قابل توجه هواداران تسو:
طبق نوشته کتاب تاریخی سامگوک یوسا، جومونگ در یکی از حمله های امپراتوری هان به گوگوریو، با خدعه و نیرنگ زیرکانه تسو (که ارتش بیو ارتش هان رو مطلع از ساختار ارتش گوگوریو می سازه و هنگام رویارویی ارتش های گوگوریو و هان مقابل یکدیگر، ارتش بیو هم ارتش گوگوریو رو محاصره می کنه) موفق می شه توسط یکی از افرادش به جومونگ ضربه بزنه و این،موجب زخمی شدن دست چپ جومونگ و کمی بعد کشته شدن جومونگ میشه...جوسا مشاور اعظم دوم جومونگ هم در این جنگ به شدت زخمی میشه و کمی بعد در اثر اعتراض به سیاست شکار رفتن های پیاپی یوری استعفا داده و فوت می کنه...
و اما برادران(یاران) قسم خورده جومونگ:
ماری: نقش مهمی در سرکوب شورش قصر جولبون(سال 17 قبل از میلاد) ایفا می کنه...ماری با وجود اعتراضات زیاد به سیاست های یوری اما صادقانه خدمت می کنه و در سال 12 میلادی در نبرد گوگوریو با سلسله ژین(از سال 9 تا 23 میلادی پایتخت و مناطقی از امپراتوری هان را تحت سلطه خود داشتند) کشته میشه.
اویی: اویی هم مثل ماری و هیوبو و دیگر وزرای آغازین گوگوریو علی رغم اعتراض به برخی سیاست های خوش گذرانی سال های ابتدایی یوری(شکار)، به او خدمت می کنه و مثل ماری و هیوبو نقش موثری در سرکوب شورش بیریو(پسر ارشد سوسانو و مدیر اوته) به همراه روسای قبایل جولبون(باک بویو) و افراد آنها (که دوباره به قلمرو گوگوریو در واقع بر می گردند و در سرزمین مادری خود ساکن می شوند و) مدعی تاج و تخت گوگوریو بعد از جومونگ می شوند، ایفا می کنه که در نهایت روسای قبایل و بیریو شکست خورده و بیریو کشته میشه(سال 17 قبل از میلاد)
اویی نهایتا در سال 10 قبل از میلاد در یکی از ماموریت های تحقیقی در جنگ با نیروهای متحد هان و یانگ میک محاصره شده و کشته میشه.
هیوبو: نخستین معترض به سیاست های سال های ابتدایی یوری(شکار) است و به خاطر علاقه شدید به جومونگ استعفا میده امام مدتی بعد به اصرار برادرانش ماری و اویی برمی گرده و نقش موثری در سرکوب فتنه بیریو ایفا می کنه...تا اینکه سال 3 قبل از میلاد در شورش گسترده دوم روسای قبایل جولبون به قصر جولبون(پایتخت گوگوریو) کشته میشه و اصلا یوری که اون زمان سیاستهایش معتدل تر شده بود؛ به همین خاطر، پایتخت را از جولبون سئونگ به قلعه گانگ نائه(گوک نی) تغییر میده.
جوسا: جوسا مشاور اعظم دوم جومونگ هم در جنگ منجر به زخمی و بعد از چند روز کشته شدن جومونگ، به شدت زخمی میشه و کمی بعد در اثر اعتراض به سیاست شکار رفتن های پیاپی یوری استعفا داده و در همان سال 18 قبل از میلاد(1 سال بعد از قتل جومونگ) فوت می کنه...
موگول: در جنگ با امپراتوری هان به فرماندهی هوانگ در قسمت 81 (آخر) سریال جومونگ کشته میشه
ماکاک: تا آخر حکومت یوری به او خدمت می کنه و پس از آن بازنشست می شود و به مرگ طبیعی در سال 21 میلادی فوت می کند
یونگ پو: در سال 59 قبل از میلاد به دنیا میاد و در واقع طبق اسناد رسمی 15 سال از تسو کوچکتره(تسو متولد سال 74 قبل از میلاده که در سال 22 میلادی می میره و هنگام مرگ 95 ساله بوده که برخی اسناد به اشتباه سال تولد تسو رو ذکر کردند)...
