مربیگری فوتبال حرفه ای است که اصطلاح " امنیت شغلی " را به چالش می کشد. به خصوص در فوتبال امروز، هیچ عاملی تضمین کننده ی حضور بلند مدت مربیان در تیم ها نیست . در گذشته های دورتر، فوتبال شاهد حضور مربیان در یک تیم برای مدت طولانی بوده است . " فرد اوریس" از معروف ترین این مربیان بود . او از سال 1902تا 1948 سرمربی " وست برو ویچ آلبیون" بود. 46 فصل متوالی ! هر چند در دوران اخیر نیز مربیانی نظیر "سر الکس فرگوسن " و " آرسن ونگر" حضور طولانی مدتی در یک تیم داشتند.از سوی دیگر مربیانی وجود دارند که علاقه ای به حضور مداوم در یک تیم ندارند و گاها لقب " خانه به دوش " برازنده ی آن هاست. از جمله این مربیان "بلا گوتمن" بود با آن نفرین معروفش علیه تیم " بنفیکا" . گوتمن اصولا "فصل سوم" را "کشنده" می دانست .
اما در این یادداشت به سراغ مربی ای می رویم که دست کمی از بلا گوتمن نداشت ؛ تومیسلاو ایویچ.
سال 2005 کنفرانسی در هرچگ نووی مونتنگرو
" عادت دومین سرشت و خاصیت انسان است .ما باید عادت ها را خلق کنیم و این کار با تکرار مداوم انجام می شود. تغییری در روحیه مورد نیاز است .شما باید افرادتان را از لحاظ روانشناختی برای یک منطق جدید آماده کنید تا آنها با گذشت زمان مشتاق در آغوش گرفتن چنین منطقی باشند ." این یک کنگره در مورد روانشناسی نبود بلکه سمیناری در مورد مربیگری فوتبال بود.ایویچ در این کنفرانس در مورد مساله پرسینگ صحبت می کرد و مدلی در مورد اینکه " چگونه می توان یک حریف قوی تر را شکست داد " ارائه می داد.
ایویچ ، اشپلیت ، فوتبال
ایویچ در دوران بازیگری
تومیسلاو ایویچ ، سال 1933 در شهر "اشپلیت" واقع در " پادشاهی یوگوسلاوی " به دنیا آمد .در جوانی به تیم RNK اشپلیت پیوست پس از انجام 125 بازی برای آن تیم در سال 1957 به هایدوک اشپلیت پیوست .6 سال بعد کفش هایش را آویخت و سفر طولانیش را درعرصه مربیگری آغاز کرد.
آغاز سفری طولانی در وادی مربیگری فوتبال
1- فلسفه :
ایویچ مربیگری را در سال 1967 با تیم RNK اشپلیت آغاز کرد .سپس به تیم جوانان هایدوک اشپلیت رفت و با کسب چند قهرمانی در رده جوانان به عنوان سرمربی تیم اصلی انتخاب شد .در این دوره او شروع به انجام دادن کاری کرد که در ذاتش بود. کسب جام قهرمانی.
تمام مربیان به ویژه مربیان بزرگ نوعی رفتار شناس تلقی می شوند. البته این موضوع اقتضای شغلیشان است ، اما تعداد کمی از آنها مانند ایویچ رویکردی ساده و بی پرده دارند.با این حال ایویچ اعتقاد راسخی به سیستم داشت .او هرگز نافی توانایی ذاتی بازیکنان نبود ، اما این توانایی ذاتی از نظر او صرفا یک ماده خام بود و معنایی نداشت مگر اینکه پرورش داده می شد و در خدمت کل تیم قرار می گرفت. ایویچ همواره درباره " روحیه " صحبت می کرد اما در شبه جزیره بالکان این کلمه در همه زمینه ها ازجمله سیاست ، اقتصاد و حتی فرهنگ عمومی دارای بار منفی است و عامل شکست گرایی به حساب می آید. تعبیر تومیسلاو ایویچ از این کلمه کاملا متفاوت بود. از نظر ایویچ ، روحیه قابلیت این را داشت که بطور دائمی آموخته شده و تغییر شکل دهد. موفقیت با این طرز فکردر شهری مثل اشپلیت شاهدی بزرگی بر این مدعاست .
