Alir3za LFCاز کرامات شيخ ما اينست / شيره را خورد و گفت شيرين است
از کرامات شيخ ما چه عجب / پنجه را باز کرد و گفت وجب
آنچه در جوی میرود آب است / آنچه در چشم میرود خواب است
زیر ابروی آدمی چشم است / نمد سبزوار از پشم است
دست دارای پنج انگشت است / متضاد جلو، همان پشت است
مرغ نر را خروس میگویند / زن نو را عروس میگویند