مطلب ارسالی کاربران
حکایت ماه و باغچه
مربوط به سال ها پیش:
همچون عطر یاس
رها در گهواره ی باغچه...
به صدای لالاییِ مهتاب...
گوش می دهم
خاطراتِ خاکیِ شب را، ورق می زنم
و تا ستاره ای چشمک زد
به رویای تو می آیم...، اما نمی خوابم...
به ناگاه...نگاه می کنم،
نگاه می کنی...، نگاه می کنی...
حالا،
من و تو...
از باغچه تا عرش
آهسته...آهسته
قدم می زنیم