیگر خوششان آمد اما حقیقت آن است که جبلی علاقه ایی به مدیر بداخلاق مدرسه ندارد و دل در گرو معلم ادبیات مدرسه ( بهاره رهنما ) سپرده است و پدر یکی از شاگردان مدرسه هم از خانم مدیر خوشش آمده و...
===============================================
نقد فیلم
نقد اول
اولین سکانس فیلم اینگونه آغاز می شود و تماشاگر را شگفت زده می کند : مدیر مدرسه به علت آنکه یکی از بهترین شاگردان مدرسه که امید اول کسب مقام در المپیاد دانش آموزی است ، در حال ازدواج با پسر مورد علاقه اش است ، قصد دارد تا او را از مدرسه اخراج کند!. راههای بهتری هم برای تاکید بر فمینیست بودن مدیر مدرسه وجود داشت.
شوخی های فیلم اگرچه جنس آشنایی دارد اما شیوه پرداخت آنها تازه و ابتکاری است. در کمتر فیلمی شاهد بوده ام که کمدی موقعیت تا بدین حد پخته به تماشاگر ارائه شده باشد.
خانم دارابی که ویشکا آسایش نقش آن را ایفا می کند، یک فمینیسم 2 آتیشه است اما مشخص نیست چرا!؟ آیا او قبلاً از مردها ضربه خورده است؟ آیا او رابطه ایی وحشتناک را پشت سر گذاشته ؟ یا شایدم نویسنده یادش رفته که برای او گذشته ایی هم متصور شود؟!
یکی از نقاط ضعفی که تقریباً در هر فیلم کمدی ایرانی مشاهده می شود این است که فیلمساز تاکید دارد تا شوخی های جنسی را در فیلمش بگنجاند. همه ما می دانیم که محدودیت در این شوخی ها بسیار است و به عبارتی اصلاً نمی توان چنین شوخی هایی در یک فیلم ایرانی قرار داد. اما رامبد جوان تاکید زیادی داشته تا این شوخی ها را در فیلمش قرار دهد و نتیجه اش هم چند صحنه عجیب و غریب مانند خواب دیدن خانم دارابی و سپس مسواک زدنش شده است!. حمام دوش سرد برای مقابله با آتش عشق را هم اضافه کنید!.
یکی از مسائلی که همواره بخاطر آن فمینیست ها را به تمسخر می گیرند، بحث زیبایی ظاهری آنهاست!. گفته می شود که فمینیست ها اغلب زنانی هستند که از لحاظ ظاهری جذابیت چندانی ندارند و به دلیل اینکه نمی توانند جلب توجه کنند، به فمینیست بودن روی می آورند تا به این ترتیب از مردان انتقام بگیرند!. در « ورود آقایان ممنوع » هم نگاهی مشابه به شخصیت فمینیست فیلم شده است؛ زنی با قد بلند و البته چهره ایی نه چندان جذاب که بیشتر شبیه یک نظامی است تا مدیر مدرسه. البته این شخصیت تا به انتهای فیلم ثبات رفتاری ندارد و ناگاه ملاک ازدواجش با مرد ایده آل ، بلند قد بودن طرف مقابلش می شود!.
بخش مهمی که سالهاست از فیلمهای ایرانی کنار گذاشته شده ، موسیقی متن است که خوشبختانه در « ورود آقایان ممنوع » به خوبی خودنمایی می کند. نواختن مارش نظامی برای ویشکا آسایش جالب از آب درآمده است .
چهره پردازی ، نقطه قوت فیلم است. شخصاً سالهاست که ویشکا آسایش را با آن چهره جدی و مصمم اش به خاطر سپرده ام اما هنگام رویارویی با او در فیلم « ورود آقایان ممنوع » شگفت زده شدم زیرا او شباهتی به ویشکای همیشگی نداشت!. گریم و تغییر چهره معمول او کمک زیادی به باورپذیر بودنش کرده است.
درهفته های پیش فیلمی دیدم تحت عنوان « معلم بد » با بازی کامرون دیاز و جاستین تیمبرلک. فضای کلی « معلم بد » شباهت زیادی به « ورود آقایان ممنوع » دارد با این تفاوت که در « معلم بد » کامرون دیاز یک احمق به تمام معنا بود که به زن بودنش توهین می کرد! اما شخصیت اصلی « ورود آقایان ممنوع » یک زن متکبر است که طرفدار فلسفه " زنان بدون مردان " می باشد.