برخی از مربیان بسیار خودپسند هستند ، برخی مستبد اند و بعضی پدرانه رفتار می کنند و گروهی نیز سعی دارند با بازیکنان رفاقت داشته باشند.تومیسلاو ایویچ هیچ کدام از آن ها نبود .او همواره بر تعدادی تمرین ساده تاکید می کرد ، این تمرینات بطور مداوم و همراه با سختی تکرار می شدند تا حالتی اتوماتیک و غریزی پیدا کنند .او برخی از این تمرینات را در سخرانی خود در سال 2005 توضیح داد ، تمریناتی که گاها بسیار پیش پا افتاده بودند.
- گاهی اوقات شاید بهتر باشد مانند کودکان تمرین کنید نه ورزشکاران حرفه ای و بالغ .برای مثال یک قسمت از زمین با ابعاد 16*35 متر با دیواری در پایان هر بخش برای تمرینات تاکتیکی استفاده می شد. بازین چندین متر با توپ حرکت می کرد ، آنرا به دیوار می کوبید ، ریباندش را کنترل می کردو برمی گشت و هر بار این حرکت تکرار می شد.- این موضوع با توجه به منظق گرا بودن او کمی عجیب به شمار می رفت .سوال مهم این بود که ایویچ چطور توانسته به این مدل تمرینی ساده چنین کیفیتی ببخشد.
در حین سخرانی خود در "هرچگ نووی" او عنوان کرد این متد تمرینی را از مربی قدیمی هایدوک اشپلیت ، "لوکا کالیترنا "( کالیترنا دروازه بان اولین تیم هایدوک اشپلیت در سال 1911 بود و از او به عنوان " معلم نسل ها " یاد می شد و او را پدر فوتبال در اشپلیت می دانند.) ایویچ همواره به اینکه در چنین خط سیری قرار دارد افتخار می کرد. او مدرنیته را نیز از یاد نبرده بود. او همواره فلسفه استادش را بیان میکرد :" همه چیز را ببین ، به هیچ چیز نگاه نکن." یا این فلسفه که :" سبک بازی گل ها را میزند ، نه بازیکنان." وقتی از ایویچ در مورد اینکه در مربیگری از چه کسی تاثیر پذیرفته سوال می شد ، ایتدا نام " کالیترنا " را به زبان می آورد و سپس به سراغ "رینوس میشلز" و " هنس وایزوایلر " می رفت . متد ایویچ برای بازیکنان جذاب نبود اما با گذشت زمان ارزش این شیوه های ساده و تکراری بر همگان آشکار می شد.
"دراژن موژینیچ " یکی از بازیکنان دهه 70 تیم هایدوک در مورد متد ایویچ اینگونه سخن گفته است :
"چنان غرق در این عادت ها شده بودم که هنگام حرف زدن با مردم شروع به گرفتار کردن مردم در تله آفساید می کردم." او می گفت: " این کار ها برای من تبدیل به اموری غیر ارادی شده بود." زمانی که موژینیچ در سال 1980 به نوریچ سیتی منتقل شد آنقدر بی استتفاده بود که " جاستین فاشانو " بازیکن وقت نوریچ اظهار داشت: " من فکر نمی کنم ما موژینیچ را خریده ایم .فرض می کنم آنها شیر فروش خود را برایمان فرستاده اند." گویی موژنیچ به گونه ای در روش های ایویچ غرق شده بود که خارج شدن از آن حالت برایش بسیار دشوار بود.
2- کسب جام ها و غبطه مورینیو
ایویچ الهام بخش ژوزه مورینیو بوده است .
