طرفداری- علیرضا جهانبخش، وینگر 26 ساله برایتون و تیم ملی ایران، در مصاحبهای با نوید استاد رحیمی از ایرنا در خصوص مسائلی چون ورود زنان به استادیومهای ایران و کار با کارلوس کیروش و مارک ویلموتس صحبت کرد.
خبر نامزدی ایران برای میزبانی جام ملت های ۲۰۲۷ حسابی سروصدا کرد و خیلی ها از آن به عنوان یک کمدی تلخ یاد می کنند. به نظر تو شدنی است؟
اگر بخواهیم؛ با توجه به زمانی که پیش روی ما هست شدنی است اما در حال حاضر چیز عجیب و نشدنی و غیر قابل باوری محسوب می شود. در بحث زیرساختی مشکلات بسیار زیادی وجود دارد. بحث اقامت و استادیوم بسیار اهمیت دارد. در این چند وقت اخیر چند استادیوم خوب در مشهد و اهواز بعد از چند سال تاسیس کردیم که امکانات خوبی دارد. بحث حضور زنان اما مهمترین مساله است. انشالله تا هفت سال دیگر همه چیز حل شده باشد و شاید دوستان هم به این مساله امید داشتند که درخواست میزبانی دادند.
راستش را بخواهید وقتی بازیکنان و هم تیمی های من راجع به این مساله می پرسند خجالت می کشم توضیح دهم. این موضوع برای آنها خندهدار است. مجبور می شوم پاسخی به اصطلاح فان بدهم و معمولا می گویم is getting better (داره بهتر میشه). واقعا دلیل قانع کننده ای برای پاسخ ندارم. حتی همسایه های ما، کشورهای امارات، قطر و عربستان هم که سختگیر تر هستند با این مساله موافقت کرده اند و همه می توانند به ورزشگاه بیایند.
این روزها برای علیرضا جهانبخش چگونه میگذرد و چطور سرش را به اصطلاح گرم میکند؟
روزهای سختی را پشت سر میگذاریم و روزهای سختی نیز در پیش داریم. هرکسی به نوبه خود سعی میکند تا خودش و اطرافیانش را سرگرم کند. حدود ۲ هفته قبل از همه گیر شدن ویروس کرونا، خانوادهام به برایتون آمدند و در این ایام خوشبختانه کنارم هستند. از طرفی تمرینات را زیر نظر باشگاه و با برنامه جلو می برم. خودم هم تمرینات اضافی و انفرادی را در دستور کار قرار داده ام و کارهای هوازی را انجام می دهم. در الباقی زمان ها فیلم می بینم؛ پلی استیشن بازی می کنم؛با دوستانم صحبت می کنم؛ با برادرم محمدرضا و همچنین پدرم تمرین می کنم که باعث می شود انگیزه بیشتری داشته باشم؛ با خانواده گاهی اوقات پیاده روی می کنیم و سعی می کنم تا پدر و مادرم را سرگرم کنم.
اتفاقا چند وقت پیش در اینستاگرام ویدیویی از تمرین ۲ نفره با پدر را گذاشته بودی.
پدرم قبلا فوتبالیست و والیبالیست بوده است. در بالکن خانه ام با او گاهی اوقات فوتبال و والیبال بازی می کنم. در کنار ورزش، تفریح می کنیم و می خندیم. . پدر و مادرم وقتی در خانه خودشان بودند مدام با دوستان و آشنایان در ارتباط بودند ولی حالا من باید کاری کنم تا حوصله آنها سر نرود.
از پلی استیشن هم صحبت کردی. کدام بازی ها را انجام می دهی و با بازیکنان ایرانی هم بازی می کنی؟
با ۲، سه بازیکن برایتون، چند هم تیمی سابقم در هلند و سعید عزت اللهی معمولا به صورت آنلاین فیفا بازی می کنیم. اکثر اوقات هم پاریسن ژرمن را برمی دارم. به تازگی البته بیشتر "کال آف دیوتی" بازی می کنم. ۲ هفته است که با کریم مدام در حال انجام این بازی هستیم. سعید، مهدی و سردار هم معمولا، "پابجی" بازی می کنند.