در لحظاتی از فیلم که پگاه آهنگرانی به روی پرده ظاهر شد ، تشویق های مکرر باعث شد تا جو سالن نمایش بهم بریزد و تماشاگران راحت ، 5 دقیقه از فیلم را از دست بدهند!.
من متاسفانه نتوانستم فیلم را در جشنواره فجر ببینم و تنها متوجه شدم که خانم ویشکا آسایش توانسته اند جایزه سیمرغ را برای بازی در این فیلم دریافت کنند ( دریافت سیمرغ برای بازی در یک نقش کمدی کمی غیرمنتظره است ). ویشکا آسایش را مدتهاست که می شناسم و بازیهای او را در نقشهای مختلف دیده ام اما به نظرم حضور او در « ورود آقایان ممنوع » آنطور که باید و شاید نتوانسته موثر باشد. به نظرم عمده دلیل موفقیت بازی آسایش به این دلیل است که رضا عطاران توانسته به خوبی موقعیت سازی کند. در حال فکر کردن به این موضوع هستم که جشنواره فجر سال گذشته بازی قابل توجه تری نداشت که خانم آسایش سیمرغ گرفت؟!
بازی رضا عطاران مانند همیشه درخشان و تاثیرگذار است. دیالوگ های فی البداهه عطاران کمک زیادی به خلق صحنه های کمدی فیلم کرده است.
یکی دیگر از ایراداتی که در ساختار فیلمسازی ایرانی وجود دارد این است که بهایی به نقشهای مکمل داده نمی شود و این امری بسیار ناخوشایند است. بارزترین مثال خارجی این موضوع را می توان کوین اسپیسی دانست که بیش از اینکه بخاطر بازی در نقشهای اصلی معروف باشد، به دلیل حضور در نقشهای مکمل شناخته می شود. در « ورود آقایان ممنوع » شخصیت های مکمل اگرچه در خدمت فیلمنامه بوده اند اما به هیچ عنوان درخشان نیستند و در پرداخت به آنها هم کمترین زحمت ممکن کشیده شده است. بهاره رهنما، مانی حقیقی وپگاه آهنگرانی بازیگرانی هستند که به عنوان بازیگران مکمل در این فیلم حضور داشته اند.
تغییر ناگهانی خلق و خوی شخصیت های فیلم در انتهای داستان، همواره یکی از مشکلات رایج فیلمهای ایرانی بوده که در « ورود آقایان ممنوع » هم وجود دارد.
چرا باید این فیلم را دید؟
در این آشفته بازار فیلمهای کمدی ضعیفی که اکران می شود، تماشای « ورود آقایان ممنوع » یک غنیمت است. این فیلم اگرچه عاری از مشکلات نیست اما در نهایت اثری سرگرم کننده است که به راحتی می تواند لبخند را به گوشه لبانتان اضافه کند. بازی خوب رضا عطاران ، کارگردانی قابل ستایش رامبد جوان و قلم طناز پیمان قاسم خانی سبب شده تا « ورود آقایان ممنوع » یکی از بهترین کمدی های تابستان امسال باشد.
نقد دوم
فیلم «ورود آقایان ممنوع» به کارگردانی رامبد جوان و نوشته پیمان قاسمخانی این روزها با اقبال عمومی مواجه شده است.
فیلم از آن دسته کمدیهایی در سینمای ایران محسوب میشود که میتوان در مورد آن بحث جدی کرد. از همین ابتدا امیدوارم افرادی بر من خرده نگیرند که چرا مباحث فلسفه کمدی را برای فلان فیلم ایرانی مطرح کردهای! صاحب این قلم اعتقاد دارد که هر اثر هنری که کارش را درست انجام دهد و با نظریات نظریهپردازان منطبق باشد قابلیت ورود به حیطه مباحث فلسفه هنر را دارد.
برگسون و کروچه دو فیلسوفی هستند که مفصل درباره کمدی اظهار نظر کردهاند و البته این نظریات بازخوردهای مثبت و منفی فراوانی داشته است. نظریه برگسون در این راستا به ماشینوارگی انسانها باز میگردد. این فیلسوف معتقد است، زمانی که انسان رخت ماشینوارگی به تن میکند، این قابلیت را برای دیگران به وجود میآورد تا به او بخندند. در فیلم «ورود آقایان ممنوع» نیز با یکی از این ماشینوارگیها رو به رو هستیم که اسباب خنده ما را در طول فیلم تدارک میبیند.