علی رغم اینکه برخی بهش خنگ و نادان می گفتند اما دقیقا در عمل همان نقشه هایی که در سر تسو می گذشت در سر یونگ پو هم می گذشت(مثل نقشه اخراج یومیول از بیو و کنار گذاشتن جومونگ در رقابت ولیعهدی)...و اینکه اون به قدری باهوش بوده که تونست با هوش سیاسی و اقتصادی بالای خود اعتماد فرستاده امپراتوری هان(زن چون گائن) رو به دست بیاره و خیلی زود در بیو به وزیر جنگ و مورد اعتماد و دست راست تسو تبدیل شه...
او در سال 2 قبل از میلاد علیه تسو شورش میکنه و سولان(زن تسو) طی این شورش کشته میشه و اما تسو طی فداکاری نارو محافظ شخصی اش و فرمانده وقت ارتش بیو از مرگ نجات پیدا میکنه و نارو میمیره؛
یونگ پو هم در این شورش شکست میخوره ولی در مورد نظریه مرگش دو نظر وجود داره:
1- تسو اون رو در همون سال به همراه همسرش اعدام میکنه و دوجین(پسر یونگ پو) رو به خاطر اینکه بچه دار نمی شده به فرزندی قبول می کنه؛
2- تسو همسر یونگ پو رو که در موقع فرار از قصر ناکام مونده میکشه و یونگ پو فرار کرده و خانه نشین میشه تا اینکه بعد از مرگ تسو و فتح بیو توسط گوگوریو در زمان پادشاهی مهیول(نوه جومونگ) فرماندار ایالت بیو تحت اداره حکومت مرکزی گوگوریو میشه و در سال 29 میلادی فوت میکنه(که این نقل دوم معتبر تره)
کلا بعد از اینکه از هان(چانگ آن) برمی گرده باهوشی اش رو در عرصه سیاست و اقتصاد در عمل هم نشون میده و مورد اعتماد خاص و عام قرار می گیره.
ملکه ون هو: دختر رئیس نامبویو(ساچلدو) و همسر اول امپراتور گوموا و مادر امپراتور تسو پس از شورش ناکام یونگ پو علیه تسو، بعد از مدتی در همون سال 2 قبل از میلاد فوت میکنه.
سوسانو: همسر دوم جومونگ(در غیاب یه سویا، زن اول و اصلی جومونگ) و مادر اونجو(بنیانگذار حکومت باکجه، که در زمان حکومت او، باکجه تابع گوگوریو بود و حکومتی بود در جنوب گوگوریو،جایی که به آن الان می گویند کره جنوبی)...پس از مرگ جومونگ بسیار غمگین شده و پس از طغیان پسر بزرگش بیریو و شورش اون علیه یوری برای به دست آوردن تاج و تخت به همراه سران قبایل جولبون جز گیرو که دوباره همشون جز گیرو به گوگوریو برمیگردند(در سال 17 قبل از میلاد)که شکست میخوره، افسرده تر هم میشه...
اما از طرفی پسر کوچکش اونجو به او دل گرمی میده و حاکمی دانا میشه تا اینکه در سال 6 قبل از میلاد در 61 سالگی فوت میکنه.
عده زیادی از روایات و سایت های معتبر کره ای می گویند که سوسانو در سال 6 قبل از میلاد در سن 61 سالگی در ضیافتی که بویو برای باکجه برای همدستی علیه گوگوریو توسط تسو گرفته شده بود شرکت میکنه و تسو پس از شنیدن جواب رد، در ضیافت، دستور می دهد سوسانو و سایون رو مسموم کنند و بر اثر همون هم می میرند...(این روایت معتبر تره)
یونتابال: پدر سوسانو و پدر بزرگ اونجو(موسس باکجه) پس از سپردن ریاست گیرو به سوسانو در 37 قبل از میلاد منزوی میشه اما از صحنه به کلی کنار نمیره و از اونجو برای رسیدن به مقام حاکم باکجه حمایت کرده و اون رو نصیحت می کنه او همیشه به اتحاد باکجه و گوگوریو تاکید داشت ... اون قبل از شورش بیریو در سال 17 قبل از میلاد فوت می کنه...
