کلمبیا با نام رسمی جمهوری کلمبیا (اسپانیایی: República de Colombia) شمالغربیترین کشور آمریکای جنوبی است. کلمبیا در جنوب با ونزوئلا، برزیل، اکوادور و پرو، در شمال از طریق دریای کارائیب با اقیانوس اطلس و از غرب با پاناما و اقیانوس آرام هممرز است. کلمبیا چهارمین کشور بزرگ آمریکای جنوبی (بعد از برزیل و آرژانتین و پرو)، با مساحت ۱ میلیون و ۱۴۱ هزار کیلومتر مربع است. خاک سرزمین کلمبیا دارای شرایط فیزیکی متنوعی است و از قلههای بلند و برفی آند تا دشتهای گرم و مرطوب حوزهٔ رود آمازون را شامل میشود. این کشور بعد از برزیل دارای بیشترین جمعیت در بین کشورهای آمریکای جنوبی است. پراکندگی جمعیتی کلمبیا یکسان نیست. اغلب مردم این کشور در یک سوم کوهستانی کشور یعنی جایی که بوگوتا پایتخت کلمبیا و سایر شهرهای بزرگ آن قرار دارند زندگی میکنند. از آنجا که این ناحیهٔ غربی کشور دارای آب و هوای مناسب و خاک غنی است، فعالیتهای کشاورزی نیز اغلب در این ناحیهاست.
پرچم فعلی کلمبیا زرد، آبی و قرمز است. این پرچم برای اولین بار توسط فرانسیسکو د میراندا در هائیتی طراحی شد، زمانی که سیمون بولیوار در حال آماده شدن برای دستیابی به استقلال جمهوری بزرگ کلمبیا بود. زرد نشان دهندهٔ غنای طلای کلمبیا است. آبی در واقع نشان دهندهٔ دو اقیانوسی هستند که در شمال و غرب کلمبیا قرار دارند. قرمز بیانگر خون سربازانی است که برای استقلال کلمبیا جنگیده و کشته شدهاند و همچنین نشان دهندهٔ خون مسیح و اعتقادات مسیحی کلمبیاییهاست.
کلمهٔ «کلمبیا» از نام کریستف کلمب گرفته شده که فرانسیسکو میراندای انقلابی از آن برای اشاره به دنیای جدید، خصوصاً به قلمروی آمریکایی و مستعمرات اسپانیایی و پرتغالی استفاده کرد. این نام سپس توسط جمهوری بزرگ کلمبیا که بوسیلهٔ اتحادیهٔ ونزوئلا، گرانادای نو و اکوادور تشکیل شده بود بکار رفت. در سال ۱۸۳۰، زمانی که کلمبیا و اکوادور جدا شدند، ناحیهٔ کاندینامارکا خود کشوری مستقل به نام گرانادای نو شد. در سال ۱۸۶۳ گرانادای نو رسماً نام خود را به ایالات متحده کلمبیا تغییر داد و در سال ۱۸۸۶ نام کنونی را برگزید: جمهوری کلمبیا.
در حدود ۱۰۰۰۰ سال قبل از میلاد، جوامع شکارچی در بوگوتای امروزی (در «ال آبراً و» تیکوئنداماً) با یکدیگر تجارت کرده و همچنین روابطی با فرهنگهای موجود در درهٔ رودخانهٔ مگدالنا داشتند. در اولین هزارهٔ قبل از میلاد، گروههای سرخپوست سیستم سیاسی کاسیکازگوها را ایجاد کرده که در آن در رأس هرم قدرت کاسیکها قرار داشتند. در داخل کلمبیا دو فرهنگ با سیستم بسیار پیچیدهٔ کاسیکازگو تایروناها در اقیانوس اطلس و میوسکاها در ارتفاعات اطراف بوگوتا بودند که هر دو از لحاظ زبانی از خانوادهٔ زبانی چیبچا بودند. گفته میشود که میوسکاها بعد از اینکاها پیشرفتهترین نظام سیاسی را در آمریکای جنوبی داشتهاند. کاشفان و جستجوگران اسپانیایی در سال ۱۵۰۰ اولین جستجوها را در ناحیهٔ ساحلی کارائیب توسط ردریگو د باستیداس انجام دادند. کریستف کلمب در سال ۱۵۰۲ به سفر در حوالی کارائیب پرداخت. در ۱۵۰۸ واسکو نونز دی بلبوآ به فتح این منطقه از ناحیهٔ اورابا پرداخت. در ۱۵۱۳، وی اولین اروپاییای بود که اقیانوس آرام را کشف کرد و آن را Mar del Sur یا «دریای جنوب» نامید که در واقع راه اسپانیاییها را به پرو و شیلی باز کرد. در ۱۵۲۵، اولین شهر اروپایی در قارهٔ آمریکا ایجاد شد که «سنتا ماریا لا انتیگو دل دارین» نام داشت. امروزه در سازمان چوکو قرار دارد. عمدهٔ جمعیت این منطقه از صدها قبیله از چیبچان و «کاریب» بودند که امروزه به نام مردم کارائیبی شناخته میشوند که این افراد در واقع مورد حملهٔ اسپانیاییها قرار گرفتند و در نتیجهٔ بیماری، استثمار و جنگ از لحاظ جمعیتشناسی کاهش شدیدی در جمعیت بومی منطقه ایجاد شد. در قرن ۱۶ اروپاییها شروع به آوردن برده از آفریقا کردند.