در این فیلم مدیری وجود دارد که با روح خشک قوانین و مقرراتی که در ذهن دارد او را از روح آدمیت تهی کرده و اعمال وی را به یک ماشین بدل کرده است، بنابراین هر زمان که در موقعیت انسانی قرار میگیرد دستخوش تعارضاتی میشود و از همین رو تماشاگر را میخنداند.
این نقد صریح فیلم و فیلمنامه «ورود آقایان ممنوع» نکته بسیار مهمی است که شاید زیر بار مفاهیم دیگر فیلم پنهان شده باشد. مدیر مدرسه میپندارد که قوانین میتوانند برساختهایی را پدید آورند که میتواند زندگی انسان ها را با معیاری مشخص تحت کنترل خود در آورد.
این برساخت ها در جامعه وجود دارد، اما به هرحال انسان این قابلیت را دارد که گهگاه این برساختهای خود ساخته را تغییر دهد و این اتفاق به مرور زمان در فیلم برای مدیر مدرسه رخ میدهد. این ماشینوارگی خصلت انسان مدرن است که روح خود را به سیستم میفروشد.
در این فیلم میبینیم جایی که معلم قرار است رفتار فیزیکی داشته باشد، همانند بازی والیبال بسیار موفق عمل میکند، اما در برقراری رابطه احساسی موفق نیست و در خواب نیز حتی دچار کابوس میشود. رفتار خشک و ماشینزده او باعث ایجاد پارازیت در تعامل دوسویه اجتماعی میشود و قاسمخانی و جوان خیلی خوب این را در کلیت فیلم خود طنیدهاند.
از سوی دیگر کروچه معتقد است که انسان در برخورد با تعارضها لبخند میزند. نظریه خنده بر تعارضها تنها نظر کروچه نبوده و بسیاری از دیگر نظریهپردازان نیز بر آن صحه گذاردهاند.
از همین روی میتوان در ادغام نظریه برگسون و کروچه گفت که این ماشینزدگی تعارض ذاتی را با خود به همراه می آورد که حاصل آن ایجاد خنده است. زمانی که فیزیک انسانی به ماشین شباهت پیدا کرد، روح او نیز به همین ماشین شبیه میشود و روح را میآزارد. نگاهی که شاید از سوی دیگر در برخورد با جبری طبیعی به تراژدی هم نزدیک میشود، اما اغراقی که در بیان وجود دارد آن را به سمت کمدی سوق میدهد.
پیمان قاسمخانی و رامبد جوان این تعارضها را به خوبی ترسیم میکنند و از این رو میتوان ادعا کرد «ورود آقایان ممنوع» اثری به ذات کمدی است که میتواند از منظری درست به هدف خود یعنی خنداندن تماشاگر نزدیک شود.
=================================================================
تحلیل
ورود آقايان ممنوع
داستان این فیلم درباره مدرسه ای غیرانتفاعی است که شاگردانش جزو بهترین های منطقه هستند و به عبارتی مدرسه ای نمونه است. این مدرسه توسط خانمی با نام بیتا دارابی (ویشکا آسایش) اداره می شود. خانم دارابی از آن دسته مدیرانی است که به هیچ عنوان اعتقادی به دبیر مرد ندارد و همیشه اطرافیان و شاگردان مدرسه را از معاشرت با مردان منع می کند و به آنها می فهماند که اصولاً جنسیت مرد چیز مزخرفی است! اما با فارغ شدن دبیر شیمی مدرسه، خانم دارابی مجبور می شود تا به منظور افزایش آمادگی شاگردان برای حضور در المپیاد شیمی و همچنین رقابت نزدیکی که با یک مدیر مدرسه پسرانه دارد، یک دبیر بسیار معروف به نام آقای جبلی (رضا عطاران) را بکار بگیرد تا از قافله عقب نماند. ورود این معلم به مدرسه سبب می شود تا دانش آموزان باهوش این مدرسه به این فکر بیفتند که معلم جدید را با خانم مدیر صمیمی کنند تا شاید این 2 از همدیگر خوششان بيايد اما...