تا وقتی یونتابال بود نمی گذاشت این شورش رخ بدهد و یکی از عوامل شورش بیریو هم مرگ یونتابال و کنار رفتن اون و اندیشه های تحریک آمیز سونگ یانگ و سایر قبایل جولبون جز سوسانو و قبیله گیرو حتی بعد از اتحاد با جومونگ بود.
وزیر اعظم: بعد از ثبات یافتن پایه های حکومت تسو، در سال 18 قبل از میلاد، تسو تصمیم می گیره تمام وزرایی که به پدرش خیانت کردند و تسو رو به قدرت رساندند(بعد از جنگ زنفان و لیندان تا پس از فرار جومونگ و یارانش به عنوان گروه دامول از زندان بیو یعنی قسمت های 36 تا 55 افسانه جومونگ که تسو مدتی به زور قدرت رو از امپراتور گوموا گرفته بود) رو اعدام کنه؛
بولگه(دایی تسو در سریال افسانه جومونگ) و جینگ یانگ و هائه بولچان و فرمانده هوک چی(فرمانده ارتش بیو) وزرای امپراتور گوموا اعدام می شوند و اما وزیر اعظم که از قبل، مطلع این ماجرا میشه، فرار می کنه و مدتی بعد در سال 16 قبل از میلاد به مرگ طبیعی می میره.
اصلاح اشتباهات تاریخی در اغلب سایت ها متاسفانه گفته شده است:
طبق سامگوک یوسا امپراتور گوموا هم در سال 20 قبل از میلاد شبانه توسط افراد هوانگ(فرستاده امپراتوری هان) در وقتی که امپراتور گوموا از قصر خارج می شود کشته میشه نه سال 7 قبل از میلاد...
و همچنین اشتباه دیگری که در سایت ها علی رغم منابع ذکر می کنند، این است که بانو یوها و بانو سویا و یوری در سال 28 قبل از میلاد از قصر بیو فرار کردند که بانو یوها فداکاری می کنه و خودش رو در مسیر سربازان بیو قرار میده تا سویا و یوری فرار کنند و همون سال یوها توسط امپراتور(که در فیلم افسانه جومونگ نشون میده)کشته میشه؛ حتی فیلم هم در نشون دادن فرار بانو یوها و سویا اشتباه می کند...
و دو روایت هست که 1- یا سال 19 قبل از میلاد(5 ماه قبل از کشته شدن جومونگ) سویا و یوری به قصر بر می گردند و سوسانو و قبیله های جولبون به جنوب میروند؛
و 2- یا سال 22 قبل از میلاد سویا و یوری به قصر بر می گردند و سوسانو و قبیله های جولبون به جنوب میروند؛
(که این روایت دوم معتبرتر است)...
رئیس موپالمو هم مدتی بعد در سال 14 قبل از میلاد که توسط جومونگ به باکجه فرستاده میشه فوت میکنه؛
و همینطور هم موسونگ در سال 15 میلادی بر اثر مرگ طبیعی فوت میکنه که اون زمان فرمانده یکی از واحد های رزمی ارتش بوده است...
ژنرال بو بان نو که بعد از مدتی که خودتون می دونید از تسو به جومونگ ملحق میشه سال 18 میلادی در جنگ با بویو کشته میشه(ولی در سریال امپراتور بادها نشون نمیده چون فرمانده گارد دوم نظامی ارتش بوده است)...
بوویئوم هم در سال 17 میلادی می میره...
ضمنا به روایتی تاکراک(وزیر اعظم بیو پس از عالیجناب بادوک بال که در سرزمین بادها نشونش میده) که برادر ناتنی تسو بوده است، فرزند امپراتور گوموا و بانو یوها محسوب می شده است که جالبه در سریال افسانه جومونگ نشون نمی دهد...
منبع: سامگوک یوسا