از زمان آغاز دورهٔ استثمار، شورشهایی بسیاری ضد اسپانیاییها شکل گرفت که عمدتاً شکست خورده و توان تغییر اوضاع را نداشت. آخرین این شورشها که خواستار استقلال کامل از اسپانیاییها بود، بعد از استقلال سنت دومینگو در سال ۱۸۰۴ (که امروزه به هائیتی شناخته میشود) که باعث پشتیبانی از رهبران شورشی میشد در سال ۱۸۱۰ به وقوع پیوست: این شورش توسط سیمون بولیوار و فرانسیسکو دی سانتاندر با موفقیت انجام شد. سیمون بولیوار اولین رئیسجمهور کلمبیا و فرانسیسکو دی سانتاندر معاون رئیسجمهور شد و بعد از کنارهگیری بولیوار، دی سانتاندر به عنوان دومین رئیسجمهور کلمبیا انتخاب شد. موفقیت کامل این شورش در سال ۱۸۱۹ اتفاق افتاد، زمانی که قلمروی سلطنتی گراندای نو جمهوری کلمبیای بزرگ شد و این کشور در واقع متحد اکوادور و ونزوئلا بود. پانامای امروزی که تا سال ۱۹۰۳ بخشی از کلمبیا بود نیز عضو این اتحادیه بود. تقسیمات سیاسی داخلی و ارضی باعث تجزیهٔ ونزوئلا و کیتو (اکوادور امروزی) در سال ۱۸۳۰ شد. در این زمان «سازمان کاندینامارکا» نام «نیوا گراندا» را برگزید که این نام را تا سال ۱۸۵۶ همچنان داشت و سپس نام آن به گرنادینا تغییر کرد. در سال ۱۸۶۳، «ایالات متحدهٔ کلمبیا ایجاد شد و این عنوان تا سال ۱۸۸۶ همچنان مورد استفاده بود تا اینکه این نام به جمهوری کلمبیا تغییر یافت. تقسیمات داخلی به همان صورت باقی ماند و برخی مواقع باعث بروز جنگهای داخلی خونین میشد که زمینه را برای تفکیک پاناما با حمایت ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۰۳ آماده کرد. بلافاصله بعد از آن، کشور اندکی به ثبات سیاسی رسید، اما درگیریای خونین در اواخر دههٔ ۱۹۴۰ و اوایل ۱۹۵۰ که به La Violencia (» وایلنس") مشهور بود اوضاع را ناآرام کرد. دلیل این درگیری افزایش تنشها بین گروههای چریکی بود که به دلیل قتل جورج الیسر گایتان در ۹ آوریل ۱۹۴۸ برآشفته شده بودند، این درگیری که بعدها بوگوتازو نام گرفت باعث کشته شدن بیش از ۱۸۰ هزار کلمبیایی شد. در سال ۱۹۹۱ یک قانون اساسی جدید جای قانون اساسی قبلی را که در سال ۱۸۸۶ تصویب شده بود گرفت که مجلس مؤسسان کلمبیا پیشنویس آن را تأیید کرد. این قانون اساسی دارای مفاد مهمی در ارتباط با موضوعات سیاسی، قومی، مردمی و حقوق جنسیتی بود که به تدریج به اجرا درآمد، با این وجود تضادها و موانع همچنان وجود داشتند. در دهههای اخیر تأثیرات ناخوشایند قاچاق دارو، جنگهای چریکی و شورشها مانند FARC و گروههای ضدشورش غیرقانونی و همچنین گروههای شبهنظامی مانند the Autodefensas Unidas de Colombia AUC که درگیر نبردهای مسلح بسیار خونین میشوند از جمله مشکلات دولت بودهاست. صنایع قدرتمند دارویی در کلمبیا با جذب مناسب ارز خارجی خصوصاً از آمریکا باعث تعادل تراز تجاری این کشور شده، اما از طرف دیگر سران دارویی باعث بیثباتی دولت در دههٔ ۱۹۸۰ شده و آمریکا کشور همسایه پاناما را مورد حمله قرار داد. در سال ۱۹۸۹، تا مانوئل نوریگا را که ارتباطاتی با قاچاق دارو داشته برکنار کند. گروههای شورشی مختلف اغلب با آدمربایی و قاچاق دارو هزینههای خود را تأمین میکنند و در مناطق دور و روستایی وسیع اقامت دارند و در برخی موارد مانع ارتباط بین نواحی مختلف میشوند. از اوایل دههٔ ۱۹۸۹، تلاشها برای برقراری مصالحه بین دولت و گروههای شورشی مختلف آغاز شده که یا با شکست مواجه شده یا تا حدودی توانسته جلوی این گروهها را بگیرد. از جمله تلاشهای اخیر در این زمینه در زمان ریاست جمهوری آندرس پاسترانا آرانگو بود که به مذاکره با FARC در فاصلهٔ سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۲ پرداخت.
در اواخر دههٔ ۱۹۹۰، رئیسجمهور آندرس پاسترانا ترفندی ابتکاری به نام طرح کلمبیا را اجرا کرد که دو هدف آن اتمام نبردهای مسلح و اجرای روشهای ضد مواد مخدر بود. عاملی که بیشترین تناقض را در این طرح داشت و هزینههای کمتری دربرمیگرفت، استراتژی ضد مخدر آن بود که شامل افزایش سمزنی هوایی برای از بین بردن گیاه کوکائین بود. بسیاری از بخشها این فعالیت را مورد انتقاد قرار دارند که از آن جمله عنوان این مطلب بود که سمپاشی هوایی به سایر محصولات نیز صدمه میزند و بر سلامتی افرادی که در معرض این سموم ضد گیاه قرار دارند نیز آسیب وارد میکنند. منتقدین همچنین عنوان کردند که این طرح در واقع رویکردی نظامی به مشکلات دارد و ریشه در نابرابریهای اجتماعی کشور دارد. در زمان ریاست جمهوری آلوارو اوریبه که قول داده بود بر FARC و سایر گروههای تبهکار فشار نظامی وارد کند، برخی شاخصهای امنیتی بهتر شدند و آمار آدمربایی کاهش یافت (از ۳ هزار ۷۰۰ در سال ۲۰۰۰ به سطح یک هزار و ۴۴۱ در سال ۲۰۰۴ رسید) و همچنین آمار آدمکشی نیز بین ژوئیه ۲۰۰۲ تا می۲۰۰۵ بیش از ۴۸٪ کاهش داشت. عنوان شده که این عوامل باعث بهبود وضعیت اقتصادی شدهاند. تحلیلگران و منتقدان داخل کلمبیا بر این عقیده هستند که درجاتی از پیشرفت در زمینههای عنوان شده وجود داشتهاست، اما در مورد دلایل اصلی آن و صحت آنها برخی مواقع اختلافاتی وجود دارد. برخی مخالفین راهکارهای امنیتی دولت را مورد انتقاد قرار دادهاند و عنوان کردهاند که این راهکارها برای حل مشکلات بزرگ کلمبیا کافی نیستند و در واقع محیطی مساعد را برای ادامهٔ نقض حقوق بشر ایجاد کردهاند. لازم است ذکر شود که کلمبیا از لحاظ توسعهٔ خطوط هوایی خود اولین کشور در آمریکای جنوبی و دومین در سطح جهان است. هواپیمایی ملی کلمبیا[۵] نام دارد. پس از آن، خطوط هوایی در کلمبیا ایجاد شد.