در این سالها آنقدر کمدی های کم ارزش و نازل ساخته شده است که مخاطب با شنیدن نام کمدی ناخوداگاه در برابر آن موضع میگیرد. اما ورود آقایان ممنوع از آن دسته کمدی های سخیفی نیست كه جایگاهش بقالی ها و شانه های خالی تخم مرغ باشد (فیلم های سخیف ویدیویی). این فیلم یکی از بهترین طنزهایی است که در این سال ها ساخته شده است اما بهترین آنها هم نیست. جذابیت این فیلم در دو امر خلاصه میشود: اول از همه، فیلم نامه ی جذاب پیمان قاسم خانی است که به شعور مخاطبانش توهین نمی کند و بعد از آن بازی های جذاب و تماشایی بازیگران این فیلم است. بی تردید می توان گفت که ورود اقایان ممنوع پیش از اینکه فیلم رامبد جوان باشد فیلم پیمان قاسم خانی است. فیلمنامه ی قاسم خانی پر است از رعایت جزئیات و نقطه عطف های مهم کمدی در فضا و روابط بین شخصیت ها که به درستی در فیلم درآمده است. هرچند که این فیلم نامه هم مشکلاتی دارد. مثل پایان بندی فیلم که به هیچ وجه با فضای فیلم همخوانی ندارد. گویی کارگردان یا نویسنده قصد داشته تا یک پایان غیر قابل پیش بینی برای فیلم رقم بزند تا فیلم جذاب تر به نظر آید. اما این کار نه تنها باعث جذابیت فیلم نشده بلکه باعث این اتفاق می شود که مخاطب پس از خارج شدن از سالن سینما به این فکر کند که "چی شد؟ فیلم به این خوبی چقدر بد و احمقانه تموم شد کل فیلم سر کار بودیم." و یک مشکل دیگر شخصیت های تکراری و دست و پا چلفتی قاسم خانی در فیلمنامه هایش. تقریبا در بیشتر فیلمنامه های قاسم خانی شخصیت دست و پا چلفتی یا متغیر با دیگر شخصیت های فیلم وجود دارد که همه با کارها و رفتارهای او مشکل دارند یا همه تقصیرها به گردن اوست. مثل آقای جبلی این فیلم یا نیما افشار در مجموعه ی ساختمان پزشکان یا کیانوش استقرار زاده در طنز شب های برره. هر چند که آقای جبلی این فیلم با دیگر کاراکترهای نوشته شده به دست قاسم خانی فرق دارد و همیشه تقصیرها را به گردن او نمی اندازند اما باز هم می توان نشانی از شخصیت های مورد علاقه قاسم خانی در او یافت مثل دست و پا چلفتی بودنش و تیپ و قیافه اش که شبیه آدم های عقب افتاده است. یکی دیگر از مشکلات این فیلم فضای مدرسه و کارهای بچه هاست. در کدام یک از مدرسه های ایران شما دانش آموزانی را مثل بچه های این فیلم می بینید که به جای توجه به درس خود به فکر ازدواج مدیرشان هستند و با کمک یکی دیگر از معلم هایشان قصد عاشق کردن او را دارند و برای این کار برنامه ریزی میکنند؟ و چه قسمتی از شخصیت دختران شبیه به کسانی است که المپیاد علمی دارند؟ ما در مدرسه دختران زیادی را می بینیم که از بین آنها این چهار دختر انتخاب شده اند تا در المپیاد شیمی شرکت کنند و رتبه بیاورند. واقعا چه چیز این بچه ها شبیه کسانی است که المپیاد دارند؟ آن ها به همه چیز و همه کس فکر میکنند به جز درس خواندنشان و آیا این خصوصیت بچه های درس خوان است که در المپیادهای علمی شرکت میکنند؟
و باز هم در کجای ایران دیده شده است که مدیر و ناظم یک مدرسه برای اردو بچه ها را به ویلای یکی از اولیا برده و با هم ناهار هم بخورند، جوک تعریف کنند و با هم مسابقه ی والیبال هم برگزار كنند؟ آموزش و پرورش ایران هر چقدر هم که ضعیف عمل کند و وضعش بد باشد دیگر چنین اوضاع خرابی ندارد که هر مدیری که دلش خواست دانش آموز را به این دلیل که ازدواج کرده است از مدرسه اخراج کند حتی اگر مدرسه غیر انتفاعی باشد. یک مشکل دیگر هم شخصیت خانوم دارابی است که اندکی اغراق شده به نظر می رسد ولی بازی خوب ویشکا آسایش این اجازه را به شما نمی دهد که خیلی درباره ی شخصیت او فکر کنید. با همه ی این اشکالات که بیشترشان به خاطر عدم آشنایی پیمان قاسم خانی با فضای مدارس امروزی است باز هم فیلمنامه ی او عالی است و یک سر و گردن از بقیه فیلمنامه های فیلم های کمدی که این روزها ساخته می شود بالاتر است و دلیل آن هم شخصیت پردازی خوب او در فیلمنامه و روابط بین شخصیت ها است.
