اختصاصی طرفداری - داریوش مصطفوی، رئیس سابق فدراسیون فوتبال در برنامه ملاقات با چهره ها مقابل دوربین طرفداری در مورد ماجرای تغییر داور دیدار ایران و استرالیا، دوران فوتبالش و انتقال به پرسپولیس از تاج صحبت کرد.
گفتگوی سامان خدائی و داریوش مصطفوی را می خوانید:
ماجرای تغییر داور دیدار ایران و استرالیا 48 ساعت قبل از بازی را تعریف می کنید؟
شما می دانید که در آن زمان صرب ها دشمن مسلمانان بوسنی و هرزگووین بودند و مردم آن کشور را قتل عام کرده بودند. سپس متوجه شدم که در خون این مردم است که با مسلمانان بد باشند. با سپ بلاتر تماس گرفتم و گفتم با شما صحبت کنم یا آقای هاوه لانژ (رئیس وقت فیفا)؟ او نیز گفت صحبت هایت را به من بگو. البته گفت که آقای هاوه لانژ در راه ایران است و صحبت هایت را آن جا به او بگو و نتیجه را به من اطلاع بده. در نهایت آقای هاوه لانژ آمد و او را به هتل آزادی بردیم. در آن زمان بهترین هتل ایران، هتل آزادی بود. فکر می کنم الان هم همین هتل باشد. آقای هاوه لانژ پروستات داشت و باید مرتبا از سرویس بهداشتی استفاده می کرد و تمامی سرویس های بهداشتی هتل نیز خراب بودند. حالا بیا و درستش کن. هاوه لانژ کسی بود که در جام جهانی 1994، رئیس جمهور آمریکا پشت سر او ایستاد تا جوایز اهدا شوند. خودتان ببینید چه مشکلاتی داشتیم. جلسه ای گذاشتیم تا مشکلات را برطرف سازیم. هاوه لانژ نیز خواستار کمک بود زیرا از ما خوشش می آمد. به او گفتم ما دو مشکل داریم؛ اول اینکه 5 بازیکن دو اخطاره داریم. سپس ما برای رسیدن به بازی با استرالیا 17 مسابقه انجام داده ایم و استرالیا با 5 دیدار به این مرحله رسیده است. این انصاف است که ما با بدن های خسته و کوفته در زمین حریف بازی می کردیم؟ امیر عابدینی در آن جلسه نیز حضور داشت که او نیز برای فوتبال ما زحمت زیادی کشیده است. هاوه لانژ به یکباره در فکر فرو رفت و به عابدینی گفتم این یعنی کارمان درست شده است. مشکل دوم هم برای او گفتم که شما داور صرب برای ما گذاشتید که با ما اختلافات سیاسی و مذهبی دارند و در بوسنی و هرزگووین نسل کشی کرده اند. آن جا سر می برند، در زمین مسابقه نیز با اعلام دو پنالتی برای حریف، سر خواهند برید. به هر حال 48 ساعت قبل از بازی، ساعت 10 صبح هاوه لانژ با من تماس گرفت و گفت با بلاتر صحبت کرده ام؛ داور عوض شده و ساندرو پل بازی را قضاوت خواهد کرد. اخطاری ها نیز بخشیده شدند. پس از این مسئله، روزنامه ها تیتر فیفا و یک لکه سیاه را منتشر کردند و نوشتند که " لکه ننگ بر پیشانی فیفا". همین بخشیده شدن اخطارها و عوض شدن داور ما را به جام جهانی برد.
شما یک جلسه با علی آبادی داشتید و پس از آن یک نقل قول معروف دارید که گفته اید ' من در نیم ساعت به اندازه 50 سال تجربه کسب کردم '. این صحبت، شوخی بود؟
من چنین چیزی نگفتم و افرادی که برای علی آبادی کار می کردند، این چیزها را نوشتند. مطبوعات هرچیزی می خواهند می نویسند و شما بیایید و بگویید من نگفته ام و کسی باور نمی کند. علی آبادی از فوتبال اطلاعات داشت و اگر خاطرتان باشد، در هیئت مدیره پرسپولیس نیز حضور داشت. او فوتبال را می فهمید و خوب صحبت می کرد و تمام چیزهای زندگی ما را نیز می دانست. من نیز به عنوان یک فرد مطلع از فوتبال به او گفتم که از صحبت هایت لذت بردم. آخر من با هرکس از مسئولان صحبت می کردم، چیزی بلد نبودند. من گفتم که خوشحالم پس از سال ها فردی مقابل من قرار دارد که از فوتبال می فهمد ولی نوشتند که مصطفوی گفته در نیم ساعت، 50 سال تجربه کسب کردم.