کلمبیا هر روز از سال یک فستیوال دارد. اغلب در زمان مشهورترین فستیوالها در کلمبیا (مانند نمایشگاه کالی، کارنیوال بارانکیولا و فستیوال تئاتر Iberoamerican و همچنین فستیوال گلها) است که توریستها به این کشور سفر میکنند. خیلیها همچنین در زمان جشن کریسمس و جشنهای استقلال کلمبیا به این کشور سفر میکنند. با وجود تهدیدات موجود در سفر به کلمبیا به دلیل وجود FARC و سایر گروههای چریکی در این کشور، طی سالهای اخیر تعداد گردشگران در کلمبیا افزایش داشتهاست. دلیل اصلی این شرایط رویکرد سرسختانهٔ رئیسجمهور برای دور نگه داشتن گروههای شورشی از شهرهای بزرگ و سایر محلهای اصلی جذب گردشگران بینالمللی است. از زمان روی کار آمدن پرزیدنت اوریبه در سال ۲۰۰۲، وی با افزایش توان نظامی دولت و افزایش حضور نیروی پلیس توانسته امنیت و ثبات را در کلمبیا بالا برد؛ و این شرایط نتایج بسیار مثبتی برای اقتصاد کشور بوجود آوردهاست. بر اساس گزارش سازمان بینالمللی گردشگری در سال ۲۰۰۴، کلمبیا در فاصلهٔ سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ از لحاظ رشد جذب گردشگر در آمریکای جنوبی در مکان سوم قرار داشتهاست. (۲/۹٪) تنها پرو و سورینام رشد بیشتری از کلمبیا داشتهاند.
کلمبیا در مقایسه با سایر مناطق در آمریکا جنوبی دارای بیشترین تنوع فیزیکی در قلمرویش است. این کشور بخشی از «حلقهٔ آتش» اقیانوس آرام است که در واقع محلی زلزلهخیز و در معرض آتشفشان است. سطح ارضی کلمبیا الگوهای پیچیدهای دارد. یک سوم غربی کشور از این لحاظ بسیار پیچیدهاست. این ناحیه از ساحل اقیانوس آرام در غرب شروع میشود و با عرض جغرافیایی ۵ درجهٔ شمالی به سمت شرق میرود که شامل صورتهای گوناگونی است. در غربیترین ناحیه، قسمت بسیار باریک و غیرممتد خط ساحلی اقیانوس آرام قرار دارد که در پشت آن Serranía de Baudó که کمپهناترین و کمارتفاعترین کوهستان کلمبیا است قرار دارد. بعد از آن ناحیهٔ وسیع و پست Río Atrato / ریو سنت جوئان قرار دارد که به عنوان جایگزین کانال پاناما، به عنوان یک مسیر بین اقیانوس آرام و اطلس پیشنهاد شدهاست. منطقهٔ کوهستانی اصلی غربی، کوردیلرا اکسیدنتال، نسبتاً مرتفع است و بلندی قلهٔ آن به ۱۳ هزار پا (۴ هزار متر) میرسد. درهٔ رودخانهٔ کائوکا، که ناحیهٔ کشاورزی مهمی است و چندین شهر بزرگ در آن قرار دارند، ناحیهٔ کوردیلرا اکسیدنتال را از ناحیهٔ پهناور کوردیلرای مرکزی جدا میکند. چنیدن قلهٔ برفی در ناحیهٔ کوردیلرای مرکزی وجود دارند که بلندی برخی از آنها به ۱۸ هزار پا معادل ۵ هزار و ۵۰۰ متر میرسد. درهٔ برفی و گل آلود رودخانهٔ مگدالنا که مسیر حمل و نقلی مهمی است، ناحیهٔ کوردیلرای مرکزی را از ناحیهٔ کوردیلرای شرقی جدا میسازد. قلههای کوردیلرای شرقی نسبتاً مرتفع هستند. حدود ارتفاعات این سلسله کوهها با سیار کوهستانهای کلمبیا تفاوت دارد و فرق آن این است که در این کوهستان چندین حوزهٔ رودخانهٔ وسیع وجود دارد. در شرق، ناحیهٔ کم جمعیت و مسطح تا شیبدار که حدوداً ۶۰٪ مساحت کشور را شامل میشوند، llanos نام گرفتهاند.
