اختصاصی طرفداری - در یکی دیگر از قسمت های در حریم چهره ها، داریوش مصطفوی، رئیس سابق فدراسیون فوتبال در مقابل دوربین طرفداری قرار گرفته و پاسخگوی سوالات سامان خدائی، خبرنگار طرفداری بود. مصطفوی در بخش اول صحبت های خود درباره دخالت های سیاسی مختلفی که در فوتبال رخ داده و نحوه کنار گذاشتن او، صحبت هایی را انجام داده است.
در یکی از دیگر از برنامه های در حریم چهره ها در خدمت دایرة المعارف فوتبال ایران، داریوش مصطفوی هستیم. در ابتدا اگر صحبتی دارید بفرمایید.
سلام عرض می کنم خدمت شما، همکاران و مخاطبین رسانه طرفداری که به این رسانه علاقه دارند و نگاه می کنند و هم یاد می گیرند و هم به ما یاد می دهند که چگونه رفتار کنیم.
از وضعیت این روزهای فوتبال ایران با خبر هستید؟
بله
در باره این روزها چه فکر می کنید؟ برای مثال در آخرین اتفاق، علی کفاشیان دوباره به فدراسیون فوتبال بازگشته است.
فوتبال ایران درحال تجربه آشفتگی ای است که به حال آن را نداشته است. از 22 بهمن سال 1357 که انقلاب شد، یک فدراسیون جدید را شروع کردیم و در اردیبهشت 1358 من دبیرکل فدراسیون فوتبال ایران بودم. در آن وضعیت انقلاب و بلبشویی که هیچکس سر جای خودش نبود، آن فوتبال به مراتب منظم تر از این فوتبال بود. شما می دانید که اول انقلاب ما تمام اساس رده بندی در فوتبال ایران را برهم ریختیم. انقلاب شده بود و کسی قبول نداشت استقلال یا پرسپولیس کیست. تاج زمان قدیم را قبول نداشتند. گروهی به عنوان طرفداران فوتبال آمدند و گفتند شما باید اساس رده بندی فوتبال را عوض کنید. با توجه به اینکه 117 تیم از تمام ایران شرکت کردند، ما لیگ ها را به لیگ برتر، دسته یک، دسته دو، دسته سه و دسته چهار، دسته بندی کردیم. اساس 117 تیم را پایه ریزی کردیم. هرکسی کار خودش را می کرد. امروز تیم ملی هنوز مربی ندارد و دو بازی مهم برابر بحرین و عراق هم پیش رو است. نمی دانم چرا اینگونه شده است. همه آن مربوط به آن است که مملکت نه فقط در فوتبال و فدراسیون بلکه کل وزارت ورزش، کل صنایع و کل اقتصاد ما در دست نا اهلان است. وقتی رئیس جمهوری می آید، یک قطار برای خودش دارد و آدم های خود را داخل واگن آن قطار قرار می دهد و دیگر به آنکه متخصصان بیرون از واگن هستند، توجه نمی کند. بیرون واگنی ها را نمی بیند ولی داخل واگنی ها را می بیند. داخل واگنی ها چه کسانی هستند؟ کسانی هستند که به دنبال این رفتند که رئیس جمهور رای بیاورد، رئیس شورای شهر رای بیاورد، رئیس مجلس رای بیاورد. فقط با آن ها کار دارد. دیگر نمی دانند که این مملکت 80 میلیون نفر دارد که می توانند کمک کنند. وقتی شما خودتان را محدود به یک واگن کنید، مشخص است که آدم های درست و حسابی در آن واگن کمتر پیدا می شوند. شاید هم آدم های با لیاقتی باشند ولی من کمتر دیدم. در ورزش، اقتصاد و سیاست چنین آدم هایی را کمتر دیدم. به هر جهت همه را به گوشه اتاقی نگه داشته و نگاهشان فقط به آن گوشه اتاق است. نگاه نمی کنند که ممکن است در یک اتاق سه در چهار ممکن است آدم های دیگری هم وجود داشته باشند. با توجه به همان واگنی که خدمتتان عرض کردم، وضعیت فوتبال ایران به همان صورت شده است. گاهی اوقات مجبور بودند آدم هایی مثل ما را آوردند ولی این موضوع دائمی نبوده است. کجای دنیا کسی مثل کفاشیان را رئیس فدراسیون می کنند؟ اصلا مضحک بوده و شوخی است. شما به جز خنده از کفاشیان چه چیزی دیدید؟ به من بگویید مثلا آقای کفاشیان فلان کار را انجام داد. واقعا چه چیزی از او دیدید؟ آن ها که کفاشیان را در این پست قرار دادند هم مثل کفاشیان هستند. نه اینکه فقط کفاشیان مثل خود کفاشیان است، بقیه آدم های بیرون مثل وزیر، نماینده استان ها، هیئت و مجع آن هم کفاشیان هستند. شاید به مجمع دستور بدهند که کفاشیان باشد. در زمان خود من دستور دادند که صفایی فرهانی باشد. یعنی رئیس جمهور، آقای خاتمی در اتاقی به هاشمی طبا گفت که مصطفوی را بردارید. آن هم چه زمانی؟ آن هم زمانی که من تیم را بعد از 20 سال به جام جهانی سال 98 برده بودم. به مصطفوی یک پست می دهید و آقای صفایی فرهانی را جایگزین می کنید. سیاست را وارد ورزش کردند و تا امروز هم ما گرفتار هستیم. کفاشیان ها ثمره تولید مثل سیاسیون در ورزش هستند. یعنی اگر نوک آن خاتمی باشد، زیر دست آن صفایی فرهانی باشد، نفر سوم آن کفاشیان است. از این کفاشیان ها در ورزش زیاد داریم. خود وزیر یک کفاشیان است. بنابراین نمی توانیم بگوییم چه اتفاقی رخ داده است چون از ماست که برماست. چون ما و مردم اعتراض نکردیم، آن ها هرکاری که خواستند انجام دادند. نه مسئول پاسخگو است و نه مردم خواستار پاسخ شدند.
درخصوص صفایی فراهانی گفتید، قبلا هم این جمله را از شما شنیده بودیم که رئیس جمهور وقت، خاتمی به خاطر رفاقت با صفایی فراهانی این کار را انجام داد.
نه رفاقت نبود، به خاطر احتیاج بود. صفایی رئیس ستاد انتخاباتی او بود. واگن را عرض کردم. این ها همه داخل واگنی هستند که در راسش خود رئیس جمهور خاتمی، هاشمی رفسنجانی و الان هم آقای روحانی است. چاره ای ندارند. آن ها می گویند به شرطی می آییم که شما فلان کار را نجام دهید. من رئیس ستاد انتخاباتی می شوم و بین مردم می روم. آن ها فوتبال را به مشارکت بردند که رای بیاورند. در صورتی که همین فوتبال باعث بدبختی آن ها شد. نه تنها رای نیاوردند بلکه از چشم مردم هم افتادند. وقتی در زمان صفایی فراهانی، 5 بازیکن از تیم ملی نوجوانان و جوانان صغر سنی دارند، آن افتضاح را در فوتبال آسیا به وجود می آورند. من 45 میلیون تومان داشتم ولی صفایی فراهانی با 4 میلیارد و 500 میلیون داشت ولی از بحرین 3 بر 1 شکست می خورند و بحرینی ها پرچم عربستان بالا می برند. افتضاح یعنی چی؟ به روی خودشان نمی آورند. خودشان می دانند که در این رشته به مملکت خیانت کردند. اسم این مملکت دیگر ایران نیست. مملکت واگنی یا اتوبوسی است. می ریزند و می گویند ما اینکار را می کنیم و شما هم باید اینکار را انجام دهید. اصلا رئیس جمهور می ماند. مثلا برای وزارت ورزش چند نفر کاندید اعلام کردند که هیچکدام از آن ها ورزشی نبودند. الان همین کسانی که سرکار هستند می گویند کاش در ورزش نبودیم و به سراغ همان مثلا گردشگری که به ما پیشنهاد شده می رفتیم. خب اگر واقعا این فکری که امروز می کنند را آن روز می کردند، هم به خودشان و هم به ورزش خدمت کرده بودند. الان چه کسی پاسخگوی این نابسامانی ها است؟ الان دست وزیر را از فوتبال قطع کردند. البته ایران این کار را نکرد بلکه فیفا کرد. فیفا اولتیماتوم داد و گفت اگر این کار را نکنید، به حالت تعلیق می روید. آن ها هم فهمیدند که فیفا دیگر ایران نیست که بشه دم آن ها را دید. آن ها چنین چیزی ممکن نیست ولی اینجا دم کسی را می بینند و وزیر، وکیل، نماینده مجلس و رئیس فدراسیون می شوند. اینجا از آبدارچی تا کل وزیر، باید در رابطه باشید. الان هزاران آبدارچی شایسته بیکار هستند و آبدارچی هایی که خودشان می خواهند را می برند. ده ها نفر هستند که صلاحیتشان از رئیس های این فدراسیون ها نه فقط در فوتبال بلکه کل مملکت، بیشتر است ولی بیکار هستند چون در واگن نیستند. بعد واگن ها تبدیل به واگن ها می شود تا به یک واگن ماکت می رسد. این واگن ماکت کیست؟ همان مستخدم ها هستند که آن ها هم باید باشند. منظورم مستخدم های رده پایین است. همه ما مستخدم هستیم ولی یک مستخدم وزیر است و یکی دیگر آبدارچی است. این آبدارچی هم باید در واگن باشد وگرنه به او کاری نمی دهند. درد مملکت ما این است. اوج شدت آن هم در زمان خاتمی وهاشمی رفسنجانی بود. الان می خواهند از آن ها بت درست کنند ولی مردم که یادشان نمی رود.
در چند ماه اخیر صحبت کمیته انتقالی و کمیته عادی سازی مطرح شد. با نامه نگاری هایی که انجام شد، فعلا این اتفاق رخ نداده است که یک کمیته انتقالی بخواهد سکان هدایت فدراسیون را در دست بگیرد. در دوره ای که شما بودید هم مشابه این اتفاق رخ داد. ماجرا چه چیزی بود؟ چه اتفاقی رخ می دهد که کار به کمیته انتقالی کشیده می شود؟
ماجرایش ظلم و تعدی به حیطه دیگران است. یک رئیس فدراسیون درحال انجام کارش بود که آقای علی آبادی با او اختلافی ایجاد کرد و آن داستان به وجود آمد. حالا چه اتفاقی رخ داد؟ فیفا چه کاری انجام داد؟ از ماست که برماست. همان زمان هم اولین تقسیمات کل کشور در زمان همین کمیته انتقالی رقم خورد.آقای صفایی فراهانی، خبیری و غفاری تبدیل به نمایندگان فیفا شدند. چنین چیزی شدنی است؟ آن ها باید نمایندگان ایران بشوند و فیفا باید نماینده بفرستد. از ایران هم انصاری فرد، رغبتی و کیومرث هاشمی شدند. 95 درصد آن ها اصلا در فوتبال نبودند. آن هایی که در فوتبال نبودند اساسنامه نوشتند. حالا چه چیزی نوشتند؟ پشت آن اساسنامه تسویه حساب کردند. دیدند شاخ این ماجرا چه کسی است؟ داریوش مصطفوی. ما چه کاری انجام دهیم او نباشد؟ کیومرث هاشمی و صفایی فراهانی معامله کردند. گفتند ما تبصره ای میگذاریم که بالای 60 سال نتوانند شرکت کنند. رئیس فیفا 85 ساله است. شما کاسه داغ تر از آش شدید؟ ولی وقتی واگنی شد، باید واگن ها تنظیم شود. کیومرث هاشمی – نبی، صفایی فراهانی – دوستان خودش، باز نبی از همه آن ها آشناتر به فوتبال است. از وسط آن ها رئیسی به نام کفاشیان در می آید. به قران در سیرک همچین دلقکی نمی بینید. به قران قسم می خورم. شما فوتبال به این عظمت را دست کسی که هیچ چیزی نمی داند، دادید؟ فقط ساعت 12 که می شود یک گیوه می پوشد و به فدراسیون رفته و نماز می خواند. دست به نمازشان خوب است. نماز با کار اجرایی فرق می کند. نماز برای خدا است و هیچکسی هم به جز خدا طرف تو نیست. خداهم به تو امر نکرده که تظاهر کنی و آستین ها را بالا بزنی و همه ببینند که ایشان هرروز نماز می رود. شما می توانید یک پیش نماز خوب باشید ولی به بیرون از فوتبال بروید ولی نمی توانید یک مدیر فوتبالی خوب باشید. آمدند چه کاری انجام دادند؟ یک اساسنامه نوشتند که از صد عدد، نود و نه غلط داشت. واگن بود و قدرت دست آن ها بود و ما هیچوقت در واگن نبودیم. ببینید چقدر باید صلاحیت داشته باشید که 20 سال مداوم در فوتبال مملکت باشید. نقطه ضعف های مالی و خلاقی نداشته باشید. ما خودمان می دانیم چه کاری برای این فوتبال انجام دادیم. فوتبالی که پس از 20 سال با 45 میلیون به جام جهانی رفت. این آقای جعفری که اینجا نشسته هم شاهد است. با 45 میلیارد هم مانده اند. پرسپولیس و استقلال صدها میلیارد بدهکار هستند. برای چی چنین اتفاقاتی رخ می دهد؟ چون مدیرعاملی می آورید که اینکاره نیست، فرصت دارد و می نشیند هرکاری می خواهد انجام می دهد. کسی هم نیست به او بگوید چرا چنین کاری انجام می دهید؟ کمیته انتقالی هم همچین چیزی بود که چیزی نوشتن که 99 عدد غلط داشت. با همان غلط جلو رفتند. به قول خود کفاشیان که گفت سر فیفا را کلاه گذاشتند و دروغ گفتند. آدمی که سر ظهر نماز می خواند، این چنین صحبت می کند. ببینید دوگانگی در اخلاق و دیانت چه کاری انجام می دهد. همه دیدند که چنین حرفی زد. اولین گناه در دین اسلام پیش از نماز، دروغ است. هیچکاری انجام نشد. عوض و بدل کردند. صفایی فراهانی که پایش به توپ نخورده بود کاملا مصمم ایستاد که 60 سال به بالا نباید باشد. کسی که 6 وزارت خانه به او پیشنهاد کردند و مجلس خودشان به او رای نداد و گفت لیاقت وزیر شدن ندارید. در فوتبال فائقی که معاون سازمان تربیت بدنی بود را از طریق رئیس جمهور خاتمی توبیخ کردند و حق نداشتید در کار این آقا دخالت کنید. هاشمی طبا جرات نداشت در کار صفایی فراهانی دخالت کند. چرا؟ چون صفایی فراهانی جلوی واگن نشسته بود و آقای هاشمی طبا و فائقی در ردیف چهارم و پنجم بودند. آن موقعی که جلو بود می توانست عمل کند و کرد. همه را آچمز کرده بود. چه کسی؟ یک صفایی فراهانی که از ردیف جلوی همان واگنی که به شما می گویم آمده بود. این مملکت که درحال اداره شدن با واگن است، روز و حال فوتبالش هم همین است که شما می بینید. چند روز دیگر با عراق و بحرین و چهار تیم دیگر بازی داریم ولی هنوز تیم ملی سرمربی ندارد. نه اینکه تقصیر تاج است. تاج هم از آن ها به ارث گرفته و رسید به جایی که هیچ چیزی ندارد و فدراسیون منفجر و روی هوا است. مثل برگه های گچی که خرد کنید و روی یک پنکه قوی روی هوا بریزید، پودر است و پخش می شود. فدراسیونی که کفاشیان 10 سال رئیس آن بوده باشد، همین می شود. کفاشیان هم که به معاونان خود اجازه دخول نمی داده است. دنبال مقصر نگردید. مقصر کل ورزش این مملکت، رئیس های سازمان تربیت بدنی مثل آقای هاشمی طبا بودند. من از کلمه "مقصر" استفاده می کنم. هاشمی طبا زیر بار آقای خاتمی رفت و قبول کرد درحالی که می توانست استعفاء بدهد. پنج سال بیشتر ماند که من بروم و خودش بماند. الان هم که هرجا می گویید خاتمی گفت، انکار می کند. یا شما دروغ می گویید یا آقای مهندس فراهانی یا من! بیایید این مسئله را حل کنیم وگرنه شما به تلویزیون و برنامه ورزش و مردم بروید و حرف هایی بزنید که من نتوانم از خودم دفاع کنم که قبول نیست. بنابراین می گویند خانه از پای بست ویران است، خواجه در بند نقش بند ایوان است. این داستان ها درست است. دو هزار سال پیش این شعر را گفتند ولی متناسب با حال و روز امروز مملکت است.