چالش روپایی را به راه انداختی و با استقبال بسیار زیادی هم روبرو شد. خودت فکر می کردی اینقدر مردم از چالشت استقبال کنند؟
واقعا استقبال خیلی زیاد بود و جا دارد که همین جا از کسانی که نتوانستم ویدیوی آنها را منتشر کنم عذرخواهی کنم. حقیقتا استقبال صورت گرفته بیشتر از حد تصورم بود. دوست داشتم همه را در صفحه ام بگذارم اما نمیشد. به صورت انتخابی تعدادی از آنها را در حدود یک هفته گذاشتم. سعی می کردم هم از جوان ها، هم از مسن ترها و هم از خانم ها ویدیو بگذارم تا تنوع داشته باشد. جالب است که هنوز هم خیلی از هموطنانم لطف دارند و ویدیوهای خود را ارسال می کنند. داستان از آنجایی شروع شد که یکی از سایت های مطرح فوتبالی من را برای انجام این چالش دعوت کرد و من هم فکر کردم می تواند سرگرمی خوبی برای هموطنانم باشد. وظیفه همه ما هست تا سعی کنیم همدیگر را به ماندن در خانه تشویق کنیم. اگر توانسته باشم پنج یا ۱۰ نفر را هم با این کار به ماندن در خانه ترغیب کنم؛ باعث خوشحالی من است.
علیرضا در فضای مجازی گاها مقایسه هایی انجام می شود و به طور مثال می گویند این چالش روپایی کمک خاصی به مردم نمی کند و سلربیتی های ما چه ورزشکار و چه هنرمند بهتر است مانند سلبریتی های خارجی کمک های مالیِ کلان داشته باشند. نظر خودت درباره این جو به وجود آمده چیست؟
کسانی که چهره هستند و مردم آنها را می شناسند در این گونه مسائل هم یک وظیفه دارند و آن هم این است که هرکس در رشته و هنر خود و با توجه به تاثیری که روی مخاطب می گذارد؛ آنها را از لحاظ روحی و روانی در شرایط خوبی قرار دهند. به طور مثال در این اپیدمی به وجود آمده چهره های هنری و ورزشی سعی کردند مردم را تشویق کنند به اینکه موارد بهداشتی را رعایت کنند و در خانه بمانند. به نظرم هرکس به نوبه خود در عرصه های مختلف سعی کرد تا این کار را انجام دهد. حتی اگر یک نفر هم در این بین تاثیر گرفته باشد به نظرم کافی است.
بحث دیگر اما بحث مقایسه ای است که بین سلبریتی ها در ایران و خارج انجام می شود. ابتدا باید بگویم با این واژه سلبریتی و اینکه آیا به کار بردن آن درست است یا خیر مشکل دارم اما در اینجا به آن نمی پردازم. در این مدت قضاوت ها و مقایسه هایی دیدم که به نظرم عادلانه نبود. آقا یا خانم ایکس در خارج از کشور می آید و یک میلیون دلار به یک مرکز بهداشتی کمک می کند. این خیلی خوب است اما باید بدانیم مبلغ کمک شده توسط آن فرد اصلا در برابر درآمدی که دارد پولی به حساب نمی آید و نمی شود آن را نسبت به یک فرد شناخته شده در ایران با درآمد بسیار کمتر مقایسه کرد.
از طرفی شنیده ام که یک سری از شرکت ها و کمپانی ها ۲۰، ۲۵ و یا ۵۰ درصد از درآمد خود را به مراکز بهداشتی تخصص داده اند. اینها نه تنها در این مساله بلکه در حال کمک به بشریت هستند و به دنیا کمک می کنند. حال به سراغ بچه های فوتبالیست می آیم. در بین بازیکنان تیم ملی فوتبال کشورمان کسانی هستند که کمک های بسیار بزرگی را انجام داده اند و من می دانم اما شاید خیلی ها ندانند و خود بازیکنان نیز شاید دوست نداشته باشند به آن پرداخته شود.