این منطقه عرضی کلمبیا شامل دومنطقهٔ کشور نمیشود: ناحیهٔ ساحلی پست کارائیب و Sierra Nevada de Santa Marta که هر دو در شمال کشور قرار دارند. زمینهای پست غرب اغلب باتلاقی هستند و مردم کلمبیا مردابهای پوشیده از علف هرز این ناحیه را ciénagas نامیدهاند. شبهجزیرهٔ گواخیرا در شرق نیمه بایر است. سیرا نوادا ناحیهای مثلثی و پوشیده از صخرههای برفی است که قسمتهای شرقی این ناحیه را در برمیگیرد. نزدیکی کلمبیا به خط استوا بر آب و هوای این کشور تأثیر گذاشتهاست. نواحی پست همیشه داغ هستند. ارتفاعات بر دما تأثیر بسیاری دارند. دما با هر ۱۰۰۰ پا افزایش ارتفاع از سطح دریا(۳۰ متر) ۵/۳ درجهٔ فارنهایت معادل ۲ درجهٔ سانتیگراد کاهش مییابد. میزان بارش در کلمبیا در مناطق مختلف متفاوت است و به سمت جنوب کشور بارندگی بیشتر است. این قضیه خصوصاً در مورد نواحی پست شرقی درست است. بهطور مثال بارندگی در شبهجزیرهٔ گواخیرا به ندرت از ۷۵ سانتیمتر در سال تجاوز میکند. با این حال در نواحی پر باران جنوبی معمولاً بیش از ۵۰۰ سانتیمتر بارندگی در سال وجود دارد. میزان بارندگی در سایر مناطق حدوداً در میان این دو است. ارتفاع نه تنها بر دما بلکه بر پوشش گیاهی نیز مؤثر است. در واقع ارتفاع یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر الگوی پوشش گیاهی در کلمبیا است. مناطق کوهستانی کشور را از لحاظ پوشش گیاهی وابسته به ارتفاع را میتوان به چندین ناحیه تقسیم کرد، با این حال محدودهٔ ارتفاع هر ناحیه ممکن است به نسبت عرض متغیر باشد. ناحیهٔ سرزمین داغ، زیر ۳هزار ۳۰۰ پا (۱۰۰۰متر) ناحیهٔ گیاهان حارهای مانند موز است. ناحیهٔ ناحیهٔ معتدل، از ۳هزار و ۳۰۰ تا ۶ هزار و ۶۰۰ پا (۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰متر) منطقهٔ قهوه و ذرت است. گندم و سیبزمینی در ناحیهٔ ناحیهٔ سرد، ۶ هزار و ۶۰۰ تا ۱۰ هزار و۵۰۰ پا (۲۰۰۰ تا ۳۲۰۰ متر) رشد میکنند. درختان برای استفاده به عنوان هیزم در مناطقی قطع شدهاند. مراتع بی درخت در واقع مربوط به علفزارهای آلپ و páramos در ارتفاع ۱۲ هزار و ۸۰۰ تا ۱۵ هزار و ۱۰۰ پا (۳زار و ۹۰۰ تا ۴ هزارو ۶۰۰ متر) است. در ارتفاعات بالای ۱۵هزار و ۱۰۰ پا (۴۶۰۰متر) که دما زیر صفر است و tierra helada نامیده میشود تنها برف و یخ دیده میشود.
الگوهای بارندگی نیز بر پوشش گیاهی تأثیر میگذارد. جنگلهای پوشیده از بوته و درختچهها در مناطق نسبتاً کمآب شمالی قرار دارند. در جنوب پوشش گیاهی بی درخت (حارهای) قسمت llanos در کلمبیا را پوشش دادهاست. در مناطق بارانی در جنوب شرق کلمبیا بارانهای حارهای باریده میشود. در کوهستانها، الگوهای متناوب تسریع باران در مناطق کوه آلپ در واقع الگوهای پوشش گیاهی را پیچیده کردهاست. مناطق بارانی کوهستانها ممکن است سرسبز و پرآب باشد، در حالیکه طرف دیگر که باران ندارد ممکن است بسیار خشک باشد. مساحت وسیعی در کلمبیا برای کاشت گیاه کوکائین استفاده میشود. در سال ۲۰۰۴، ۱۱۴ هزار و ۱۰۰ هکتار از خاک کلمبیا زیر کاشت این گیاه بود و در واقع کلمبیا هر ساله توان تولید ۴۳۰ تن کوکائین را دارد. کشت کوکائین از جمله فعالیتهای تجاری مهم در کلمبیا است و حتی زمینهای دولتی نیز از جاه طلبی صاحبان و سران این تجارت در امان نماندهاند.
قوهٔ مجریه در کلمبیا در راس ساختار حکومت قرار دارد. رئیسجمهور و معاون رئیسجمهور همراه با هم در یک انتخابات همگانی برای یک دورهٔ چهار ساله انتخاب میشوند؛ و رئیسجمهور هم رئیس دولت و هم رئیس کشوراست. در ۱۹ اکتبر ۲۰۰۵ قانون اساسی کلمبیا اصلاح شد و طبق قانون جدید رئیسجمهور میتواند در دو دورهٔ چهار سالهٔ متوالی سر کار بیاید. با این وجود، حاکمان بخشها و شهردارها و سایر مقامات اجرایی برای یک دورهٔ سه ساله انتخاب میشوند و نمیتوانند بلافاصله دوباره انتخاب شوند. در ۲۸ می ۲۰۰۶ رئیسجمهور آلوارو اوریبه ولز با ۶۲٪ آرا دوباره انتخاب شد و ۲۲٪ از مردم به کارلوس گاویریا دیاز از قطب مردمی و ۱۲٪ به هریشیو سرپا اوریبه از حزب لیبرال رأی دادند. قوهٔ مقننه: مجلس و شورای کلمبیا در واقع کنگرهٔ کلمبیا[۱۳] که شامل ۱۶۶ کرسی مجلس نمایندگان و ۱۰۲ کرسی مجلس سنای کلمبیا است. اعضای مجلس و سنا با انتخابات مردمی برای یک دورهٔ چهار ساله برگزیده میشوند. کلمبیا همچنین در کمیتهٔ ملتهای آمریکای جنوبی عضو میباشد. همزمان با اعضای کنگره، نمایندگان بخشها و کنسول شهرها نیز انتخاب میشوند. قوهٔ قضائیه: طی دههٔ ۱۹۹۰، در شاخهٔ قضایی کلمبیا اصلاحات عمدهای صورت گرفت و در حال حاضر در حال تغییر از سیستم بازجوییمدار به یک سیستم خصمانه است. درقسمتهایی از نواحی کلمبیا که در آنجا قهوه کشت میشود و همچنین در شهر بوگوتا از سیستم خصمانه استفاده میشد و سایر نواحی کشور نیز در تاریخ اول ژانویه ۲۰۰۶ خواستار اجرای آن شدند. در راس سیستم قضایی کلمبیا دادگاه عالی عدالت قرار دارد و اعضاء توسط رئیسجمهور و کنگره تعیین میشوند.