مهمترین شخصیت فیلم، خانم دارابی است. او دارای شخصیتی ضدمرد است و کلا با مردها مشکل دارد. در فیلم توضیح آنچنانی داده نمی شود که چرا خانم دارابی با مردها مشکل دارد اما همان یک صحنه خیلی کوتاه کافی است تا بتوانیم درباره ی گذشته ی او حدس هایی بزنیم و باید گفت یکی از نکات مثبت فیلمنامه ی قاسم خانی این نکته است که به گذشته ی خانم دارابی نمی پردازد. پرداختن به این موضوع فقط باعث می شد که بر زمان فیلم افزوده شود و خیلی از جذابیت هایی که در روابط او با اقای جبلی می بینم از دست برود. درباره ی او میتوان گفت که در گذشته اش با مردها دچار مشکل شده است و این مشکل باعث بوجود آمدن شخصیت فعلی او شده است. نکته ی دیگري که میتوان درباره ی شخصیت او گفت این است که او اصلا تحمل ندارد که مردی خود را بهتر و بالاتر از زنان فرض کند و این نکته دقیقا نشان دهنده ی آن است که او یک فمنیست است.
دومین شخصیت فیلم اقای جبلی است. او یک مرد دست و پا چلفتی و ساده است که تیپ شلخته ای دارد.او به راحتی گول بچه ها را میخورد و خام آنها میشود. کاراکتر او به خوبی با کاراکتر خانم دارابی تکمیل می شود و این مهمترین نکته مثبت فیلمنامه ی قاسم خانی است. او شخصیت شیرین و بامزه ای دارد و در کل ساده است.
درست است که شخصیت بچه ها در فیلم خیلی خوب کار نشده اما شخصیت دکتر به زیبایی هرچه تمام تر به تصویر کشیده شده است. شخصیت پردازی خوب در فیلمنامه و بازی عالی مانی حقیقی باعث میشود که ناخوداگاه به فکر یک دکتر که میشناسید بیافتید. محال است که در هنگام تماشای دکتر فیلم این اتفاق برای شما رخ ندهد. بازی مانی حقیقی و شخصیت پردازی فوق العاده پیمان قاسم خانی دست به دست هم میدهند تا با یک شخصیت سینمایی قابل لمس روبرو باشیم.
بازی بازیگران خوب و یکدست است. اما به دلیل مشکلات فیلم نامه و شخصیت پردازی دانش آموزان و بازی های جذاب بازیگران باتجربه ی فیلم، بازی چهار دختر دانش آموز فیلم خیلی به چشم نمی آید. در این میان نمیتوان از بازی سیمرغی و جسورانه ی ویشکا آسایش یادی نکرد. او در قالب شخصیتی قرار گرفته که کمترین لغزشی در بازی او میتوانست فیلم را به نابودی بکشاند اما او با بازی کنترل شده ی خود توانست خانم دارابی را به شخصیت چند وجهی تبدیل کند. بازی او در زمانی به اوج خود میرسد که میخواهد خانم دارابی قدیم را با آن تفکرات ضدمردانه به خانم دارابی جدید تبدیل کند. بازی رضا عطاران در فیلم های کمدی هم مثل همیشه خوب است و جواب میدهد. در هر سکانسی که عطاران حضور ندارد دل تماشاگر برایش تنگ میشود و برای برگشت او لحظه شماری میکنند. عطاران تقریبا تبدیل به یک برند شده که در نقش های کمدی و طنز جواب میدهد. البته برای تماشاگران هم سخت است که او را در نقشی غیرکمدی ببینند. به نظر من بازی مانی حقیقی در نقش دکتر فیلم از همه ی بازی ها در این فیلم بهتر است و قابل لمس ترین شخصیت فیلم هم همین آقای دکتر است. کاراکتر او نسبت به همه ی شخصیت های این فیلم واقعی تر به نظر می رسد و کاش قاسم خانی بیشتر به شخصیت دکتر می پرداخت تا بقیه ی کاراکتر ها. با ورود علی صادقی به فیلم قهقه های تماشاگران حاضر در سینما هم شروع می شود. درست است که علی صادقی خیلی در پیش برد داستان نقشی ندارد اما گویی تماشاگران عادت کرده اند که با دیدن او به خنده بیافتند. انتخاب و چینش بازیگران هم بسیار خوب است و همه ی بازیگران به درستی انتخاب شده اند. گواه این امر هم صحنه ی اندازه گرفتن قد خانم دارابی با آقای جبلی است که بازیگران این دو نقش در این سکانس از لحاظ فیزیکی خیلی به هم می آیند.