شاید بچه ها نتوانند به کل کشور کمک کنند اما هرکدام در قبال شهرهای خودشان خدمات زیادی را انجام داده اند. من خودم شخصا از چند بازیکن تیم ملی خواستم تا کمک کنند و آنها فورا قبول کردند. بگذارید از سعید عزت اللهی، مرتضی پورعلی گنجی، مهدی طارمی و کریم انصاریفرد نام ببرم که به غیر از کمک هایی که خودشان به شهرهایشان کردند در پاسخ به درخواست من نیز بدون فوت وقت شرکت و کمک کردند. بچه های دیگر هم کمپین هایی را تشکیل داده ند. پس عادلانه نیست وقتی از چیزی اطلاع نداریم بخواهیم قضاوت کنیم. به نظرم بعضی اوقات نیاز است تا بعضی مسائل گفته شود تا روشنگری شود.
در این روزهای بدون فوتبال خیلی ها به تماشای بازی های قدیمی می پردازند. خودت کدام بازی ها را دوست داری دوباره ببینی و کدام بازی ها را اصلا نمی خواهی مجددا تماشا کنی؟
حدودا چهار ساله بودم که بازی ایران و استرالیا انجام شد و طبیعتا خود بازی اصلا یادم نمی آید اما چیزهایی در ذهنم است که خانه مان بسیار شلوغ شده بود. جذابیت آن دیدار مثل بازی با مراکش بوده است و مردم از دیدن آن خوشحال شدند. خیلی تماشای آن مسابقه حماسی را دوست دارم. در بازی هایی که خودم هم در آن حضور داشته باشم می توانم به بازی با مراکش اشاره کنم. برد بسیار دلچسب و تاریخی بود که به دست آمد. اما از دیدار هایی که اصلا دوست ندارم آن را دوباره نگاه کنم می توانم به ۲ دیدار اشاره داشته باشم. یکی بازی ایران و عربستان در فروردین سال ۱۳۸۸ که در مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ انجام شد و متاسفانه ۲ بر یک باختیم و خیلی خوب آن مسابقه را یادم است و دیگری هم همین بازی اخیر مقابل عراق بود که خودم حضور نداشتم اما متاسفانه با نتیجه ۲ بر یک شکست خوردیم.
علیرضا همیشه یک علامت سوال برای من وجود داشته که تو چطور توانستی این چند ماهِ سخت را پشت سر بگذاری و حتی یک بارهم از کوره در نروی. یک بار مصاحبه تند نکردی. وقتی در تیم باشگاهی ات بعد از مدت ها بی مهری توانستی گل بزنی اما بازهم به کسی کنایه نزدی. در تیم ملی دعوت نشدی اما بعد از رفتن ویلموتس هم به او انتقاد نکردی. چطور خودت را کنترل می کنی و خشمت را فرو می خوری؟
ابتدا درباره اوضاعم در باشگاه صحبت می کنم. هم از بیرون و از هم از داخل فشار زیادی را حس می کردم. نزدیکان و دوستانم که تعداد زیادی هم نبودند می دیدند که چقدر تلاش می کنم و خودم را از لحاظ فیزیکی و روحی و روانی حفظ می کنم تا عملکرد خوبی داشته باشم. من در رده های مختلف سختی ها و بالا و پایین های زیادی را دیده بودم که شاید شرایط آنطور که می خواستم گاهی اوقات پیش نمی رفت و همیشه با خودم می گفتم اگر یک روز مشکلی مثل مشکل چند ماه قبل برایم پیش بیاید باید چه کار کنم.
گاهی اوقات هم تیمی هایم در باشگاههای مختلف نسبت به نیمکت نشینی عکس العمل هایی انجام می دادند و حرکاتی را می کردند که از نظر من جالب نبود و عجیب و زننده به نظر می رسید اما هیچ وقت قضاوت شان نمی کردم. همیشه دوست دارم خودم را جای بقیه بگذارم و کفش آنها را بپوشم. تا اینکه سرانجام این مشکل برای خودم به وجود آمد. اعتراف می کنم که اصلا پیشبینی نمی کردم در چنین وضعیتی قرار بگیرم.