تومیسلاو ایویچ توانست 3 جام قهرمانی در لیگ یوگوسلاوی و 4 قهرمانی در یوگوسلاو کاپ را بدست آورد. موفقیت های او تا جایی ادامه داشت که توانست در 4 کشور دیگر قهرمان لیگ شود . او آژاکس ، اندرلخت ، مارسی و پورتو در لیگ کشور هایشان به مقام اول رساند . یک کوپا دل ری با اتلتیکو مادرید کسب کرد . به همراه پورتو قهرمان جام حذفی پرتغال ، سوپر کاپ اروپا و جام بین قاره ای شد. هر چند قهرمانی در لیگ 1 فرانسه همراه مارسی در سال 1991 بر اعتبار او افزود اما او فقط چند ماه هدایت مارسی را بر عهده داشت . با آمدن دوستش "ریمون گوثالس " او به عنوان مشاور در باشگاه فعالیت می کرد . این مربی بلژیکی اذعان کرده که ایویچ به او در چیدن تاکتیک های لازم برای فینال لیگ قهرمانان 1993 کمک شایانی کرده است به همین دلیل او و تیمش توانسته اند از پس میلان فابیو کاپلو برآیند. این همه افتخار تحسین آقای خاص فوتبال دنیا را نیز برانگیخته است . افتخارات ایویچ همواره الهام بخش مورینیو که خود در 4 لیگ مختلف اروپایی به عنوان قهرمانی رسیده نیز بوده است .مورینیو اولین بار ایویچ را در سال 1988 ملاقات کرده بود.
"ژوزه دانش آموز علوم ورزشی بود و اغلب در جلسات تمرینی من در پورتو حاضر می شد ." ایویچ این موضوع را دریک مصاحبه با روزنامه ای کروات عنوان کرده بود . با سرآمدن دوره دوم حضور ایویچ در پورتو " بابی رابسون " همراه مترجمش مورینیو هدایت پورتو را بر عهده گرفت . ملاقات بعدی آنها در استمفورد بریج بود جایی که ایویچ به عنوان کارشناس تلوزیون کرواسی شاید برد 2 بر 1 چلسی مقابل بارسلونا بود . ژوزه کتاب زندگینامه خودش را امضا شده تقدیم ایویچ کرد. نکته جالب نوشته ای به زبان پرتغالی به ایویچ بود:
" تقدیم به یکی از بهترین مربیان تمام ادوار ، امیدوارم روزی به اندازه تو جام ببرم."
سفر به آمستردام
تومیسلاو ایویچ در فاصله سال های 76 تا 78 در آژاکس مربیگری کرد . در ابتدای حضورش با آشوب بازیکنان به رهبری " رود کرول" مواجه شد .گفه می شد ایویچ توسط " رینوس میشلز " انتخاب نشده و همین موضوع اوضاع را برای مرد یوگوسلاو وخیم تر می کرد. در نهایت با دخالت " یاپ فن پراک " رییس باشگاه همه چیز رو به راه شد . در فصل اول حضورش برای اولین بار پس از 4 سال و بعد از رفتن استفان کواکس آژاکس را قهرمان هلند کند.
البته که این قهرمانی بدون بازیکنانی نظیر کرویف ، نیسکنز و رپ بدست آمد. بازیکنان مسن تر تیم نظیر کرول که در ابتدا علیه ایویچ بودند به تحسین سبک تمرینی او پرداختند. " پیم فن دورد " مدافع وقت آژاکس می گوید: " موردی که در آن دوره ویژه بنظر می رسید این بود که او چگونه چیز ها را تکرار می کند . با گذشت زمان شروع به باور روش های ایویچ کرده بودیم ."
با وجود همه مشکلات و حرف و حدیث ها در ابتدای حضورش در آژاکس ایویچ اعلام کرده بوده ه میشلز او را جانشین مناسبی می دانسته زیرا شیوه ی بازی ای که هایدوک اشپلیت ارائه می داد دنباله رو ایده های توتال فوتبال بود.هر چند این موضوع به طور کامل مورد تایید نبود .ایویچ از سیستم 3-3-4 استفاده می کرد پست ها را با هم عوض می کرد و پرس شدید را در دستور کار قرار می داد. ایویچ به حرکات خود به خودی علاقه داشت و طرفدار دویدن در زمین بود ، تیم های او مانند آژاکسی که اروپا را فتح کرده بود سرزنده و شاداب بازی نمی کردند بلکه بیشتر فیزیکی بودند.