بهترین گزینه را در حال حاضر برای ریاست فدراسیون فوتبال چه کسی می دانید؟
با افتضاحاتی که در 10-15 سال اخیر به بار آمده، نمی توانم آدم خاصی را نام ببرم. از بین کاندیداها، قریب سیاسی بوده و مشخص است در کدام باند سیاسی و کدام واگن است. من برای این افراد احترام زیادی قائلم ولی این مسئله باید گفته شود تا مردم مطلع شوند. کفاشیان را که اصلا در حد ریاست نمی دانم. بقیه نیز به همین شکل هستند. بقیه خاطرم نیستند. اگر کسی است، بگویید تا برایتان توضیح دهم.
احتمالا حبیب کاشانی، مهدی محمد نبی و آقای اسدی باید کاندید باشند. ما می خواهیم از شما که کسی را نام ببرید که بیرون از این بازی و فدراسیون و هیئت رئیسه بوده است.
تاج که در حال حاضر مریض است. به نظرم زوج امیر عابدینی و مهدی محمد نبی در کنار یکدیگر می توانند بهتر از بقیه عمل کنند. یعنی عابدینی رئیس باشد و نبی دبیر.
نام شما در فوتبال به عنوان اولین یاغی در سرخابی ها مطرح است. آن موقع مد نبود که کسی از تاج به باشگاه رقیب برود یا بالعکس.
خوب خودمان این را مد کردیم. بالاخره باید از یک جایی شروع شود. این نظر هواداران است که نام یاغی را انتخاب می کنند. من آرزویم بود کسی مانند مرحوم همایون بهزادی را ببینم و او 4-5 شب در خانه مان کشیک می داد تا مرا ببیند. آرزویم بود امثال او، شیرزادگان، مرحوم دهداری و ... را ببینم یا حتی دستم به دست آن ها بخورد. واقعا مانند بزرگانی مانند مرحومان پرویز دهداری و حسین فکری دیگر نمی توانید در فوتبال ما پیدا کنید. نمی توانید عاشقی مانند حسین مبشر برای ریاست فدراسیون پیدا کنید. همه خوب ها رفتند و اکنون ته مانده ها و نخاله ها مانده اند. امیدوارم به کسی برنخورد. آن زمان همه چیز به حق بود. اصلا دلالی وجود نداشت. هرچه از آن دوران دور می شویم، صداقت ها و پاکی ها کمتر می شوند. به هر حال همایون بهزادی به من در خصوص پرسپولیس گفت و من به آن جا رفتم و از این بابت خوشحالم. کسی مانند مرحوم علی عبده بالای سر تیم بود. یک استاد اخلاق مانند امیرمسعود برومند داشتیم که خدا رحمتش کند. شما نمی توانستید عیبی به این بزرگان فوتبال بگیرید. کسی مانند مرحوم حسین فکری پیدا نمی شود که در زمان او به المپیک 1964 ژاپن رفتیم و من نیز عضو ثابت آن تیم بودم و در بازی برابر مکزیک بهترین بازیکن زمین شدم. به هر حال امیدوارم یک تجدید نظر کلی در فرهنگ مملکت ما شود و بزرگان کشور، این متملقین را راه ندهند. همین اکبر طبری از متملقین بوده که اکنون اکبر طبری شده است. مملکت را بردند و خوردند. قاضی منصوری که جوانان مملکت را شکنجه و محکوم می کرد، از همین طبقه بوده است. این افراد خودشان را نزد بزرگان، منزه جلوه می دادند.