بدون شک سخت ترین ۶ ماه دوران فوتبالم بود و خیلی به من سخت گذشت و نزدیکانم هم از داخل من خبر نداشتند. مادر من به خوبی و به راحتی از حال من باخبر می شود اما خودم را در مقابل ایشان هم حفظ می کردم تا ناراحتی ام مشخص نشود. در برابر رسانه ها و بقیه هم همینطور عمل می کردم. همیشه به کارهایی که می خواهم انجام دهم و حرف هایی که میخواهم بزنم خیلی فکر می کنم. چون حرف زدن و واکنش نشان دادن راحت است اما تبعات و بازتاب آن ممکن است تا مدت ها از بین نرود. من در این مدت بهترین تمرین های ممکن را انجام دادم که حتی در هلند و در آن وضعیت ایده آل نیز انجام نداده بودم. خدا را شکر مشکل تا حد زیادی رفع شد و توانستم وضعیت را تغییر دهم و نظر سرمربی را جلب کنم.
و تیم ملی...
اما درباره تیم ملی باید بگویم هیچکس صاحب پیراهن تیم ملی نیست. ممکن است امروز در تیم باشید و فردا نباشید. باید از خدایمان باشد که در خدمت تیم ملی فوتبال کشورمان باشیم. از طرفی اصلا توقع نداشتم که شرایط در این اواخر به این گونه پیش برود. آقای ویلموتس در اردوهای اول با من صحبت های خوبی داشت. او گفت بازی نکردنت در برایتون چندان مهم نیست و اگر مصدوم نباشی مشکلی برای حضورت در تیم ملی وجود ندارد چرا که سطح تمرینات در آنجا خوب است و من می توانم تعادل ایجاد کنم. اما بعد از آن شرایط تغییر کرد. در ۲ اردو کنار تیم نبودم که اردوی اول به دلیل مصدومیت بود و باشگاه اجازه همراهی تیم ملی را به من نداد ولی در اردوی بعدی کادر فنی تصمیم گرفت تا همراه تیم نباشم. در حالی که پاسپورت و بلیت من گرفته شده بود. در آن زمان نتوانستم با این قضیه کنار بیایم اما حرفی نزدم. سعی کردم به نظر ویلموتس احترام بگذارم اما نمی گویم که ناراحت نشدم. دوست داشتم دعوت شوم. با این حال صحبتی هم بین ما رد و بدل نشد که چرا دعوت نشدم.
صحبت از ویلموتس شد. فارغ از تمام حرف و حدیث ها، چطور مربیای بود؟
ویلموتس از نظر فنی مربی خوبی بود. وقتی با او صحبت می کردم روی روش خودش تاکید داشت. او دوست داشت تیم ملی را به قول خودش نسبت به قبل هجومی تر کند. فوتبال بلژیک و هلند معمولا مبتنی بر حمله و هجوم های فراوان است و او هم از این قاعده مستثنی نبود. اما به نظرم مشکل اینجا بود که او می خواست در یک یا ۲ اردو این تغییرات بنیادین را ایجاد کند که کار مشکلی بود.
بچه ها حدود هشت سال با یک طرز تفکر دیگر کار کرده بودند و سخت بود که در یک یا ۲ اردو بخواهند تغییر کنند. به نظرم این یکی از دلایل ناکامی ویلموتس بود. دلیل دیگر هم به مسائل مدیریتی بر می گشت. شیوه کاری تیم با دوره قبلی کاملا تغییر کرده بود. شرایط آنطور که باید و شاید مانند گذشته تحت کنترل نبود. آرامشی که در زمان کیروش بود از بین رفته بود. در آن ۲ اردو که کنار تیم حضور داشتم نظر اکثر بچه ها همین بود.
چندی پیش حواشی درباره کیروش و دستیارانش و پاداشهایشان در یکی ۲ رسانه به وجود آمد. تو در یک برنامه تلویزیونی از کیروش دفاع کردی اما صحبت هایت کامل نشد. حرف هایت را در این باره ادامه بده...
۲ دلیل داشت که نسبت به آن اتفاق عکس العمل نشان دادم. ما چندین سال با کیروش و دستیارانش کار کرده بودیم و وقتی این هجمه درست شد ایشان و دستیارانش حضور نداشتند تا از خودشان دفاع کنند. من حس کردم که دینی به گردن من است تا از کیروش و همکارانش در حد خودم دفاع کنم.
