به نام آنکه جان را فکرت آموخت
سلام گلهای تو خونه ،محصلای نمونه،قول بدین ک فیلمای کافه فیلم یادتون بمونه
همیشه قبل خواب اول طرفداری چک کن بعد بخاب
رضا هستم میزبان شما در اولین برنامه تخصصی نقد وبررسی آثار سینمایی ایران و جهان
---
ممنون از سیل: نامه ها ایمیل ها نوتیف ها کامنت ها - کبوتران نامه بر - دود و... ک در نبود این چندروزم بر اکانتم گسیل داشتید
هیچوقت فک نمیکردم انقد مهم باشم (الکی مثلا)
شرمنده ی چند روزی نقص فنی برام ایجاد شده براهمون نشد طبق روال در خدمتتون باشم ولی حدالامکان سنگرو خالی نمیکنم
---
من متوجه نمیشم 500 -600 نفر پست میبینن اما فقط 20 نفر نظر میزارن یا 10 نفر لایک میکنن
این چی رو میرسونه؟
ضمنا لطفا انقد نگین اومدم بنویسم اما حرفمو قبلیا نوشته بودن یا دیرشد ب برنامه نرسیدم و ....
لطفا هرموقع دیدید نظرتون بزارین حتی شده ی جمله(باز الان همه ی خطی مینویسن)
بزارین خستگیمون در بره با دیدن نظراتون
مهم نیس چقد حرفه ای هستی مهم اینه ک بها بدی ب زحمت دوستانم
سپاس
------------------------------------
فیلم اول : گلادیاتور (2000)
کارگردان :ریدلی اسکات
بازیگران: راسل کرو - خواکین فینیکس و...
موسیقی :هانس زیمر
--------------------------------
خلاصه فیلم:
گلادیاتور، فیلمی حماسی به کارگردانی ریدلی اسکات و با هنرنمایی راسل کرو و واکین فینیکس است. موسیقی این فیلم توسط آهنگساز بزرگ سینما هانس زیمر و از بهترین موسیقیهای متن ساخته شده در تاریخ سینما محسوب میشود. بازی زیبای راسل کرو در نقش گلادیاتوری زخم خورده که همسر و بچه اش به دست پسر پادشاه کشته شدند بسیار تأثیرگذار بود و جایزه اسکار را برای او به ارمغان آورد. این فیلم برنده پنج جایزه اسکار شد. گلادیاتور به نظر بیشتر منتقدین و مردم بهترین فیلم ریدلی اسکات محسوب میشود و با استقبال خوبی از سوی منتقدین هم مواجه شد و هم چنین تنها فیلم او محسوب میشود که اسکار بهترین فیلم را پس از سالها گرفت و او را نامزد اسکار بهترین کارگردانی کرد. یک ژنرال رومی به نام ماکسیموس مورد خیانت قرار میگیرد و خانوادهاش توسط یک شاهزاده فاسد قتل عام میشوند. او در پی انتقام، بعنوان یک گلادیاتور به روم باز می گردد…
---------------------
نقد و بررسی:
انتخاب نابخردانه در کارگردانی هنری، ساختار فیلم گلادیاتور Gladiator 2000 ریدلی اسکات را بوجود میآورد، قالبی که هیچ تلاشی در آن انجام نشده است. فیلم تیره و مبهم به نظر میرسد. رنگهای آن توی گل و لای ته مانده رنگ و روغن تابلوی نقاشی را دارند و به نظر میرسد در روزهایی تیره و ترسناک فیلمبرداری شده است. تاریکی و محدود بودن جزئیات در لانگ شاتها به جلوه های ویژه کهنه و تیره کمک می کند (کلیزیوم در روم شبیه طرحی در یکی از بازی های کامپیوتری به نظر می رسد) و شخصیت ها باعث خوشایند تماشاچی نمیشوند: آنها تلخ، انتقام جو و افسرده هستند. تا پایان این فیلم طولانی، فقط یک صحنه پیروزی گلادیاتوری را با تصویر آسمان آبی دیدم (آسمان آبی در رؤیای خوشبختی های دور قهرمان وجود دارد). قهرمان، یک ژنرال اسپانیائی به نام ماکسیموس Maximus محبوب امپراطور در حال مرگ مارکوس اورلیوس Marcus Aurelius است. بعد از اینکه ماکسیموس در برابر هجوم بیگانگان مقاومت می کند، مارکوس او را نجات دهنده روم می نامد. اما او از سوی پسر مارکوس به مرگ محکوم می شود، یک رقیب سرسخت به نام کومودوس Commodus (نام او از کلمه لاتین convenient به معنای مناسب گرفته شده که چنین ذهنیتی را بوجود نمی آورد).