میلوراد بیبیچ ژورنالیست معروف کروات در مورد فلسفه ی کاری ایویچ اظهار داشته است که :" تومیسلاو در جوانی در لنگرگاه کار می کرد و برای تیم RNK اشپلیت نیز به میدان می رفت .- تیم دوم شهر به سرمربیگری لوکا کالیترنا – آنها اجازه می دادند او زودتر کارش را در لنگر گاه تمام کند چون مهره مهمی برای تیمش به حساب می آمد و او هر روز باید بیش از 10 کیلومتر پیاده روی می کرد .ابتدا از خانه تا محل کار سپس به خانه بر میگشت و از خانه به زمین بازی می رفت ." پس جای تعجب نبود که این زندگی فیزیکی به فلسفه او منتقل شود. او اغلب متهم به ارائه فوتبالی تدافعی بود اما او عقده ی جالبی در این مورد داشت و همواره می گفت : " یادگیری دفاع کردن بسیار آسان تر از یادگیری حمله کردن است . این کار زمان کمتری می برد ." ضمن اینکه که او همواره در حال تقویت فاز تدافعی بود تیم هایش به مرور زمان در بخش تهاجمی نیز کارامد تر می شدند.
در فصل 77/78 آژاکس او 23 گل زد که از فصل قبل بیشتر بود اما به دلایل مختلف ، مانند ذات ماجراجویش و در برخی موارد مسائل مالی ایویچ به سختی به مدت زیاد در یک تیم می ماند. در سال دوم حضورش در آژاکس سیستم جدید ضد حمله را در تمریناتش به کار بست . سیستیمی که کاملا روان اجرا می شد .
فن دورد در این مورد گفته است :" ما تازه این موضوع را متوجه شده بودیم که او می خواهد چگونه بازی کنیم .اما در طول فصل او به ما اشاره می کرد که در انتهای فصل جدا خواهد شد دلیلش هم مسائل مالی بود.او با ناراحتی ما را ترک کرد زیرا گمان می کرد که ما اکنون در سطح بهینه ای که او انتظارش را دارد بازی می کنیم ."
1978 سال بازگشت به هایدوک اشپلیت
او در سال 78 به اشپلیت بازگشت در حالی که اعتقاد زیادی به سبک پرسینگ پیدا کرده بود.او مجذوب " حرکت " در تیم شده بود." ایویچ می گفت :" پرسینگ قلب تپنده فوتبال ماست ." تیم او برای تمرین دفاع کردن ساخته شده بود. (حتی اگر از یک هواپیما چینش تیمش را مشاهده می کردید ، فاصله بین اولین و آخرین بازیکن 30 متر بود.)
در اواخر دهه 70 ایویچ به مردی تبدیل شده بود که ماموریت مهمی به گردن داشت. او می خواست افتخاری اروپایی برای اشپلیت به ارمغان آورد یکی از دلایل اصلی بازگشت او نیز همین موضوع بود.اما اوضاع اصلا خوب پیش نمی رفت، افتخارات اروپایی از آن ها روی گردان بود. برای مثال آ ن ها سنت اتین را در خانه شکست دادند ولی در بازی برگشت 5 بر 1 باختند. در اشپلیت PSV را دو بر صفر شکست دادند اما در بازی برگشت 3-0 مغلوب شدند.ایویچ سعی داشت روحیه آن ها را برگرداند و برچسب " تیم داخل خانه " را از روی آن ها بردارد. آن ها در سال 1987 در جام یوفا توسط آرسنال حذف شدند . داستان همیشگی ادامه داشت .آرسنال با وجود دفاع اتوبوسی در بازی رفت 2-1 مغلوب شد ، اما در بازی برگشت در هایبری یک بر صفر برنده شد و به دور بعدی راه یافت . این به منزله باخت دوباره هایدوک در خارج از خانه بود.
بازی به یاد ماندنی برابر هامبورگ
فصل 80/79 ایویچ هایدوک را به یک چهارم نهایی جام باشگاه های اروپا برد.در این مرحله آن ها به سد بزرگی به نام هامبورگ خوردند. هامبورگ از بازیکنانی نظیر ، کوین کیگان ، هورست هربش و فلیکس ماگات بهره می برد و برانکو زبچ هدایت این تیم را بر عهده داشت . ایویچ 4 ماه زمان داشت که تیمش را آماده کند. در این مدت او درباره ی آمادگی روحی در بازی های 5 سته ی ویمبلدون مطالعاتی داشت و حتی به سراغ رشته هایی مثل هند بال و اسب دوانی رفته بود. ایویچ گاه در خیابان نیز نکاتی را به بازیکنانش گوشزد می کرد.