یادم می آید یک بار به همراه عزیز اصلی بودیم که دروازه بان مان بود. گرمکن هایی داشتیم که ایرانی بودند و تا می پوشیدید، کیفیتش از بین می رفت. عزیز اصلی گرمکن خود را با یک آلمانی عوض کرده بود که فردای آن روز آن فرد آلمانی آمد و گفت این چه گرمکنی است و گرمکن خودم را پس بدهید. گرمکن آن ها در رده آدیداس جزو بهترین ها بود. می خواهم به شما بگویم که سلسله مراتب فوتبال را از ته چاه شروع کرده و تا به قله رسیده ام. البته هنوز هم به قله نرسیده ام. حال شما ببینید افرادی مانند صفایی فراهانی و کفاشیان به صورت واگنی می آیند و رئیس فدراسیون فوتبال می شوند. یعنی آدم های ناخالص وارد جایی می شوند که باید خلوص بالایی داشته باشی. بعد رسانه و تلویزیون و رئیس جمهور نیز پشت شان است و جوری جلوه می دهند که امثال مصطفوی خائن هستند و ما فقط خدمت کرده ایم. مردم هم چشم شان به تلویزیون است و مطلع نیستند ولی خدا را شکر مردم به مرور زمان در مورد من فهمیدند که هم مظلوم واقع شدم، هم کار کردم و هم وظیفه ام را انجام دادم. ما نوکر حاکم نبودیم؛ ما فقط نوکر مردم بودیم. اصلا تا به حال بلد نیستم نوکری کسی چگونه است و دست کسی را ماچ نکرده ام. فقط دست پدرم را بوسیده ام.
شما اولین پاس گل تاریخ دربی را به نام خود ثبت کرده اید. آن لحظه را برایمان توصیف می کنید؟
در آن زمان می گفتند توپ زیر پای من باشد، باید یک کلانتری یا 50 پاسبان بیایند تا توپ را بگیرند. من بلد بودم این کار را چگونه انجام دهم. چپ پا بودم و طرف راست را ستون می کردم یا با دستم کار می کردم. 2-3 نفر از جمله دروازه بان را دریبل کردم و روی خط دروازه ایستادم. در آن زمان با پرسپولیسی ها رفیق بودیم ولی کری هم داشتیم. احمد منشی زاده را صدا زدم و او آمد توپ را وارد گل کرد. دیگر پاس گل را ندادم. منشی زاده نیز یک هافبک تکنیکی و پاس دهنده خوب و کار راه اندازی بود. شاید چند درجه فقط از علی پروین پایین بود. او بسیار نجیب و آقا بود ولی باند نداشت که بالاتر بیاید.
تاج یک مثلث طلایی داشت. جلال طالبی وسط، شما سمت چپ و زنده یار افتخاری سمت راست.
خدا شاهد است این مثلث در آسیا رقیب نداشت. در واقع هیچ تیمی در آسیا رقیب ما نمی توانست باشد. تیمی بود که امثال رایکوف و علی دانایی فر روی آن کار کرده بودند. یعنی ما اگر در فینال حتی با پاس مساوی می کردیم، آن ها قهرمان می شدند. آن هم پاس که حسن حبیبی، حشمت مهاجرانی، محمد رنجبر و ... در آن بودند. می دانید این بازیکنان چگونه انتخاب می شدند؟ در آن زمان شهربانی ابهت داشت و اگر افسر شهربانی بودید، یک چیز دیگری بود. می دانید که چطور انتخاب می شدند؟ از بهترین بازیکنان ایران که در شهربانی دیپلم می گرفتند. آن زمان شهربانی ابهت داشت. افسر شهربانی بودی یک چیز دیگه بود. آن پاس به خاطر همین انتخاب ها عصاره فوتبال مملکت بود. مرحوم سرهنگ اسداللهی، سیاست گذار اصلی فوتبال بود، هم در دوران مبشر، هم در دوران مکری، هم در دوران آتابای و هم در دوران تیمسار سرودی. این ها روسای فدراسیون بودند. قلم دستش بود و یک دانه مجله ورزشی هم داشتیم، کیهان ورزشی. تختی ثمره کیهان ورزشی است. او هم یک آدم معمولی بود مثل همه ما. یک کشتی گیر معمولی. نه او را کشتند، نه شهید شد. تختی خودکشی کرد، در هتلی در خیابان ایرانشهر. دومین ثمره اش حمید شیرزادگان بود، سومین ثمره اش پرویز قلیچ خانی بود. وقتی دری، رئیس کیهان ورزشی تصمیم می گرفت، سید عباسی می شد یک اسطوره در این مملکت. ولی گاهی اوقات هم با کسی بد می شدند. مثلا از گزارش بازی تیم پرسپولیس که 11 نفر در ترکیب حضور داشتند، نام همایون بهزادی را نمی نوشتند و ترکیب پرسپولیس را 10 نفره می نوشتند. این ها تریک های خبرنگاری هست دیگر. جنسمان خراب بود.
