مطلب از صفحه اینستاگرامی فوتبالباز به آدرس futballbaz@
قرنطینه به سبک شرکتهای هواپیمایی/ از شما چه پنهان بنا به جبر کرونا و علیرغم میل باطنی، میبایست به سفری میرفتم. سفری که بدون هیجانِ دیدنِ فوتبال حکم تبعید را برایم داشت. سفری که البته تمام شد. در پرواز برگشت به خانه، متوجه شدم به خاطر رعایت مسائل بهداشتی و پیشگیری از کرونا خبری از پذیرایی همیشگی در هواپیما نیست. در ابتدا به خاطر این همه تدبیر خوشحال شدم اما خوشحالیام درست هنگامی که فرد کنار دستم با کمترین فاصله ممکن شانه به شانهی من روی صندلی خود مستقر شد، دیری نپایید!
فوتبال، احساسات و من/ در طول پرواز آنچنان غرق مطالعه صفحات ورزشی روزنامهی تعبیه شده در هواپیما بودم که شخص کنار دستم متوجه علاقهام به ورزش و فوتبال شد. خواست سر صحبت را باز کند. از من پرسید: «از بازگشت فوتبال چه احساسی داری؟» من هم که به شدت خسته بودم، قاطعانه، بیدرنگ و با تبسمیزورکی بر لب پاسخ دادم: «هیچی! هیچ! هیچ احساسی ندارم!» مسافر از شدت تعجب روزنامه بر دهان تا انتهای سفر، دیگر کلامی صحبت نکرد.
اگر کارهایی بودم.../ کمی بعدتر با خودم فکر کردم درست است که آن لحظه از بازگشت فوتبال احساسی نداشتم اما اگر مسئول جایی بودم به خاطر طرفداران پراحساس فوتبال که از ترس کرونا دیگر به استادیوم نمیرفتند، بلیط دیدن مسابقه فوتبال را مجانی میکردم. پذیرایی با خوراکی ونوشیدنی را هم برای ایشان مجانی میکردم.
زهی خیال باطل/ در فکر مجانی کردن بلیط استادیومها بودم که فهمیدم نه تنها بلیطها مجانی نمیشود بلکه برای آنکه عکستان در قالب پلاکارد روی صندلی استادیوم قرار بگیرد، باید مبلغی هم پرداخت کنید!
داستان خیالی/ فکر کنم نیازی به گفتن نیست اما داستان بالا خیالاتی بیش نبود. برداشت هم با خودتان.
قرعهکشی/ مشغول خواندن خبر پلاکاردهای طرفداران فوتبال در استادیوم بودم که متوجه شدم بلیط بعضی از صندلیها به قید قرعه نصف قیمت است. گویی تا همان لحظه چند میلیون بلیط از این نوع فروخته شده بود و بعد از قرعهکشی به تعداد محدودی از این افراد، این صندلیها واگذار خواهد شد. حالا میتوانید بعد از خرید این صندلیها، آنها را به قیمت بالاتر هم بفروشید؛ مهم این است که از قبل، بلیطی به نامتان نبوده باشد.
از کاپیتان تا کاپیتان/ در هواپیما بودم که ناگهان هواپیما تکانهای شدیدی خورد. تکانها آنقدر شدید بود که خلبان هم ناچار به صحبت شد: «کاپیتان هستم! این پروازِ شمارهی یازده یازده میباشد! تکانهایی که حس کردید طبیعی است؛ نترسید و نگران نباشید. نمیگذاریم تیم پروازی در انجام امور خود سهلانگاری کند» خیالم کمی راحت شد؛ کار کاپیتانها همین است. چه کاپیتان فوتبال باشد چه کاپیتان خلبان. باید جو را آرام کند؛ حالا مهم نیست تیمت با ده گل عقب باشد یا پروازت در حال حرکات موزون باشد. باید به دروغ هم که شده جو را آرام کند.
کرونا و فوتبال ایران/ در خبرها خواندم که ایران از لیست ۱۰کشور بیشترین میزان ابتلا به کرونا خارج شد. خبر خوبی بود. مسئولین بهداشتی هم از قدرت و توانایی ایران در تحقق این امر گفتند. اما سوالی که برایم مطرح شد این بود که چرا فوتبال در کشورهایی که هنوز در بین ۱۰ کشور بالای لیست هستند ( از جمله آلمان، ایتالیا، انگلیس و اسپانیا) شروع شده یا تاریخ شروعش اعلام شده اما در ایران هنوز باشگاهها و همچنین مسئولین بهداشتی کشور مخالف شروع فوتبال هستند. دلیل آن را هم عدم توانایی در رعایت پروتکلهای بهداشتی همچون کشورهای پیشرفته نظیر آلمان اعلام کردند. اگر انقدر خوبیم که در مدیریت کلان به چنین توفیقی رسیدیم چرا در مدیریت خُردی نظیر فوتبال نمیتوانیم اقدامی انجام دهیم.