کارگردانی رامبد جوان هم خوب است و نشان دهنده ی سیر صعودی او در کارگردانی است. او در سینما به جز ورود آقایان ممنوع دو فیلم دیگر به نام های اسپاگتی در هشت دقیقه و پسر آدم دختر حوا را ساخته است. و هر فیلم از فیلم قبلی او بهتر بوده است. هرچند که کارهای او در تلويزیون به خوبی کارهای او در سینما نبوده است. در هنگام اکران فیلم ورود آقایان ممنوع یک سریال تلوزیونی به نام توطئه ی فامیلی از شبکه ی یک سیما از او در حال پخش بوده است که به هیچ عنوان اثر خوب و قابل اعتنایی نبود. پخش این سریال به همراه اکران ورود اقایان ممنوع به همه اهمیت فیلمنامه را نشان داد و به همه یاداوری کرد که تعریف کردن داستان بیش از هر چیزی در کار های نمایشی اهمیت دارد. کافی است تا یک داستان خوب در اختیار داشته باشیم تا نیمی از مشکلات از سر راه برداشته شود و با کمک یک داستان خوب و گرفتن بازی خوب از بازیگران فیلم می توان به محصول خوبی دست یافت که مخاطبان از آن استقبال می کنند و به تماشای فیلم می روند و منتقدان هم آن اثر را دوست خواهند داشت.
نمیتوان به فیلم ورود آقایان ممنوع اشاره کرد و درباره موسیقی متن فیلم و چهره پردازی آن چیزی نگفت. الحق والانصاف ویشکا آسایش بازیگر بدچهره و زشتی نیست اما چهره پردازی و گریم خوب در این فیلم باعث می شود که در ابتدا او را نشناسیم و یا از چهره ی او بدمان بیاید. همانقدر که انتخاب درست بازیگرانی چون عطاران و یا بازی بسیار زیبای ویشکا آسایش و همچنین بازی متفاوت مانی حقیقی در نقش یک جنتلمن بر کیفیت فیلم افزوده است انتخاب درست ساز ها و اجرای بی نقص نت ها نیز بر ارزش های فیلم می افزاید. مثل سکانس های مربوط به مسافرت گروه المپیاد شیمی به لواسان همزمان با بازی والیبال آنها به خوبی هر چه تمام تر از موسیقی به عنوان عاملی مکمل برای افزودن بر هیجام درام افزوده شده است.
باید گفت که فیلم برای کسانی که فضای مدرسه را تجربه کرده اند قابل لمس تر و زیباتر خواهد بود تا بچه هایی که هنوز وارد مدرسه نشده اند یا در فضای مدرسه جا نیافتاده اند.
در پایان باید گفت که ورود آقایان فیلم خوبی است و حتما باید آن را دید. و از آن هم باید لذت برد چون بعید است تا آینده ای نزدیک با چنین کمدی خوبی در ایران روبرو شویم. همکاری قلم طناز پیمان قاسم خانی با کارگردانی خوب رامبد جوان و بازی خوب و جذاب بازیگران باعث شده تا با یک طنز واقعی بدون استفاده از فحش ها و کارهای تکراری حلیمه سعیدی و احمد پورمخبر روبرو باشیم. تماشای ورود آقایان ممنوع همچون پیدا کردن قطره ای آب در یک بیابان خشک است.