در دور رفت ایویچ احتیاط را در دستور کار قرار داد و به ترتیب هامبورگ با یک گل پیروز شد. در اشپلیت اما همه عقیده داشتند که نتیجه بازی به سود آنها خواهد بود.دو هفته بعد بازی برگشت برگزار شد . 52000 نفر در ورزشگاه poljud شاهد یک بازی فراموش نشدنی بودند .هایدوک در حال پرواز بود.بازی تک ضرب ، تغییر های ناگهانی بازیکنان حتی طرفداران هایدوک را نیز شگفت زده کرده بود. گویی بازی آن ها توسط مغزی نامرئی هدایت می شد.اما هامبورگ تیمی نبود که از فرصت هایش استفاده نکند .آن ها از دو شانس خود دو گل ساختند.بازیکنی که قابل اعتماد ترین فرد برای ایویچ بود مقصر اصلی باخت شناخته شد. او با اشتباهش یک گل را تقدیم به هربش کرد و پنالتی را نیز در جریان بازی از دست داد.گلی که در دقایق پایانی زد هم چیزی نبود جز تسکینی کوچک. این بازیکن کسی نبود جز "بورو پریموراچ" . نامی آشنا برا هواداران آرسنال . پریموراچ حدود بیست سال دستیار آرسن ونگر در آرسنال بود. برد 3 بر 2 در خانه فایده ای نداشت .
هایدوک از دور مسابقات کنار رفت آن هم به دلیل اشتباهات فردی و غیر قابل پیش بینی . قبول این مساله به قدری برای ایویچ ناامید کننده بود که ماموریت خود را ناموفق و تمام شده می دانست. همین کافی بود که هایدوک را ترک کند و به اندرلخت بلژیک برود. در سال 80 بلافاصله بعد از قبول هدایت این تیم در همان فصل اول اندرلخت را بعد از 7 سال قهرمان لیگ کرد . ایویچ سه فصل در اندرلخت ماند که طولانی ترین زمان حضور او به عنوان سرمربی به ظور متوالی ، در یک تیم بود. سپس رهسپار گالاتاسارای شد . دیناموزاگرب ، آولینو (مربی موقت ) ، هایدوک (مربی موقت ) مقاصد بعدی او بودند . در این میان او مدت 5 نیز هدایت پاناتینایکوس را در اختیار داشت.
بعد به پورتو رفت تا بهترین افتخاراتش را با این تیم بدست آورد . او سوپر کاپ اروپا ، جام بین قاره ای ، لیگ و جام حذفی پرتغال را بدست آورد . به اولین مربی ای تبدیل شد که در یک فصل 4 جام را برای یک باشگاه بدست می آورد . آخرین جام معتبر او نیز با المپیک مارسی بود جایی که مارسی را قهرمان لیگ 1 فرانسه کند . در سال 1995 او مسافرتش را به خاور میانه آغاز کرد . ابتدا به تیم ملی امارات رفت و با این تیم نایب قهرمان جام ملت های آسیا شد .
سفری کوتاه به ایران
در لا به لای سفر های طولانیش تومیسلاو ایویچ سری هم به ایران زد . او پس از صعود ایران به جام جهانی 98 جانشین والدیر ویرا شد . در حالی که همه چیز خوب پیش می رفت و همه از مزایای اردوی بروجرد صحبت می کردند که تحت فشار شدیدترین تدابیر بدن سازی بهشان چه گذشته است به یک باره همه چیز تغییر کرد.پس از باخت 7بر یک تیم ملی در یک بازی دوستانه مقابل رم در اقدامی نا به هنگام ایویچ از سمتش برکنار شد . خیلی زود سفر ایویچ به ایران را پایان دادند . آیا اگر ایویچ می ماند شاهد بهترین نتایج تاریخ تیم ملی در جام های جهانی می بودیم ؟ آیا از گروهمان صعود می کردیم ؟ این ها سوالاتی هستند که تا ابد بی جواب می مانند . این دیگر به نظر خود هواداران فوتبال ایران برمی گردد که این جای خالی را چگونه پر کنند .
اگر تومیسلاو ایویچ در سمتش ابقا می شد ................................!!!