مساله دوم هم این بود که متاسفانه خبری که منتشر شد و جوی که به وجود آمد جوانمردانه نبود. من با انتقاد مشکل ندارم و به نظرم تا وقتی انتقاد نباشد پیشرفتی هم حاصل نمی شود اما گاهی اوقات انتقاد، حالت تخریب به خودش می گیرد که این جالب نیست. هر تصمیمی بوده در زمان خودش بوده و هر درخواستی بوده در همان دوره به آن عمل شده است. کیروش همیشه از بازیکتانش به صورت تمام قد دفاع می کرد و بازیکنانش برای او در اولویت قرار داشتند. دلیل اصلی رابطه خوب ما با او هم همین مساله بود. وقتی که از پاداش برد مقابل مراکش و تساوی مقابل پرتغال صحبت شد به نظرم بحث کاملا خنده داری بود چرا که کاری که انجام شده بود کار بسیار بزرگی بود. هیچ سیاستمداری و هیچ شخصی نمی تواند در آن شرایط با یک بازی فوتبال اینقدر مردم را خوشحال کند و برای حداقل یک یا ۲ روز خوشحال و سرحالشان کند.
من می گویم برای بچه های نسل ۹۸ هم که توانستند استرالیا و آمریکا را شکست دهند هرچقدر هزینه شده حقشان بوده و نوش جانشان. چون هنوز از آن تیم و بردهایش صحبت می شود و در یاد مردم مانده است. برد مقابل مراکش هم بردی تاریخی بود. اما متاسفانه بحث به سمت مسائل شحصی و ناجوانمردانه رفت که در فوتبال ایران به آن عادت داریم.
جالب است که این حساسیتها و سوال ها برای یکسری دیگر از افراد اصلا به وجود نمی آید. نمیدانم دلیلش ترس است یا جهت گیری خاص دوستان و یا مسائل دیگر که ما خبر نداریم. در فوتبالمان بارها قراردادهای بی سروته دیده ایم. پول هایی که کم و زیاد می شوند اما هیچکس راجع به آن صحبت نمی کند و دلیلش را نمی دانم اما در قبال کیروش همه چیز فرق می کند. چرا که او یک فرد خارجی است. نمی دانم هدف این گروه، کیروش است یا بازیکنان یا فدراسیون فوتبال. در قبال بعضی افراد اما هیچ حرفی نیست چون یا خودشان آدم های مهمی هستند یا آدم های مهمی در اطرافشان حضور دارند. من شخصا اگر هر کسی جای کیروش بود بازهم در حد خودم دفاع می کردم.
زندگی در هلند را بیشتر دوست داری یا انگلیس؟
طبیعتا انتخاب من هلند است چون چند سال در آنجا زندگی کردم اما برایتون را هم دوست دارم. اینجا مردمان خوبی دارد و به قول خودمان شهر باحالی است. وقتی پایم را از زمین تمرین بیرون می گذارم رفتار مردم بسیار خوب و مهربانانه است. اینجا شهر آرامی است که در کنار آب قرار دارد. رستوران ایرانی دارد و در هر ۲۰۰ یا ۳۰۰ متر شما یک یا چند ایرانی می بینید که حس خوبی به شما می دهد. اما با این وجود، حال خوبی که در هلند داشتم را بعد از ایران در هیچ کشوری نداشتم.
کریس هیوتون، گراهام پاتر یا فندنبروم یا ...؟ با کدام یک رابطه بهتری داشتی؟
همیشه با مربیانم رابطه خوبی داشته ام. باهم شوخی و خنده می کنیم و البته وجود اختلاف نظرهای فوتبالی هم بین مربی و بازیکن طبیعی است. خب با آقایان پاتر و هیوتون مدت کوتاهی کار کردم اما با فندنبروم در آلکمار سه سال کار کردم و رابطه فوق العاده صمیمان های داشتیم. بسیار باهم صمیمی بودیم و نمی توانم اکثر شوخی هایمان را بگویم چون مثبت ۱۸ سال است ولی راجع به تمام مسایل باهم حرف می زدیم. او مثل یک دوست برای من بود و به من می گفت بیرون و درون تو یکی است اما می گفت ولی خوشحال نباشی، کار سخت می شود.
