۲۰ سال از اولین باری که باب اسفنجی از تلویزیون ها پخش شد می گذرد، باب اسفنجی وارد سومین دهه خود شده است و کمتر کسی است که با او آشنا نباشد.
باب اسفنجی فقط یک انیمیشن کودکانه نیست به طوری که چند سال قبل گفته شده بود حدود نصف بینندگان آن سنین بین ۲۰ تا ۴۹ دارند.
البته نکته ای هست؛ همونطور که در قسمت های اولیه این کارتون گفته شد خود باب اسفنجی متولد ۱۴ ژوئیه ۱۹۸۶ است، پس بنابراین هم اکنون این شخصیت ۳۴ سالش هست. گرچه برخی در قسمتی که نشان میداد باب اسفنجی سالهاست کارگر نمونه آقای خرچنگ شده است با احتساب و جمع تعداد ماه هایی که او کارگر نمونه شده است به این نتیجه رسیدند که او ۴۹ سالش است!!
در باب اسفنجی ما شاهد دیالوگ های جالب و خنده داری هستیم که ساده و شاید برای برخی افراد بی محتوا و مفهوم بنظر برسد اما منظور بزرگی دارد به طوری که بنظر من بعضی دیالوگاش حتی از رستگاری در شاوشنگ نیز عمیق تره و پشت هر شخصیتش معنای بزرگی از جامعه ای که ما در آن زندگی میکنیم نهفته است.
چند تا دیالوگ جالب از کارتون باب اسفنجی:
خرچنگ: پاتریک تو اخراجی!!
پاتریک: آقای خرچنگ من که برای شما کار نمی کنم
خرچنگ: تو از الان استخدامی
پاتریک: واقعا؟!
خرچنگ: حالا اخراجی
.............................................
باب اسفنجی: پاتریک صدامو میشنوی؟
پاتریک: نه اینجا خیلی تاریکه
.........................................................
پاتریک: اختاپوس از ما متنفره
باب اسفنجی: اون ما رو دوست داره ولی هنوز خودش نمیدونه!
...............................................................................
پاتریک: من یه دزد دریایی واقعی هستم سه هفته است که به حموم نرفتم
باب اسفنجی: ولی ما الان فقط چند ساعته دزد دریایی شدیم!!
پاتریک: می دونم
........................................................
باب اسفنجی: سلام پاتریک چیکار میکنی؟
پاتریک: به یک تکه سنگ تکیه دادم و هر ثانیه یبار نفس میکشم
.........................................................................
پاتریک: من سالهاست از خواب بلند میشم میخورم، میخوابم و... حس می کنم دیگه به استراحت نیاز دارم!!!
...................................................................
باب اسفنجی: در چه روزی هستیم؟
پاتریک: امروز
باب اسفنجی: اوه روز مورد علاقه ام!!
.................................................................
باب اسفنجی: وقتی من نیستم چیکار میکنی؟!
پاتریک: صبر میکنم تا برگردی
...........................................................................
باب اسفنجی: اگه گفتی چی از عدد ۴۴ باحال تره؟
پاتریک: چی؟!
باب اسفنجی: ۴۵