بر اساس آمار اکثر کلمبیاییها کاتولیک، اسپانیایی زبان و دورگه مستیزو (اروپایی-سرخپوست) هستند. حدود ۲۵٪ از کلمبیاییها از ریشهٔ خالص اروپایی هستند، ۱۲٪ از آنها سیاه یا آمیختهای از نژاد آفریقایی و اروپایی هستند. اجداد افراد سیاهپوست کلمبیایی برای کار در مزرعه به عنوان برده در دورهٔ استثمار به این کشور آورده شدهاند. آنها نقشی مهم در شکلگیری میراث فرهنگی کلمبیا داشتهاند. حدود ۳درصد مردم کلمبیا آمیختهای از نژاد سیاه و سرخ هستند. ۵درصد افراد این کشور نیز از نژاد خالص سرخپوست هستند. بیش از دوسوم کلمبیاییها در مناطق شهری زندگی میکنند- رقمی که بسیار بیشتر از میانگین جهانی است. نرخ باسوادی (۹۴٪) در کلمبیا نیز بسیار بالاتر از میانگین جهانی است و همچنین نرخ رشد جمعیت هم بالاتر از میانگین جهانی است. جمعیت جوان کلمبیا بسیار زیاد است و دلیل آن هم کاهش اخیر مرگ و میر نوزادان میباشد. حدود ۳۳٪ جمعیت کلمبیا چهارده سال یا کمتر سن دارند اما تنها ۴٪ مردم این کشور ۶۵ ساله یا مسنتر هستند.
پس از یک دهه رشد اقتصادی مناسب (میانگین رشد تولیدات خالص داخلی بیش از ۴٪ در دورهٔ ۱۹۹۸–۱۹۷۰)، کلمبیا در سال ۱۹۹۹ دچار رکود اقتصادی شد (اولین رشد اقتصادی منفی سالانه از سال ۱۹۲۹)، و رفع این وضعیت بسیار وقتگیر و سخت بود. کمی تقاضای داخلی و خارجی، وضعیت سخت بودجهٔ دولت و درگیریهای مسلح شدید داخلی از جمله مشکلات اقتصاد کلمبیا هستند. بر اساس شاخصهای اقتصادی صندوق بینالمللی پول که در سپتامبر ۲۰۰۶ انتشار یافت، پیشبینی شدهاست که میزان تولیدات ناخالص داخلی کلمبیا در سال ۲۰۱۹ به سقف ۳۵۵ میلیارد دلار آمریکا برسد. تورم در کلمبیا از سال ۲۰۰۴ زیر ۶٪ بودهاست و بر اساس پیشبینیها در سال ۲۰۰۶ به زیر ۵٪ میرسد. صادرات اصلی کلمبیا شامل کالاهای تولیدی (۳۲/۴۱٪ صادرات)، مواد نفتی (۲۸/۲۸٪)، زغال سنگ (۱۷/۱۳٪) و قهوه (۲۵/۶٪) است. کلمبیا همچنین بزرگترین صادرکنندهٔ بارهنگ به آمریکا است. کل واردات، صادرات و تراز تجاری کلمبیا در بالاترین میزان هستند و جاری شدن مبالغ بسیاری که از طریق صادرات بدست آمدهاند باعث بهاگذاری مجدد ارزش پزو کلمبیایی شدهاست. مشکلات این کشور طیف گستردهای شامل سیستم حقوق بازنشستگی، دارو و بیکاری دارد. بسیاری از نهادهای مالی بینالمللی اصلاحات اقتصادی رئیسجمهور فعلی آلوارو اوریبه را مورد تقدیر قرار دادهاند که از جملهٔ کارهای وی اقدام برای کاهش کسری بخش دولتی به زیر ۵/۲٪ تولیدات خالص داخلی است. سیاست اقتصادی دولت و استراتژی امنیت ملی باعث ایجاد اطمینان در اقتصاد شدهاست و در نتیجه رشد GDP کلمبیا در سال ۲۰۰۳ جزء بالاترینها در آمریکای لاتین بود.بازار بورس کلمبیا
کلمبیا با ۴۸ میلیون جمعیت در سال ۲۰۱۹ سومین کشور پرجمعیت در آمریکای لاتین بعد از برزیل و مکزیک است. در اواسط قرن بیستم مهاجرت از مناطق روستایی به شهرها بسیار زیاد بود اما بعد از آن این روند کاهش یافتهاست. جمعیت شهری از رقم ۳۱٪ کل جمعیت در سال ۱۹۳۸ به سقف ۵۷٪ در سال ۱۹۵۱ و ۷۰٪ در سال ۱۹۹۰ رسید. در حال حاضر این رقم بیش از ۷۷٪ است. ۳۰ شهر در کلمبیا دارای جمعیت ۱۰۰ هزار نفر و بیشتر هستند. نه بخش پست شرقی که حدود ۵۴٪ مساحت کلمبیا را شامل میشوند، کمتر از ۳٪ جمعیت را در خود جای دادهاند و تراکم جمعیتی آنجا کمتر از یک نفر در هر کیلومتر مربع است (دو نفر در هر مایل مربع). کلمبیا دارای جمعیت متنوعی است که نشاندهندهٔ تاریخ غنی این کشور و مردمانی است که از گذشتههای دور در این ناحیه زندگی میکردند. آمیختهای از گروههای اصلی مختلف اساس جمعیتی فعلی کلمبیا را تشکیل میدهند: مهاجران اروپایی، بومیها، بردگان آفریقایی، آسیاییها، اهالی خاورمیانه و سایر مهاجران اخیر. بسیاری از جمعیت بومی به جمعیت دورگه تبدیل شدند، اما ۷۰۰ هزار بومی باقیماندهٔ فعلی از بیش از ۸۵ فرهنگ مختلف هستند. مهاجران اروپایی عمدتاً از مستعمرهنشینان اسپانیایی بودند، اما گروه اندکی هم از هلند، آلمان، فرانسه، سویس، بلژیک و تعداد کمتری از لهستان، لیتوانی، انگلیس و کرواسی بودند که در زمان جنگ جهانی دوم و جنگ سرد مهاجرت کرده بودند. بهطور مثال شهردار سابق بوگوتا آنتاناس موکاس فرزند مهاجران لیتوانی بود. آفریقاییها در قرن ۱۶به عنوان برده به کلمبیا خصوصاً نواحی پست ساحلی این کشور آورده شدند و این انتقال تا قرن ۱۹ همچنان ادامه داشت. پس از پایان این قضیه، یک ایدئولوژی ملی مستیزاجا مشوق آمیزش بومیها، اروپاییها و جوامع سرخپوست برای تشکیل هویت قومی دورگه شد. سایر مهاجران از آسیا، خاورمیانه خصوصاً لبنان، اردن، سوریه، چین، ژاپن و کره میباشند.