هدایت کرواسی مقابل ایتالیا
یکی از جالب ترین بازی های تحت هدایت ایویچ بازی تیم ملی کرواسی مقابل ایتالیا بود .میروسلاو بلاژویچ سرمربی کرواسی با محرومیت از سوی یوفا مواجه شده بود، بنابراین ایویچ بصورت موقت هدایت تیم را بر عهده گرفته بود.این بازی از سری مسابقات انتخابی یورو 96 بود. در ایتالیا او یک استراتژی درخشان دفاعی اتخاذ کرد . کرواسی ساختار 1-1-3-5 را به خود گرفته بود .آسانوویچ و بوبان هافبک های تیم بودند.نیکولا جورژویچ سخت کوش در میانه میدان حضور داشت و در کنار پروسینچکی بازی می کرد . اسلاون بیلیچ و ایگور اشتیماچ نزدیک باجو بازی می کردند و داور شوکر مدام در حال حرکت بود.تیم آریگو ساکی ، مربی ای که در پرس کردن ایده های خاص خودش را داشت ، توپ را مالک بود اما هرگز فضایی برای حمله کردن نمیافت. در این بازی ایتالیا به دلیل سیستم بازی کرواسی ناامید شده بود و تعادلش را از دست داده بود و نمی توانست در مقابل ضد حملات وحشتناک کرواسی کاری از پیش ببرد ، تیم میهمان با دو گل جلو افتاد و تک گل ایتالیا فقط اختلاف را کم کرد. رسانه ها پس از بازگشت او به خانه در مقابل نبوغ او سر تعظیم فرود آوردند. اما او اصلا به خودش افتخار نمی کرد زیرا در این بازی خاص تاکتیکی مغایر با اصولش در مورد نحوهی فوتبال بازی کردن اتخاذ کرده بود. او صرفا کاری را انجام داد که احساس می کرد مردان بلاژویچ به آن نیاز دارند . با توجه به زمان اندکی که داشت ، همه ی چیزی که می توانست انجام دهد همین بود زیرا؛
" یادگیری چگونه دفاع کردن آسانتر از یادگیری این است که چگونه حمله کنید ."
فوتبال آینده از نظر ایویچ
ایویچ در سال 2010 ، یک سال قبل از مرگش عنوان کرده بود :
"" فوتبال آینده ساختاری خواهد داشت متشکل از دو خط . در بخش عقب زمین پستی که به لبیرو معروف است می تواند بهترین پاس ها را فراهم کند مانند پست کوارتر بک در فوتبال آمریکایی ( کوارتر بک نام یکی از پست های فوتبال آمریکایی است .کوارتر بک وظیفه پخش توپ رو به جلو را بر عهده دارد و به همین دلیل نقطه آغاز حمله به تیم حریف است) و بخش جلوی زمین که پیشگام بخش تهاجمی است که البته به بوسیله سرعت یا فیزیک بلکه بوسیله نبوغ و خلاقیت در شناخت مناطق یازی هدایت می شود. اما پیروزی و افتخار متعلق به تیم هایی است که می توانند در تمام طول بازی در بالاترین ریتم باشند ، توانایی حرکات خود به خودی و غیر ارادی را بدست آورند و بر اساس انتقال مداوم عمل کنند در حالی که پرس کردن حریف را از مقابل دروازه اش انجام می دهند."
پرسش از ایویچ مبنی بر اینکه آیا ممکن است چنین کیفیتی در تمام طول 90 دقیقه بازی حفظ شود؟
پاسخ جالبی را به همراه داشت : "" بله ممکن است . وقتی که هایدوک در بازی برگشت سال 1980 مقابل هامبورگ قرار گرفت ."" این جمله نشان می داد ایویچ هنوز هم به آن باخت فکر می کند .
قرار گرفتن در بین 50 مربی برتر تاریخ از نظر فرانس فوتبال
مجله معتبر فرانس فوتبال تومیسلاو ایویچ را در بین 50 مربی برتر تاریخ فوتبال در رده 43 قرار داده است . دلیل انتخاب ایویچ بینش عمیق او نسبت به فوتبال و اتخاذ تاکتیک های فرا تر از زمان خود بود. معیار انتخاب فرانس فوتبال، تعداد جام ، تاثیر گزاری بر ورزش فوتبال و شخصیت و تاثیر بر نسل آینده مربیان بود. او سرمربیگری باشگاه هایی از 14 کشور مختلف را را بر عهده داشت و در 5 کشور قهرمان لیگ شد.