حدود ۵ هفته در آن زمان درگیر بیماری مادرم بودم و کمتر بازی کردم. مدام با او در حال صحبت بودم و شرایط من را درک می کرد. هنوز هم با یکدیگر در ارتباط هستیم. راجع به برخی بازیکنان از من نظر می خواهد. او مربی بسیار خوب و روشنفکری هست که می تواند به موفقیت های بیشتری برسد.
پاتر در اوسترشوندس سوئد، سرمربی سامان قدوس بود. با سامان درباره این سرمربی صحبتی نداشتی؟
چرا. موقعی که ایشان میخواست به برایتون بیاید با سامان درباره اش صحبت کردم. او از پاتر تعریف می کرد و می گفت از بازی هجومی و بازیکنانی که در پست های هجومی هستند بسیار پشتیبانی می کند و آنها را دوست دارد. اما از طرفی می گفت ترکیب های عجیبی را امتحان می کند. مثلا از خود سامان برای اولین بار در پست مهاجم نوک و یا بازیکن پشت مهاجم استفاده کرد. بعد از بازی نکردنم هم سامان به من پیام میداد و می گفت مصدوم هستی که بازی نمی کنی؟ من هم گفتم نه و نظر سرمربی است که در زمین نباشم. سامان باورش نمیشد و می گفت فکر می کرده سبک بازی من را خیلی دوست داشته باشد. با این حال رفته رفته اوضاع بهتر شد و خدا را شکر می کنم.
درباره اسکوچیچ حرف بزنیم. انتخاب او را چطور ارزیابی می کنی و با او صحبتی داشته ای؟
فدراسیون فوتبال تازه آقای اسکوچیچ را به عنوان سرمربی انتخاب کرده بود که به صورت اتفاقی ایشان را در فرودگاه دیدم. می خواستم به انگلیس برگردم و اسکوچیچ هم می خواست برای تماشای بازی استقلال و الاهلی به کویت برود که خیلی اتفاقی همدیگر را دیدیم و حدود ۲۰ دقیقه باهم صحبت کردیم. دیدگاهش به فوتبال وایران خوب بود. او می خواهد کارش را عاقلانه جلو ببرد و شناخت خوبی از فرهنگ و فوتبال و بازیکنان ما دارد. مکالمه خیلی مثبتی باهم داشتیم. با بچه ها هم صحبت کردم نظرشان همین بود. اسکوچیچ از انگیزه خوبی هم برخوردار است. ایشان الان سرمربی تیم ملی است و وظیفه همه ما این خواهد بود که از او حمایت کنیم. یک حمایت ملی و همه جانبه. چرا که در موقعیت حساسی قرار داریم و اتحاد بسیار مهم است.
علیرضا تو از همدلی صحبت می کنی اما مدام در رسانه ها اسم کسانی چون کالدرون و استراماچونی برای جانشینی اسکوچیچ مطرح می شود. این مساله روی ذهنیت بازیکنان و سرمربی فعلی تاثیر بد نمی گذارد؟
من و بازیکنان تیم ملی می دانیم و قبول داریم که اسکوچیچ سرمربی تیم ملی است. حس می کنم این شایعاتی که مطرح می شود بیشتر تیری است در تاریکی و به واقعیت نزدیک نیست. اسکوچیچ سرمربی تیم ملی است و دستیاران داخلی و خارجی خود را هم انتخاب کرده است. تمرکز ما هم روی موفقیت تیم هست. این حواشی عجیب و غریب هم همیشه بوده و کسی نمی داند از کجا سرچشمه می گیرد.
و نظرت درباره وحید هاشمیان و کریم باقری؟
انتخاب عاقلانه ای بودند. هر ۲ نفر تقریبا از یک نسل هستند. آقا کریم تجربیات بیشتری دارد و می تواند به ما کمک کند. پیش از این با آقا وحید هم کار کردیم. بسیار باشخصیت هستند و کار با ایشان جذاب است. بازیکنان پرسپولیس هم حسابی از آقا کریم تعریف کردند و حالا همه ما منتظر هستیم تا تمرینات آغاز شود و در کنار کادر جدید، کارمان را جلو ببریم. هر ۲ نفر می توانند به ما و کادر فنی تیم ملی کمک کنند.
