30 Barcaتقریبا یک ثانیه
Icket رو مثل یه معشوقه قدیمی یا شخصیتی که زمانی با خرس ارتباط نزدیک عاطفی داشت در نظر گرفتم که خرس به صورت اتفاقی در مکانی بسیار غریبه(مثل یه جزیره) تو وضعیتی با یه کشتی که با استفاده از اون طناب اروم اروم اونو (در حالی که خودش از دیدن معشوق زودتر به ساحل رسید) با جریان اب به ساحل میاره اون معشوقه رو میبینه و فرم صورتش با دیدن وضعیت معشوقه به این شکل در میاد
البته تو اون یک ثانیه داستان رو با تمام جزئیاتش نساختم ولی کلیتش رو تو همین زمان بود