اکثر جمعیت کلمبیا (۸۷٪) کاتولیک هستند. حدود ۹٪ پروتستان هستند. ۳ ٪ جمعیت خود را بیدین عنوان کردهاند. ۱٪ به آیین بومی معتقد هستند. کمتر از ۱٪ هم بودایی، مسلمان و معتقد به مورمن هستند.
سیمون بولیوار فرمانده انقلابی و سیاستمدار ونزوئلایی، یکی از چندین رهبر جنبش استقلالطلبانه در آمریکای جنوبی بود. وی در ۲۴ ژوییه ۱۷۸۳ در یک خانواده مرفه در ونزوئلا به دنیا آمد. نام بولیوار از اشرافزادههای ساکن روستای کوچک «لا پوبلا د بولیوار» در باسک اسپانیا،گرفته شدهاست. او در طول زندگی خود به کشورهایی مانند ونزوئلا، کلمبیا، اکوادور، پرو و بولیوی برای به دست آوردن استقلال کمک کرده است. بولیوار شیفته آرمانها و چشمانداز انقلابهای آمریکا و فرانسه که در طول عمر او رخ داده بود، شده بود. بعدها بولیوار به عنوان رئیسجمهور کلمبیا در صدد تقلید از برخی از این آرمانهای دموکراتیک شد و فدراسیونی از ایالتهای آمریکای لاتین تشکیل داد. در سال۱۸۰۴ بولیوار در پاریس شاهد تاجگذاری ناپلئون بود. بولیوار تحت تاثیر این رهبر بزرگ فرانسه قرار گرفت و احساس کرد که آمریکای لاتین به چنین رهبر قدرتمندی نیاز دارد. در سال ۱۸۰۲ هنگامی که او در مادرید مشغول به ادامه تحصیل بود، با «ماریا رودریگز» ازدواج کرد. با این حال مدت کوتاهی پس از آن، هر دو به ونزوئلا برگشتند و همسر او در اثر ابتلا به تب زرد درگذشت. بولیوار هرگز دوباره ازدواج نکرد. او در سال ۱۸۱۶ با کمک نیروهایی از کشور هائیتی، توانست وارد ونزوئلا شود و مبارزاتی طولانی به نام کمپین تحسینبرانگیز را آغاز کرد تا ونزوئلا را از اسپانیا پس گیرد. زمانی که این کار با موفقیت به پایان رسید او توانست مبارزاتی را از پایگاهش برای به دست آوردن استقلال کامل ونزوئلا و اکوادور آغاز کند. در سال ۱۸۲۱ مبارزات نظامیِ موفق، او را قادر ساخت که رئیسجمهور گران کلمبیا شود (ایالتی که چند کشور آمریکای لاتین که به تازگی از اسپانیا آزادشده بودند را در بر داشت). بولیوار سپس اقدام به آزادسازی پرو از اسپانیا کرد و اسپانیا را قاطعانه در سال ۱۸۲۴ شکست داد. در سال ۱۸۲۵ کنگرهی شمال پرو را به افتخار او جمهوری بولیوی نام نهادند. اگر چه بولیوار بعد از آزادی هر یک از این کشورها، خود را رئیس جمهور آن کشور میخواند، اما رفتار وی بیشتر شبیه به دیکتاتورها بود تا رئیس جمهورها. اعتراضات مکرر در مناطق مختلفی وجود داشت و بولیوار مجبور بود برای متحد نگهداشتن کشور از قدرت دیکتاتوری استفاده کند. این کار بولیوار، منجر به افزایش خصومت مخالفان سیاسی او شد. در سال ۱۸۲۸ او به سختی از یک ترور نجات پیدا کرد. در سال ۱۸۳۰ بولیوار از ریاستجمهوری استعفا داد. او پیشنهادات مبنی بر ریاستجمهوری مادامالعمر را رد کرد و ترجیح داد یک شهروند عادی باقی بماند. با این حال در اواخر آن سال به صورت دردناکی به دلیل ابتلا به بیماری سل درگذشت که مانع بازگشت او به اروپا شد. به پاس خدمات سیمون بولیوار، مجسمهها و یادبودهای فراوانی برای بزرگداشت او در سراسر امریکای جنوبی به چشم میخورد. در تهران هم خیابانی به نام سیمون بولیوار وجود دارد که در منطقه «جنت آباد» واقع است. لازم به ذکر است که دو کشور در امریکای جنوبی نام خود را از بولیوار وام گرفتهاند: بولیوی و ونزوئلا. بولیوی که به وضوح از بولیوار ریشه گرفته است و نام رسمی ونزوئلا هم «جمهوری بولیواری ونزوئلا» است.
