نام واقعی جوکر نامشخص است
یکی از دسیسههای ماندگار و کلیدی جوکر این واقعیت است که هویت واقعی او، همیشه ناشناخته است. برخی از سرنخهای احتمالی در مورد اصالت هویتی جوکر وجود دارد، اما بتمن هنوز نمیداند که دشمن سرسختش واقعاً کیست؟ با توجه به اینکه چه میزان از کارهای ضد جنایتکارانه بتمنمستلزم درک پیشینه و روانشناسی دشمنان است، ایجاد این سردرگمی برای شناختن هویت اصلی جوکر، بیمورد به نظر میرسد.
این موضوع هم متناسب است با سایر حقایقی که درباره جوکر برای سالها مبهم ماندهاند؛ تا امروز، نامهای فراوانی به او اختصاص دادهاند: بنا بر برخی داستانهای اولیه، اسم کوچک او جک است. اگرچه، خود جوکر از نامهای مستعار مبهمی مانند اوبرون سکستون یا نامهایی که بهنوعی نشاندهنده نام جوکر هستند (مانند اسم کوچک: جو و نام خانوادگی: کِر) استفاده کرده است. بههرحال، در فیلم «بتمن» محصول سال ۱۹۸۹، نام واقعی جک ناپیر به این شخصیت بدذات شرور داده شد؛ طبق این داستان، جک ناپیر قبل از اینکه به جوکر تبدیل شود عضو یک گروه قاتل بود. در فیلم «بتمن: نقاب شبح»، این موضوع تا حدی کپیبرداری و تکرار میشود. بااینحال، هیچچیز از نظر منطق حاکم بر فیلم ساختهشده بر اساس یک کتاب کمیک، غیرعادی نیست؛ درواقع، در فیلم «بتمن» محصول سال ۱۹۸۹، جوکر پدر و مادر بروس وین را کشته است و اختلاف سنی عجیبوغریبی بین این دو دشمن وجود دارد.
پیشینه خانوادگی جوکر نامعلوم است
دقیقترین اطلاعی که درباره اصالت خانوادگی جوکر داریم، داستانی غمانگیز است که در فیلم کمیک معروف «بتمن: جوک کشنده» ساخته آلن مور، برایمان تعریف میکند و به اشتراک میگذارد. جوکر در آن داستان، خود را اینگونه توصیف میکند: شوهری که بهعنوان یک کمدین مشغول کار است اما به دلیل شکست در شغل و حرفهاش نمیتواند همسر باردارش را ازلحاظ مالی حمایت کند. او تعریف میکند که در محل کار قدیمی خود، در حال صحبت کردن برای همکاری با گروهی از مجرمان بوده است در حالی که همسرش به خاطر وقوع یک حادثه عجیبوغریب با یک دستگاه گرمکننده بطری شیر کودک جانش را از دست میدهد. جوکر همچنان به مجرمان کمک میکند و آنها متقاعدش میکنند که در هنگام سرقت، از یک نقاب قرمزرنگ استفاده کند. بتمن مانع وقوع جرم توسط آنها میشود و در اینجا، داستان دلقکی که به شکلی جدی ترسیده با افتادن درون ظرف بزرگ مواد شیمیایی پایان مییابد؛ از این به بعد، او به جوکری تبدیل میشود که میشناسیم.