بعد از اینکه ماکسیموس فرار می کند و همسر و پسرش را کشته شده می یابد، راه به سوی صحراهای شمال آفریقا پیدا می کند و در اینجا به عنوان برده به پروکسیمو Proximo مدیر گلادیاتورها، فروخته می شود. هنگامی که کومودوس در کوششی برای انحراف افکار مردم از گرسنگی و طاعون، تحریم پدر خود را در مورد گلادیاتورها در روم برمی دارد، این ماکسیموس است که بالاتر می رود و البته فیلم با نبرد بزرگ به پایان می رسد.
این داستان می توانست سرگرم کننده هم باشد. به تازگی «Raiders of the Lost Ark» را دوباره دیدم که به همین اندازه نابخردانه اما به مراتب سرگرم کننده تر است. فیلم گلادیاتور Gladiator 2000 لذت ندارد. افسردگی را جایگزین شخصیت می کند و معتقد است که اگر شخصیت ها تلخ و عبوس باشند، ما توجه نمی کنیم که چقدر خسته کننده هستند.
کومودوس یکی از امپراطورهای خودکامه و کج حلق روم است که در حماسه های روم بزرگ شهرت دارد، حماسه هایی که با اسپارتاکوس خاتمه می یابد. او مفسده های نامعمول هم دارد، می خواهد که با خواهر بزرگتر خود لوسیلا Lucilla باشد و پسر او را به عنوان جانشین خود قرار دهد.
ستون اخلاقی داستان به راحتی اداره می شود. کومودوس می خواهد که دیکتاتور باشد اما سنا به رهبری گراکچوس Gracchus در برابر او می ایستد. سناتورها از او می خواهند که برای بخش یونانی نشین شهر، جایی که طاعون شدیدتر است، کانالی درست کند اما کومودوس تصمیم بر انجام یک دوره بازی می گیرد. پروکسیمو با گلادیاتورهایش از آفریقا میرسد، او که ثابت می کند شکست ناپذیر است و تهدیدی برای محبوبیت امپراطور به شمار می رود. درس اخلاقی: خوب است که گلادیاتورها کشتار کنند و قدرت به سیاستمداران برسد.
افراد کلیزیوم مثل کشتی گیران حرفه ای عمل می کنند و وقایع یادآور جنگ های مشهور هستند. بعد از اینکه تیم میزبان شکست می خورد، کومودوس سردرگم به ژنرال خود می گوید پیشینه من کمی مبهم است اما بربرها نمی بایست جنگ کارتاژ را از دست بدهند؟ بعد، صدای اعلام کننده شنیده می شود: «سزار مایل است که تنها قهرمان شکست ناپذیر روم را به میدان آورد- تیتوس Titus افسانه ای! سکانس های نبرد سایه رنگ پریده ای از رفص با شمشیر در «Rob Roy» است. به جای حرکاتی که بتوانیم دنبال کنیم یا استراتژی ستودنی، اسکات به نماهای نزدیک تیره و ترسناک اکتفا می کند. جمعیت فریاد شادی سر می دهد.
هنگامی که ماکسیموس در اولین نبرد بزرگ خود پیروز می شود، تصمیم بر عهده کومودوس است که آیا زنده بماند یا بمیرد. جمعیت فریاد می زند: «زنده! زنده!» و کومودوس در پاسخ به تقاضای آنها با شست به طرف بالا علامت می دهد. این نشان می دهد که کومودوس توجهی به آموخته های سزاری نداشته چرا که در آن زمان در کلیزیوم شست نزدیک به مشت علامت زنده ماندن و شست بازتر به معنی مرگ بوده است. خوشبختانه هیچ کس در کلیزیوم هم این موضوع را نمی دانست.
کرو برای نقش ماکسیموس مناسب بود: ریش دارد، کم حرف می زند و تهدیدآمیز است. نقش نزدیکترین دوست او در میان گلادیاتورها را جیمون هونسو ایفا می کند. از آنجایی که باید کمتر از ماکسیموس حرف بزند اغلب وحشی به نظر می رسد. نیلسن عمق فیلم را نشان می دهد و هریس پیر، جاکوبی و رید قابل قبول هستند.
فیلم گلادیاتور Gladiator 2000 برای آنها که خاطره ای از «اسپارتاکوس» و «بن هور» دارند خوشایند است. اجرای فیلم «تیتوس» به مراتب بهتر از فیلم گلادیاتور Gladiator 2000 و ساختار داستان آن بهتر از فیلمنامه «گلادیاتور» است حتی اگر شکسپیر تیتوس خود را تنها قهرمان تاریخ روم قرار نمی داد.