در سن آگوستین که شهری کوچک در کلمبیاست، مجسمه هایی وجود دارند که شهرتی جهانی داشته و در سال ۱۹۹۵ در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار گرفته است. این شهر که حدود سیهزار نفر جمعیت دارد، آثار بیشماری از تمدنهای باستانی سرخپوستان آمریکای جنوبی در دل خود دارد. مجسمه های باستانی سن آگوستین که در این شهر قرار دارد، بسیار مرموز بوده و اطلاعات کمی در مورد سازندگان این مجسمه ها وجود دارد. این شهر شبیه هیچ کدام از شهرهای دیگر کلمبیا نیست و تعدادی از مهم ترین سایت های باستان شناسی دنیا به تنهایی در سن آگوستین وجود دارد. در این شهر بقایایی از یک فرهنگ باستانی و اسرار آمیز که در طول سال های ۸۰۰ تا ۱۰۰ قبل از میلاد زندگی می کرده اند، ثبت شده است. در سایت باستان شناسی این شهر که وسعت قابل توجهی نیز دارد، مکان هایی را می بینید که مخصوص برگزاری مراسم باستانی بوده اند. در ناحیه مگدالنا حدود ۶۰۰ مجسمه و حداقل ۴۰ تپه مخصوص دفن مرده ها پراکنده شده که حدود یک سوم این مجسمه ها و نیمی از تپه ها در مرزهای پارک باستان شناسی سن آگوستین قرار دارند و این یعنی در این سایت چیزهای زیادی برای سرگرم شدن و اکتشاف وجود دارد. اما آن چیزی که این سایت را تا این حد اسرارآمیز و باابهت کرده مجسمه هایش است. بعضی از این مجسمه ها خیلی کوچکند و قدشان کمتر از ۵۰ سانتی متر است؛ اما بعضی هایشان هم غول پیکرند و بیشتر از هفت متر ارتفاع دارند. با نگاه کردن به این مجسمه ها می بینید که سبک ساخت آن ها با هم فرق می کند و این نشان می دهد که در دوره های زمانی مختلفی ساخته شدند و بسته به سال ساختشان از سبک رایج در همان زمان استفاده شده است. بعضی از آن ها خیلی مجهول و اسرار آمیز به نظر می رسند و با اینکه انگار شبیه انسان ها هستند اما شکل آن ها با انسان های واقعی تفاوت زیادی دارد. از حدود ۳۳۰۰ سال قبل از میلاد بود که افرادی پا به این ناحیه گذاشتند و فرهنگ خاص آن را شکل دادند. آن ها تا حدود سال ۱۳۵۰ میلادی در این سایت باستان شناسی زندگی کردند و بعد اینجا را به حال خود رها کردند و رفتند. اطلاعات کمی درباره مردمان باستانی سن آگوستین و فرهنگ آن ها وجود دارد، آن ها هیچ زبانی برای نوشتن نداشتند و چندین قرن قبل از اینکه اروپایی ها پا به این ناحیه بگذارند ناپدید شدند! اما با این حال اینکه ما چقدر از آن ها می دانیم، شاید چندان مهم نباشد. مهم میراث آن هاست که همچنان برای آیندگان باقی مانده است. مردمان این ناحیه بزرگ ترین بناهای مذهبی و مجسمه های سنگی آمریکای جنوبی را ساخته اند که تا به حال رودست آن ها پیدا نشده است.
فکت های کلمبیا
1- کلمبیا دارای شبکهای از بزرگراههای ملی میباشد که Instituto Nacional de Vías یا INVIAS (انستیتوی ملی راههای جادهای) نهاد دولتی مسئول حفظ و نگهداری از آنها است. بزرگراه سراسری آمریکا از کلمبیا عبور میکند و کشور را از شرق به ونزوئلا و از جنوب به اکوادور متصل میکند.
2- مِدِلین دومین شهر بزرگ کلمبیا پس از پایتخت آن بوگاتا بوده و در سال ۲۰۱۶ بیشترین گردشگر را به خود دیده است. این شهر که در دره ای واقع در ارتفاعات آندس واقع شده در سال ۲۰۱۶، برنده جایزه پیشرو در نقاط مختلف آمریکای جنوبی در جوایز سفر جهانی در این سال به عنوان مقصد اصلی تعطیلات شناخته شد. شهر مدلین فرهنگ، آب و هوای خوب، غذا و سرگرمیهای جذابی را ارائه میدهد. از فستیوال های مهمی که در این شهر برگزار می شود می توان به فستیوال بینالمللی تانگو در ماه ژوئن (خرداد ماه)، جشنواره معروف گل در ماه آگوست (مرداد ماه) و جشنواره نور و نمایشگاه کریسمس در ماه دسامبر (آذر ماه) اشاره کرد. این شهر دارای خط تله کابین (متروکابل) است که در سال ۲۰۰۴ افتتاح شد و به سرعت در پی هم گسترش یافت. هدف از ساخت این تله کابین ارتباط بین منطقه فقیرنشین مِدِلین در ارتفاعات و مرکز شهر بوده است.
3- کانیو کریستالس، یک رودخانه در کشور کلمبیا است که به دلیل جلوههای منحصر به فرد رنگیش در جهان مشهور است. این رودخانه که در شهر متا در کلمبیا قرار دارد، برای دیدن آن باید از رشتهکوههای آند گذشت تا به دشت لانوس رسید. کانیو کریستالس در محدوده کوهستانی دلا ماکارنا قرار دارد. این رودخانه به رودخانه رنگینکمان معروف است. در سطح آب کانیو کریستالس رنگهای متنوعی مانند قرمز، زرد، سیاه و آبی دیده میشود. جالب است بدانید که در هر فصلی از سال به کانیو کریستالس بروید، بارنگهای متنوعی روبهرو میشوید. از اوایل تابستان تا اواخر پاییز رنگ رودخانه به سمت قرمزی و زردی میرود و هرچه به پاییز نزدیکتر میشویم، این رنگ بیشتر به سمت زرد و نارنجی میرود. دلیل رنگین بودن این رودخانه، رشد گیاهی خاص در بستر آن است. این گیاه «ماکارنیا کلاویگرا» نام دارد و دشت لانوس در دنیا تنها محدودهای است که گیاه خاص ماکارنیا رشد میکند و در هیچ کجای دیگر نمیتوان نمونه این گیاه را پیدا کرد.