داستانی که گفته شد بسیار جذاب است؛ اینطور نیست؟ البته احتمال دارد که کاملا دروغ باشد. جوکر در همان داستان میگوید که بعضیاوقات، گذشتهاش را بهگونهای به یاد میآورد و لحظهای دیگر به طرزی متفاوت؛ زیرا اگر قرار است که گذشتهای داشته باشد، ترجیح میدهد که انتخابهایی چندگانه پیش رویش باشند. این موضوع که رگ و ریشه و اصالت جوکر هر بار به شکل متفاوتی بیان میشود در داستانهای بعدی بتمن هم تکرار شده است: در یکی از این داستانها، بتمن او را صرفاً بهعنوان یک قاتل و بدون داشتن همسر به یاد میآورد. در داستانی دیگر، بتمن دشمنش را بهعنوان رهبر یک گروه هرجومرج طلب به اسم «گروه نقاب قرمزها» میشناسد. و صدالبته که این چندگانگی گذشته شخصیت جوکر، در فیلم «شوالیه تاریکی» که در آن شاهد هنرنمایی هیث لجر بودیم نیز تکرار میشود: در صحنهای کهجوکر داستان به وجود آمدن زخم لبخند معروف روی صورتش را تعریف میکند. شاید این بیهویتی یا نداشتن یک گذشته واحد، به نوعی نشانگر دلیلی برای به وجود آمدن شخصیتی مانند جوکر باشد.
ممکن است جوکر قدیمی ترین دشمن بتمن باشد
اطلاعات زیادی از ماجراجوییهای جوکر در دسترس نیست، اما اسکات اشنایدر نویسنده کمپانی DC (شرکت صاحبامتیاز و ناشر کتابها و داستانهای کمیکی مانند بتمن،آکوامن، واندرومن و…) تغییرات قابلتوجه و گستردهای در مبدا داستان و اسطورهسازی بتمن ایجاد کرده است. این تغییرات، شامل کشف یک شخصیت بدذات و شرور جدید میشود که ممکن است برادر غایب و دور از دسترس بروس وین باشد. او اشاره داشته است که بتمن یک سال زمان برای مقابله با ریدلر جهت جلوگیری مسلط شدن او بر شهر گاتهامصرف کرده بود. همچنین اشنایدر به این موضوع اشاره داشت که جوکر اولین دشمن بتمن است.
بروس وین با گروه «نقاب قرمزها» و رهبر مرموزشان مواجه شده بود، پیش از آنکه حتی پرسونای بتمن را انتخاب کند.اسکات اشنایدر سرنخهای مهم و سرنوشت سازی ارائه میدهد که میتواند نشانگر این موضوع باشد که رهبر این گروه همان جوکر باشد. هنوز حقایقی درباره جوکر وجود دارد. سردسته «نقاب قرمزها» میگوید که کشته شدن پدر و مادر بروس وین را به خاطر دارد؛ این موضوع، به تفاوت سنی فاحش بین جوکر و بتمن اشاره دارد که در داستانهای کمیک دیگر به آن اشاره نشده بود. همچنین واقعیت دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه بتمن نمونه دی.ان.ای رهبر گروه «نقاب قرمزها» را در اختیار داشته است اما هرگز نتوانسته بین این نمونه و جوکر ارتباطی پیدا کند. اشنایدر ابهامی را که جوکر بیشتر به خاطر آن معروف است، حفظ میکند؛ یک پسزمینه داستانی دیگر که ثابت میکند ما میتوانیم هر آنچه را از جوکر میدانیم بهعنوان اصالت او بپذیریم یا قبول نکنیم.
جوکر نمیخواهد بداند که بتمن کیست!
بیشتر جنایتکاران گاتهام میخواهند بدانند که چه کسی پشت ماسک بتمن است. بهوجود آمدن چنین سوالی اصلا عجیب نیست؛ اما در نظر داشته باشید که بروس وین شخصیت معروفی است و اگر کسی رازش را بداند، بهراحتی میتواند در خانهاش کمین و او را غافلگیر کند. از آنجایی که جوکراصلیترین دشمن بتمن محسوب میشود، بسیار تعجبآور است که نمیخواهد بداند شخصیت پشت نقاب او کیست.
