me. 727حالا که پرسیدی جواب میدم.ولی طولانیه.ولی خوندنش می ارزه. رفتم خونه ی خواهرم حموم دستشویی در تو در بودن.قفل پشت داشت.میرم داخل در رو میبندم قفل که رو ب بالا بود میفته و در قفل میشه..چشمت روز بدنبینه.یک ساعت گذشت خواستم شیشه رو بشکنم گفتم نه.حیفه.الان پیداشون میشه.شد یک ساعت ونیم خبری ازشون نشد
رفتم گفتم برم یه حموم بزنم بیینم شاید اومدن. رفتم حموم یه پشه عسل تو دریچه هوا کش حموم بود.فقط ی ربع ازحموم گذشت بخار رفت سمت دریچه کل پشه ها ریختن روم.خودمو انداختم زیر آب که نتونن بیان.اومدن ۷تاش نیشم زد.خودمو پرت کردم بیرون.تو دستشویی در حموم رو بستم.تو دستشویی یه چن تایی از پشه ها اومدن چراغ رو خاموش کردم.چسبیدن ب شیشه.همه رو زدم کشتم.بیشتر دوساعت ونیم شد.ی بشکه اونجا بود خالی بود.پر آبش کردم.رفتم عقب محکم پرتش کردم سمت شیشه.شیشه خرد شد.بعد دوساعت تازه خواهرم اینا اومدن.واقعا شب بدی بود.حالم گرفته شد.ولی تمام کفرا رو گفتم😐