4- فارک (FARC) یک سازمان چریکی انقلابی مارکسیست-لنینیستی است که دولت کلمبیا آن را گروهی تروریستی میداند. FARC در واقع مخفف Fuerzas Armadas Revolucionarias de Colombia است که در دهه ۱۹۶۰ میلادی، به عنوان «شاخه مسلح» حزب کمونیست کلمبیا تشکیل شد. در دهه ۱۹۸۰ میلادی، با انتشار شواهدی مبنی بر دستداشتن این گروه در قاچاق مواد مخدر، فارک رسما از حزب کمونیست کلمبیا جدا شد، اما به حیات چریکی خود ادامه داد. این نیرو بر طبق گفته های دولت کلمبیا، بالغ بر ۸ هزار نیروی مسلح چریکی دارد. البته خود نیروهای فارک آمار چریک های خود را در حدود ۱۵ هزار نفر می دانند که از این تعداد ۳۰ درصد آنان را زنان تشکیل می دهند.
5- در خلیج موروسکوئیلو کلمبیا، جزیره ای کوچک به نام سانتاکروز وجود دارد که متراکم ترین جزیره در دنیا لقب گرفته است. با اینکه مساحت سانتاکروز تنها ۹۷۱۲ متر مربع است، اما بیش از ۱۲۰۰ نفر در آن زندگی میکنند. این میزان چهار برابر تراکم جمعیت منهتن است که اغلب به عنوان متراکمترین منطقهی دنیا شناخته میشود. در این جزیره هیچ ساختمان بلندی وجود ندارد و خانههای کوچک یکطبقه با کوچههای پرپیچ و خم به یکدیگر متصل شدهاند. مردم محلی میگویند که سانتاکروز ۱۵۰ سال پیش توسط چند ماهیگیر سرگردان اهل بارو در ساحل کلمبیا کشف شد. آنها متوجه میشوند که این جزیره هیچ پشهای ندارد که در دریای کارائیب به ندرت این اتفاق پیش میآید و آن جا اتراق میکنند. بومیان معتقدند که آن شب مردان چنان با آرامش در این جزیره خوابیدند که تصمیم میگیرند، برای همیشه در آن جا بمانند. حال نوادگان آن ماهیگیرها ۹۰ خانه، دو فروشگاه، یک رستوران و یک مدرسه در سانتاکروز ساختهاند. تنهای فضایی که اشغال نشده، محوطهای به اندازهی نصف زمین تنیس است.
6- غذاهای مردم کلمبیا در منطقههای مختلف گوناگون و متنوع هستند و تحت تاثیر فرهنگهای بومیان سرخپوست، اسپانیاییها، سیاهپوستان آفریقایی، مردم عرب و تا حدودی آشپزی آسیایی قرار گرفتهاند. کلمبیا یکی از بالاترین سرانههای مصرف در نوشیدن آبمیوه ها را در جهان دارد. برخی از رایجترین مواد تشکیل دهنده غذاهای کلمبیایی شامل غلات مانند برنج و ذرت، سیبزمینی انواع گوناگونی از حبوبات، گوشت شامل گوشت گاو، گوسفند، خوک و بز؛ ماهی و غذاهای دریایی می شود. در غذاهای کلمبیا همچنین انواع مختلفی از میوههای گرمسیری مانند توت طلایی، فیجوا، آراسا، میوه اژدها، ترگیل، گرانادیا، پاپایا، گواوا، تمشک، نارانجیلا، سورسپ و میوه گلساعتی استفاده میشوند. در بین غذاهای ویژه و شاخص کلمبیا در میان سوپها توستونس (موز کال سرخ شده), کازوئلا دِ ماریسکِس خورشت دریایی مورد علاقه کلمبیایی ها، سانکوچو د گالینا (سوپ مرغ و سبزیجات رشته شده) و آخیاکو (سوپ سیبزمینی و ذرت) سرشناس هستند.
7- دره کوکورا واقع در کلمبیا، دارای درختانِ نخل عجیبی است که ارتفاع آن ها به حدود ۷۰ متر می رسد. این درختان از قدیمی ترین گونه های گیاهی در جهان به حساب می آیند. این درختان که از بزرگترین نخل های جهان به شمار می رود، نماد کشور کلمبیا هستند. در کوهپایه های سرسبز آند کلمبیا، دره ای به نام دره کوکورا (Cocora valley) وجود دارد که به خاطر داشتن درختان نخل موم مانندش شهرت دارد. این درختان بلند و باریک، تا ۷۰ متر به آسمان می روند و برگ هایی که در بالای درخت با هر وزش بادی تکان می خورند، از آن منظره فوق العاده دیدنی و خاصی می سازند که در هیچ جای دیگری در جهان نمی توان مانند آن را پیدا کرد. در ماه فروردین و ماه اردیبهشت، این دره، بیشترین ریزش باران را تجربه می کند و زمین های این منطقه مالامال از گِل خواهد بود. این دره به یک دلیل خیلی سرسبز است و آن هم ریزش باران فراوان است و مخصوصا در خیلی از بعد از ظهرها باران بیشتر می بارد. پس اگر قصد بازدید از این دره شگفت انگیز را دارید، حتما کفش های مناسب پیاده روی بپوشید و همراهتان یک ژاکت ضدآب داشته باشید.
8- بوگوتا که نام رسمی آن بوگوتا دیسی است پایتخت کلمبیا بوده و با جمعیتی معادل ۷٬۳۲۱٬۸۳۱ نفر بزرگترین و پرجمعیتترین شهر آن کشور بهشمار میآید (سرشماری سال ۲۰۰۵). جمعیت تقریبی بوگوتا، و منطقهای در حومه شهر به نام سواچا، ۷٬۸۸۱٬۱۵۶ نفر میباشد.
.........................
آشنایی با کشورها (57) : نپال
آشنایی با کشورها (56) : گینه کوناکری
آرشیو