نویسندگان مختلف، موضوع علاقه نداشتن جوکر به کشف هویت واقعی بتمن را به روشهای مختلفی بیان نمودهاند. در داستان «تیمارستان آرکهام: خانهای مهم بر روی زمینی مهم» اثر گرنت موریسون، بتمن بهصورت داوطلبانه وارد تیمارستانآرکهام میشود تا برای پزشکان و کارکنانی که گروگان گرفتهشدهاند آزادی و امنیت را به ارمغان آورد. یکی از افراد شرور به جوکر پیشنهاد میکند که برای دیدن چهره واقعیبتمن ماسک را از روی صورت او بردارند، اما در این لحظه، جوکر به طرز ناامیدکنندهای پاسخ میدهد: «به خاطر خدا، اینقدر قابل پیشبینی نباش؛ این چهره واقعی بتمن است.» درواقع او اشاره میکند که ماسک بتمن، همان چهره اوست.
جوکر فرصتهای دیگری برای شناختن هویت واقعی بتمنداشته است: از دانستن هویت واقعی جیسون تاد قبل از کشتن او، تا حضور در آرکهام وقتی که بتمن بدون ماسک در حال فرار کردن بود؛ در طول داستان «بتمن: در آسودگی بخواب» یا در داستان «بتمن: مرگ در خانواده»، اسکات اشنایدر افشا کرد: «یکبار بتمن یک کارت ورق با سمبل جوکردر مخفیگاهش پیدا کرد، بنابراین ممکن است که جوکر، هویت او را بداند. سپس بتمن به تیمارستان آرکهام رفت و سعی کرد که کارت را به جوکر نشان دهد، اما او توجهی نشان نداد. بعدها بروس وین اینگونه استنباط کرد که درواقع جوکرکارت را در قایق خفاشی بتمن رها کرده، اما به دلیل عدم تمایل به فهمیدن هویت واقعی دشمن خود، نظرش عوض شده است؛ چراکه، این موضوع باعث میشود که وجه بازی گونه کارهای جوکر را (که از آن لذت میبرد)، از بین برود.
جوکر در اعماق وجودش، مرد خوبی است
بهطورکلی، از جوکر انتظار شخصیتی شیطانی و غیراخلاقی داریم؛ او صدها نفر از مردم را کشته ، کودکان را شکنجه داده و الهامبخش ترور جهانی بوده است. به یاد داشته باشید که او همه این جنایتها را فقط برای تفریح و سرگرمی خودش انجام میدهد. اگرچه، یک داستان قدیمی از مجموعه «لیگ عدالت آمریکا» که توسط گرنت موریسون نوشته شده است، موضوع غافلگیرکنندهای را آشکار میکند و آن چیزی نیست جز اینکه «جوکر در اعماق وجودش واقعاً مرد خوبی است.»
در این داستان از مجموعه «لیگ عدالت آمریکا»، مارشن منهانتر همه را با استفاده از تلهپورت به «تاریکترین بخش روح انسان» میفرستد؛ جایی که دوستانش متوجه میشوند منظور او از «یک جرقه هرچند ضعیف، در جستجوی عشق… و بله؛ رستگاری» چه بوده است. مدرکی که این ادعا را اثبات میکند، از نفوذ به اعماق ذهن جوکر حاصل میشود: جایی که او یک شوهر عادی و خوشحال است که همسری زیبا و موبلوند دارد… همان چیزی که احتمالا زمینهساز خلق شخصیت هارلی کویین در «جوخه انتحار» شد. طبق گفتهمنهانتر، هسته درونی و ذات جوکر «محل صلح و آرامش و نور است؛ جایی که عشق از هر چیز دیگری ارزشمندتر است.» لازم نیست بگوییم که بتمن این جمله را باور نکرد و تحت هیچ شرایطی با شنیدن آن قانع نشد.
جوکر یکبار اجازه داد تا صورتش نمایان شود
بیشتر کارهایی که این کاراکتر شرور انجام میدهد، معنا و مفهومی خاصی ندارد؛ یکی دیگر از حقایقی که درباره جوکروجود دارد این است که با کاراکتری دیوانه مواجه هستیم و بنابراین از او انتظار دیوانگی داریم. روشهای او معمولاً با اهداف ملموسی گرهخوردهاند و این موضوع غیرقابلانکار است؛ البته بهجز زمانی که با عمل وحشیانه کندن پوست صورت و آسیب زدن به خودش موافقت کرد.