شما سال های زیادی در تاج حضور داشتید و این گونه که تاریخ را مرور کردیم، در یک مسابقه 5 گل زدید.
فکر می کنم آن 5 گل مقابل بانک ملی بود. در آن زمان نوشتند که گامی به سوی آقای گلی. مسجل شده بود که من آقای گل می شوم و کیهان ورزشی نیز عکس مرا روی روزنامه انداخته بود. تیم وقتی خوب باشد، شما هم آماده باشید، گلزنی سخت نیست. در آن زمان جلوی من بهرام مودت بود. آقای ناصر نبوی هم بودند که اکنون یک مقام در کشور دارد. همه مقام دارند جز ما.
شما در دربی های زیادی درخشیدید ولی در برخی دربی ها نیز جای خالی تان حس می شد؛ مانند دربی ای که منجر به محرومیت عزیز اصلی شد. یادتان می آید چرا در دربی نبودید؟
واقعا خاطرم نیست اصلا آن سال پرسپولیس بودم یا در تاج بازی می کردم. در یک برهه ای با پرویز قلیچ خانی یک ارتباط و کانتکت برقرار کردم. یاد تیمسار خسروانی بخیر که آدم بسیار بزرگی بود و خدمت زیادی به این مملکت کرد. بر خلاف حال حاضر که همه چیز را می برند، تیمسار خسروانی هرچه داشت، گذاشت. شما ببینید رئیس بانک ملی 3 هزار میلیارد چه زمانی برداشت و برد و پس از آن نوه و نوادگان وزرا و عروس ها و دامادها، پسران و دختران شان آباد شدند. بر خلاف این افراد، خسروانی مکان های ورزشی را گسترش داد. شما ببینید چند استادیوم ساخت. یک استادیوم آزادی سال 1353بنا شد و هنوز همان استادیوم برای این کشور شاخص است. یک استادیوم معادل آن نساخته ایم ولی داخل در و دهات، استادیوم 3 هزار نفری زده ایم. پولش را داشته ایم ولی نرفتیم به یک کنسرسیوم خارجی که استادیوم های خارجی می سازند، بگوییم مثلا یک استادیوم 120 هزار نفری تاسیس کنند. واقعیت این است که قبل از اینکه همایون بهزادی سراغم بیاید، ما اختلافی سر نحوه تمرین دادن داشتیم. پرویز قلیچ خانی بدنش قوی بود و به تناسب بدن خودش تمرین می داد. من گفتم که بچه ها ضربه می خورند و همین نیز شد. برخی ها دچار کشیدگی شدند، مینیسک برخی آسیب دید و ... ولی پرویز قبول نمی کرد. واقعا پرویز از لحاظ بدنی در فوتبال ایران اعجوبه بود. سپس من گفتم که سر تمرین نمی آیم. دیگر همایون بهزادی سراغم آمد و می دانید چه شد. آن زمان تاج بازیکنی مثل من نداشت. بازیکنان امروزی که دو توپ می زنند و میلیارد می گیرند، ناخن کوچک ما هم نیستند. ما شرایط زمانی بدی داشتیم. اگر امروز به دنیا می آمدیم، خیلی خوب می شد.
همچنین بخوانید:
داریوش مصطفوی: کجای دنیا کسی مثل کفاشیان را رییس فدراسیون می کنند
داریوش مصطفوی: فوتبال باعث نابودی حزب مشارکت شد / صفایی فراهانی با واگن خاتمی به فوتبال آمد
داریوش مصطفوی: آنقدر دروغ گفتیم فیفا حساس شد /موافق کی روش نبودم اما او اتوریته داشت