پارادوکسهای تمامنشدنی/ تقریبا تمام تیمهای لیگ حرفهایی ایران مخالف ادامه لیگ بودند و هر روز آمارهای عجیبغریبی از میزان ابتلای بازیکنان اعلام میکردند. با تستها تشخیصی دوم معلوم شد خیلی از جوابها منفی بودهاند. این نکته هم لازم به ذکر است که حتی در لیگ انگلیس هم مواردی مثبت در بین بازیکنان گزارش شد اما تاریخ شروع مجدد لیگ تغییری نکرده است. حالا اگر واقعا میزان ابتلا در فوتبال آنقدر بالاست که نمیتوان لیگ را پیگیری کرد چگونه میتوانیم اعلام کنیم در مدیریت کرونا موفق بودیم؟ و اگر تستها به صورت کاذب مثبت بوده است، مشکل کار دقیقا از کجا بوده؟ از کیتهای تشخیصی؟ یا ارادهی باشگاهها برای لغو لیگ؟ جوری مغزم قفل شده که حتی از دست کنترلآلتدیلیت هم کاری بر نمیاید.
مشت نمونه خروار/ تعدادی از پروتکلهای بهداشتی اجرا شده در لیگ آلمان که لابد اجرایش در ایران سخت بوده را مرور کنیم: فاصلهگذاری بازیکنان روی نیمکت و ماسک زدن، کنترل دمای بدن بازیکنان و افرادی که باید در ورزشگاه حاضر باشند، پرهیز از دست دادن بازیکنان و داور در مراسم شروع بازی، ایجاد فاصله بین خبرنگاران و بازیکنان حین مصاحبه، برگزاری بازی بدون حضور تماشاگران که حداقل این مورد را مطمئنم کشور ما بهتر از هر کشور دیگری اجرا میکند! تصمیم دربارهی سختی و آسانی این اقدامات با خودتان و خودشان. مهم این است از لیست ۱۰ کشور پرمبتلا خارج شدیم.
آن سوی ماجرا/ به نظرم وقتی همه ایران با تعطیلاتی ۲، ۳ روزه به شمال کشور عازم میشوند چرا فوتبالیستها، شمال نباشند؟ آنها هم تعطیلات عید نداشتهاند. چرا وقتی همه شمال هستند آنها مشغول فوتبال بازی کردن باشند؟
خاطرات شمال محاله یادم بره/ من هم موافقم. خاطرات شمال واقعا محال است یادمان برود وقتی هر آخر هفته و هر تعطیلاتی در شمال هستیم. آلزایمر که نداریم!
تصمیم نهایی/ به نظرم همه با هم بریم شمال تا کرونا از مناطق دیگر پاک شود. اصلا ادامه مسابقات هم شمال برگزار کنند. مسابقات فوتبال را هم ۲۴دقیقهًایی برگزار کنید تا به بازیکنان فشار نیاید و ما هم راحت زیر باد کولر ۲۴درجهایی با دور کند زیاد وقتمان را از دست ندهیم و زود از تابستان کرونایی عبور کنیم!
به خدا گاهی کاری نکنید بهتر است از.../ قصد صحبت در ارتباط با مارک ویلموتس، یا به قول تاج، سرمربی نجیبی که سرمان یا بهتر بگویم سرشان کلاه گذاشت را نداشتم اما مگر میشود دید و سکوت کرد؟ وقتی رئیس فدراسیون موقع عقد قرارداد ادعا میکند با تجربیات ناشی از قرارداد کیروش بهترین قرارداد ممکن را با ویلموتس امضا کرده و چندماه بعد مربی تیم ملی تغییر میکند و ما به خاطر چندماه فعالیت او که با نتایج ویلموتسی همراه میشود باید چند میلیارد تقدیم کنیم، با خود میپرسم به راستی آیا اگر ویلموتس بدون قرارداد با ایران همکاری میکرد طلبش کمتر از چیزی که الان است نبود؟ چقدر زیاد جای نود خالیست؛ شاید زیادتر از مبلغ قرارداد ویلموتس.
تعلیق/ فیفا، فدراسیون فوتبال ایران را تهدید کرده اگر اساسنامه فدراسیون تغییر نکند تعلیق فوتبال ایران قطعی است و برای دومین بار ایران از هر گونه فعالیت فوتبالی محروم خواهد شد. اگر هیچکاک، استاد تعلیق سینما زنده بود جایزه یک عمر دستاورد هنریاش را به افتخار تمام تعلیقهای فوتبال ایران به جناب تاج و شرکا، همچنین اسلاف و اخلاف فوتبال ایران تقدیم میکرد. البته تعطیلی فوتبال بد هم نیست حداقل آن دسته از تیمهای لیگ که دوست دارند لیگ به خاطر کرونا جمع شود به نحوی دیگر به خواستهی خود خواهند رسید.
و همچنان آلمان/ فعلا همچنان باید لیگ آلمان را دنبال کنیم. اوایل از بازگشت بوندسلیگا ذوق زده بودم اما فکر کنم دیگر بس است. لطفا انگلیس، ایتالیا و کمی اسپانیا. تمام!