جوکر قرار ملاقاتی را با یک بیمار روانی دیگر به نام عروسک ساز ترتیب میدهد؛ عروسکساز، پوست صورت جوکر را میبُرد. دلایل جوکر برای انجام این کار ناشناخته باقی مانده است، اما عروسک ساز، موضوع را اینگونه توصیف میکند: «بهعنوان یک بخش مهم از تولد مجدد هردو آنها.» به دلایل ناشناخته مشابه دیگری، نیروهای پلیس گاتهام پسازاینکه پوست صورت جوکر را بر روی دیوار بهصورت میخکوب شده میبینند، آن را به اداره میبرند. مدتها بعد، جوکر به اداره پلیس برمیگردد تا پوست صورتش را پس بگیرد؛ او میخواهد با نصب آن روی صورت و سپس برداشتنش باعث ایجاد رعب و وحشت در مردم شود. در پایان آن داستان و بعدازآنکه به نظر رسید جوکر مرده است، با چهرهای ترمیمشده نمایان میشود؛ چهرهای که با یک ماده شیمیایی، بهبود یافته است.
در اینجا دقیقاً چه اتفاقی افتاده است؟ جنبه تجاری و درآمدزایی داستان در این اتفاق نقش دارد: یک نویسنده، به شخصیت جوکر پایان دراماتیک قرار گرفتن صورت بر روی قلاب آویز دیوار اداره پلیس را میدهد و اسکات اشنایدر، بهعنوان نویسنده جدید بتمن، او را از مرگ بازمیگرداند و صورتش را ترمیم میکند. بهعنوان یک نتیجه جالبتوجه، این روند باعث شد که جوکر از هر زمان دیگری وحشتناکتر به نظر برسد.
جوکر در داستانها، بارها و بارها مرده و زنده شده است
در داستانهای کمیک، مرگ تمایل دارد که اتفاقی موقتی باشد؛ نامهای بزرگی مانند بتمن و سوپرمن وقتی انتظار داشتیم که مرده باشند، زنده از مرگ برگشتهاند. باکی بارنز بهعنوان شخصیتی جانسخت، بعد از مرگ بهعنوان سرباز زمستان، به داستانهای مارول برگشت و به همین ترتیب این دست اتفاقها بارها و بارها در داستانهای کمیک رخ داده است. در بررسی حقایقی درباره جوکر نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که بارها و بارها به این نتیجه رسیدهایم که گاتهام از شرش خلاص شده است اما شاهد بازگشتش بودهایم.
در یکی از اولین مرتبههای حضور جوکر در داستانهای کمیک، او به خودش چاقو زد و بهوضوح خود را کشت؛ اگرچه، تغییرات لحظه آخری تیم تدوین شرکت DC کمیک، صحنهای را به داستان اضافه کرد که نشان میداد ممکن است علیرغم آن زخم کشنده و مرگبار جوکر زنده مانده و از این مهلکه جان سالم به در برده باشد. در داستانهای بعد از آن، اتفاقات اینچنینی دیگری نیز رخ دادند؛ مانند رها شدن جوکر در ساختمانی در حال سوختن، پرتاب شدن بهصورت بیهوش در اقیانوس یا افتادن از قطار در حال حرکت و… اما پس از همه این اتفاقات کشنده، او زنده و سرحال به ماجراجویی بعدیش میرود. در یکی از ماجراجوییهای بهیادماندنی، جوکر اجازه داد که با صندلی الکتریکی اعدامش کنند و سپس اراذلواوباش تحت فرمانش او را به زندگی برگردانند تا بتواند مانند یک مرد آزاد زندگی کند. در داستانهای بعدی، جوکرتوسط شلیک گلوله مرگبار تالیا الغول کشته شد و درلازاروس توسط بتمن به زندگی بازگردانده شد. یکبار دیگر هم توسط نایت وینگ کشته شد و توسط هانترس به زندگی برگشت. در داستانی دیگر، جوکر در حادثه فروریختن یک غار کشته شد و چند ماه سالم و سرحال به داستانی جدید بازگشت.