نگاهش به فوتبال که گاهی انتقاداتی در پی داشت
این مرد وسواس اخلاق و علم فوتبالی بی پایان خود را به وجود تیم های تحت هدایتش تزریق می کرد.او عادت عجیبی به نوشتن هر چیزی که می دانست داشت.او یک تمرین دهنده تمام عیار و یک مربی بسیار باریک بین بود. ایویچ در مدتی که در بنفیکا مشغول به فعالیت بود نیز خاطرات خوبی بر جای گذاشته بود. ژوائو پینتو که در بنفیکا بازیکن ایویچ بود از او اینطور یاد می کند: " او سبک منحصر به فردی داشت. هر چیزی که به یادش می آمد می نوشت .او تنها مربی ای بود که به من دستور می داد سه جلسه در روز تمرین کنم.یکبار قبل از صبحانه ، بار دیگر بعد از آن ودر نهایت بعد از ظهر. با وجود این، من از کار کردن با او لذت بردم."
اما ایویچ منتقدانی هم داشت.تاکتیک های دفاعی او در زمان حضورش در اتلتیکو مادرید توسط لوییس آراگونس به تمسخر گرفته می شد. انتقاد دیگر از او این بود که ایویچ عادت وارد تیم هایی شوند که روی موج موفقیت سوارند.در حقیقیت این اعتقاد وجود داشت که او به باشگاه هایی می رود که بازیکنان خوبی داشته و از ساختار مالی مناسبی برخوردار بودند. منتقدینش اظهار می کردند که این روش او باعث بر جای گذاشتن چنین رکورد هایی شده است.
اما ایویچ این شجاعت را داشت که بر جای مربیانی که مدت ها بر روی نیمکت یک بودند تکیه زند.مانند ژرار اولیه در پاریسن ژرمن ، سون گوران اریکسون در بنفیکا و آرسن ونگر در موناکو . شاید برخی مربیان هیچ تلاشی برای این کار نمی کردند. برخی عقیده دارند هایدوک اشپلیت تحت هدایت ایویچ به موفقیت هایی که باید نرسید. ایویچ بعد ها عنوان کرد که یک تیم برای موفقیت فقط به یک مربی در درون زمین احتیاج ندارد.
او در این مورد گفته است :
" مثل هر باشگاهی دیگر هایدوک نیز نیازمند تدارکاتی قوی ، بازیکنان و عواملی خبره بود و برای قهرمانی در اروپا باید در هر سه جبهه کامل باشید . در زمان حضورم در هایدوک در بهتریم فرم مربی گریم نبودم ، من به همراه تیمم در حال رشد بودم .اگر تیم بطور کامل باقی می ماند ، مطمئنم که هایدوک قهرمان اروپا می شد. به محض اینکه یکی از این عوامل در باشگاه تضعیف شد هایدوک شروع به نزول کرد . من زودتر از همه باشگاه را ترک کردم. سپس برخی از بازیکنان رفتند و در نهایت مدیر باشگاه که بدون او تیم افق روشنی نداشت رفت."
ایویچ مردی با تفکری پیشگام بود . او جزئیات علم فوتبال را به مغز بازیکنانش وارد می کرد و سبک تمرینی بسیار سخت گیرانه ای برای آماده سازی تیم ارائه می داد. او فراتر از مرز ها و فرهنگ ها حرکت می کرد و به دنبال معرفی تفکر فوتبالی خود به تمام دنیا بود.
روزنامه گاتزتا دلو اسپرت در سال 2007 ایویچ را موفق ترین مربی تاریخ معرفی کرد .
آخرین مسافرت مرد همیشه در سفر
تومیسلاو ایویچ در سال 2011 شش روز قبل از تولد 78 سالگیش در اشپلیت در گذشت. او از مشکلات قلبی و همچنین دیابت رنج می برد . ایویچ همواره در سفر بود . مردی بود برای تمام فصول . تومیسلاو ایویچ مسافری همیشگی بود با کوله باری از افتخار .