چند وقت پیش راجع به گلنوش خسروی، لژیونر خانم کشورمان صحبت کردی. گویا دغدغه فوتبال خانم ها برای تو وجود دارد و به آن اهمیت می دهی.
دورادور گاهی اوقات شرایط آنها را می بینم و گاهی با برخی از آنها صحبت می کنم. اختلاف فاحش و زننده ای بین امکانات آقایان و خانم های فوتبالیسیت وجود دارد. حقوق هایی که بازیکنان لیگ برتری دریافت می کنند بسیار کم و عجیب است. آنها زیر فشارهای زیادی تمرین می کنند و هیچ امکاناتی ندارند. گاهی می بینم در زمین هایی بازی می کنند که راه رفتن در آن زمین ها سخت و دشوار است. حالا گلنوش خسروی توانسته شرایطی را فراهم کند تا در خارج از کشور بازی کند و فکر می کنم ترکیه اوضاع خوبی دارد اما بقیه استعدادهای ما چه؟ در فوتسال ما حرف های زیادی برای گفتن داریم و حیف است که به این استعدادها توجه نشود.
در هلند تصمیم عجیبی گرفته شده و فصل بدون فرجام پایان پذیرفت و اعتراض های زیادی شده است. از انگلیس چه خبری داری؟
بلژیک اولین کشور بود که تصمیم گرفت لیگش را تعطیل کند. سپس هلند هم این مساله را ادامه داد. دولت هلند گفت که قطعا تا یکم سپتامبر هیچ فعالیت ورزشی نباید باشد؛ یعنی تا حدود سه ماه دیگر همه رقابت ها تعطیل است و دیگر نمی شود مسابقات را با این شرایط ادامه داد چرا که برای فصل بعد هم مشکلات زیادی را به وجود می آورد. سال بعد هلند در یورو هم حاضر است و شانس بسیار خوبی برای قهرمانی دارد. اما فدراسیون فوتبال هلند قهرمان را مشخص نکرد و همین مساله حواشی زیادی را به وجود آورده است.
آزِد در این فصل عالی کار کرد و حق دارند که معترض باشند. آرن اِسلوت سرمربی این تیم که پیش از کمک مربی فندنبروم بود یک مربی جوان و فوق العاده باهوش و خوب است. او فوتبال را به خوبی می فهمد و نقش بسیار مهمی در پیشرفت من داشت و کمک های زیادی به من کرد. شخصا خیلی خوشحال شدم که تیم او در حال نتیجه کرفتن است اما حالا آنها باید در رقابت های مقدماتی لیگ قهرمانان اروپا شرکت کنند. در لیگ
یک هم ۲ تیم فاصله خوبی با بقیه ایجاد کردند و شانس زیادی برای صعود به اردیویژه داشتند اما حالا باتصمیم گرفته شده ضرر بسیار زیادی متوجه آنها شده است. در انگلیس هم قرار بود یکم ماه می، تمرینات آغاز شود اما تا ۱۲ می عقب افتاد. با شرایطی که میبینم حس می کنم بازهم این تاریخ عقب بیفتد. اتحادیه فوتبال انگلستان جمعه به جمعه جلساتی را برگزار می کند تا آخرین شرایط مورد بررسی قرار بگیرد.
به نظر من سلامتی در اولویت همه باید باشد. اگر یک درصد ممکن است به کسی آسیب وارد شود نباید بازی ها آغاز شود. همه چیز باید تحت کنترل باشد. فکر می کنم در انگلیس منتظر هستند تا ببینند برای بوندسلیگای آلمان چه تصمیمی گرفته می شود چرا که آنها پیشگیری های خوبی را انجام داده اند. ما هم منتظر هستیم تا ببینیم چه اتفاقی رخ میدهد. در آلمان اوضاع به خوبی کنترل شده و در انگلیس می خواهند از روی آنها الگو برداری کنند.