جوکر فکر میکند که در حال کمک به بتمن است
از فاصله دور، درک پویایی و کشش مابین بتمن و جوکر بسیار سخت است؛ آیا آنها واقعا دشمنان خونین و قسمخورده هم هستند؟ اگر هستند، چرا هیچکدام در طی سالها تلاشش جدی برای کشتن دیگری نکرده است؟ آیا بتمن فکر میکند که میتواند به جوکر کمک کند؟ اگر چنین است، چرا او را همچنان در پناهگاهی که نیروهای محافظتی بسیار کمی دارد نگه داشته است؟ در داستان «بتمن: مرگ در خانواده» نوشته اسکات اشنایدر، نویسنده قصد نشان دادن کشش و پویایی رابطه بتمن و جوکر را از زاویهای جدید دارد، جوکر فکر میکند که او باعث کاملتر شدن بتمن شده است.
در این داستان، جوکر خود را بهعنوان کسی میبیند که نقشش به تکامل رساندن «قهرمان شهر گاتهام» است. بنابراین ایدهای عجیبوغریب را مطرح میکند: افرادش برای تضعیف بتمن آشوب و هرجومرج ایجاد کنند و این جوکر باشد که جلو انجام اعمال مجرمانه آنها را میگیرد؛ او امیدوار است که بتواند نقش یک میانجی را بین متحدان خود و بتمن را ایفا کند تا شوالیه گاتهام بتواند سیستم ضعیف و تکنفره اجرای عدالتش را پیاده کند. انگار که هدف جوکر از تمام فعالیتهای جنایتکارانهاش، دادن فرصتی به بتمن برای «قهرمان شدن» است.
جوکر یک نابغه است
در بیشتر مواقع اینطور به نظر نمیرسد، اما یکی از حقایقی که درباره جوکر نمیتوان نادیدهاش گرفت، نبوغ و استعداد ذاتی اوست. ما بارها شاهد این بودهایم که جوکر قادر به انجام کارهای خارقالعادهای است؛ مثلاً در داستان «مرگ ِ خانواده»، گاز پیچیدهای را با استفاده از تجهیزات ساده تمیزکننده ایجاد کند، یا معماها و تلههایی را طراحی کند تا بتواند بهاصطلاح بزرگترین کارآگاه جهان را گیج کنند. در یکی از داستانها، او کارتهای موجود در دست یک مرد مُرده را با چیدمان مدنظر خودش تغییر داد و بتمن را مجبور کرد تا تلاش کند که نشانه سمبلیک موجود در چینش و ترتیب کارتها را بیابد. اینها نشانه آن است که جوکر چقدر باهوش است؛ او میتواند با هوشش بتمن را به سخره بگیرد و برای مبارزه با او و حتی از بین بردنش، به نبوغ ذاتی خود تکیه کند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که جوکر واقعاً دیوانه نیست؛ همانطور که در اولین نوشته گرنت موریسون «تیمارستان آرکهام: خانهای مهم بر روی زمینی مهم»، جوکر از نوعی خردمندی و خوشفکری فوقالعاده رنج میبرد. او نمیتواند اطلاعات احساسات دریافتیاش را تنظیم کند یا کنترل آنها را در دست بگیرد و به همین دلیل، شخصیت جدیدی را بر اساس این اطلاعات روزبهروز ایجاد میکند. این موضوع بهعنوان یک روش هوشمندانه، شخصیتهای متفاوت جوکر را در طول سالهای مختلف توجیه میکند: بعضیاوقات یک دلقک بیخطر، گاهی وقتها یک قاتل سریالی؛ اما از طرف دیگر، این موضوع را شفاف میسازد که چگونه جوکر، خود را پا به پای بتمن ارتقا میدهد: مهم نیست که بتمن چقدر پیشرفت کرده و بهتر شده است، جوکر میتواند هر بار با از نو خلق کردن شخصیتش، خود را با شوالیه تاریکی همسطح نماید.