آیا می دانستی که 68% از افراد فوق ثروتمند - یعنی افرادی با ارزش خالص بالای 30 میلیون دلار - خود ساخته بوده اند؟ من راجب یک یا دو منبع تحقیقاتی حرف نمی زنم. این را بدان که تقریبا همه ی تحقیقات در اقصی نقاط دنیا (من جمله ایران) کم و بیش به همین نتیجه رسیده اند.
این میلیونرهای خودساخته چه چیزی می دانند که تو نمی دانی؟
حقیقت این است که معادله ی کسب ثروتت غلط است. می پرسی که کدام معادله؟ در جامعه به تو یاد داده اند که:
پول = حقوق ماهانه دریافتی از یک شغل
این قضیه به قدری در عمق جامعه نفوذ کرده است که استخدام، تنها هدف محصلان دانشگاه قرار گرفته است. «مشکلش چیست؟» تو می پرسی. من فرض را بر این می گیرم که تو با خواندن این مقاله به دنبال به دست آوردن پول در کمترین زمان هستی؛ مقدار خیلی زیادی از آن. اگر هدفت این است پس با معادله ی بالا هرگز به هدفت نخواهی رسید. اما واقعا چه کسی این معادله را به عنوان معادله ای استاندارد زندگی تعیین کرد؟ بگذارید آن شخص را با داستانی توصیف کنم.
در مراسم تودیع پدر پابلو، کشیشی که سی سال در کلیسای شهر کوچکی خدمت کرده و بازنشسته شده بود، از یکی از سیاستمداران اهل محل برای سخنرانی دعوت شده بود.
در روز موعود، مهمان سیاستمدار تأخیر داشت و بنابراین کشیش تصمیم گرفت کمی برای مخاطبانش صحبت کند.
کشیش پشت میکروفن قرار گرفته و گفت: سی سال قبل وارد این شهر شدم. راستش را بخواهید، اولین کسی که برای اعتراف وارد کلیسا شد، مرا به وحشت انداخت. به دزدیهایش، باجگیری، ثروت اندوزی هایش، رشوهخواری، هوسرانی، زنا با محارم و هر گناه دیگری که تصور کنید اعتراف کرد. آن روز فکر کردم که جناب اسقف اعظم مرا به بدترین نقطه زمین فرستاده است ولی با گذشت زمان و آشنایی با بقیه اهل محل دریافتم که در اشتباه بودهام و این شهر مردمی نیک دارد.
در این لحظه سیاستمدار وارد کلیسا شده و از او خواستند که پشت میکروفن قرار گیرد. در ابتدا از اینکه تأخیر داشت عذرخواهی کرد و سپس گفت: به یاد دارم زمانی که پدر پابلو وارد شهر شد، من اولین کسی بودم که برای اعتراف مراجعه کردم.
همه ی ما یک منبع با ارزش داریم که مهم ترین دارایی ماست و پس از خرج کردنش هیچ راهی ندارد که آن را برگردانیم. آن دارایی زمان است.
در یک شغل استخدامی استاندارد، مقدار پولی که تو می سوزانی بستگی به مقدار زمانی ست که در آن شغل هدر می دهی. اگر هفته ای 40 ساعت کار کنی و برای هر ساعت 32 هزار تومان دریافت کنی، بیش از 16 سال طول می کشد تا به اولین میلیارد زندگی ات دست پیدا کنی. تازه من مالیات، خرج های روزانه و دیگر اتفاقات ناگهانی را حساب نکردم. این را هم فراموش نکن که تورم ایران در 16 سال دیگر 1 میلیارد را بسیار بی ارزش می کند.
اما قبل از اینکه پدر مادرت را نفرین کنی که چرا من را در ایران به دنیا آوردند، باید بگویم که با استخدام در یک شغل استاندارد در آمریکا به طور متوسط با 40 ساعت کار در هفته و ساعتی 20 دلار، 24 سال طول می کشد که 1 میلیون دلار ذخیره کنی. این قضیه کم و بیش در همه جای دنیا به یک شکل است. اما در ایران بدتر.
تو تنها در صورتی می توانی در سنین پیری میلیاردر شوی که زندگی بسیار سخت و صرفه جویانه ای داشته باشی. و از همه مهم تر، دارایی (Priceless) ات یعنی زمان کاملا از دستانت خارج شده است:
اگر صد سال مانی ور یکی روز
بباید رفت ازین کاخ دل افروز
پس آن بهتر که خود را شاد داری
در آن شادی خدا را یاد داری
- نظامی
تو 40 یا 50 سال از عمرت را سختی کشیدی و فقیرانه زندگی کردی تا برای 10 یا 20 سال باقی مانده ی عمرت را زندگی کنی؟ تازه پول بازنشستگی آنقدر ناچیز است که بازهم باید خودت را از تجربه های شیرین و لذت های زیبای زندگی محروم کنی و تا لحظه ی مرگ فقط با حداقلی ها سر کنی.
پس دوباره از خودت بپرس، چطور در ایران خودمان میلیونرها و میلیاردرهای خودساخته در سنین جوانی وجود دارند؟ تا کی می خواهی این دروغ تلخ را که همه ی این افراد یا خودشان دزد هستند یا پدرشان به خودت بگویی؟
حقیقت این است که همه ی آن ها معادله بهتری برای زندگی انتخاب کردند. آن ها نه دزد هستند، نه پولدار به دنیا آمدند و نه آدم های خوش شانسی اند. آن ها تنها درک بهتری نسبت به پول و نحوه ی کارکرد آن دارند؛ چیزی که در علم اقتصاد از آن به عنوان سواد مالی یاد می شود.
ادامه دارد...