اپیزود۱۶ فصل۳
شما را در بازار ملاقات کردم
Met you at the mall
نمی دانستم چقدر می افتم
Didn't know how far I would fall
دوستانم گفتند من احمق هستم (تو احمق هستی) (خاموش)
My friends said I was a fool (you're a fool) (shut up)
"چون بزرگتر شدی و همه از مدرسه بیرون رفتی (خیلی راد بودی)
'Cause you were older and all kicked out of school (you were so rad)
ما با هم سفر می کردیم کره زمین
Together we were gonna travel the globe
از آلبرتا تا انتاریو
From Alberta to Ontario
اما اکنون من در حال ساختن هستم
But now I'm building
ماسه سنگهای ماسه ای (شن ماسه ای در شن)
Sandcastles in the sand (sandcastles in the sand)
فکر می کردم وقتی دست مرا نگه دارید می توانم پرواز کنم (فکر کردم می توانم پرواز کنم) (اما اکنون)
Thought I could fly when you held my hand (thought I could fly) (but now)
ابدیت به سیاه و سفید تبدیل می شود
Eternity turns to black and white
این بزرگترین هفته و نیم زندگی من بود
It was the greatest week and a half of my life
قبلاً به ساحل می رفتیم
We used to go to the beach
هنگامی که خوشبختی در دسترس ما بود (خیلی نزدیک)
Back when happiness was in our reach (so close)
روی نیمکت مورد علاقه ما
On our favorite bench
ما می نشستیم و صحبت می کردیم و شما به من زبان فرانسه یاد می دادید
We'd sit and talk and you taught me to french
شما در کشیدن مو خوب هستید و موهای رادیکال دارید
You're good at pull-ups and have radical hair
من از پدرم متنفرم ، او خیلی ناعادلانه است (شما عشق ما را نمی فهمید)
I hate my dad, he's so unfair (you don't understand our love)
اما اکنون من در حال ساختن هستم
But now I'm building
ماسه سنگهای ماسه ای (شن ماسه ای در شن)
Sandcastles in the sand (sandcastles in the sand)
فکر کردم وقتی دست تو را نگه داشته باشم می توانم پرواز کنم (اشتباه کردم)
Thought I could fly when I held your hand (I was wrong)
ابدیت به سیاه و سفید تبدیل می شود
Eternity turns to black and white
این بزرگترین هفته و نیم از من بود
It was the greatest week and a half of my
زندگی دیوانه است ، هیچ کس مرا نمی گیرد
Life is crazy, no one gets me
قلعه ها را بشویید
Castles wash away
برگرد ، لطفا ، من نظر خود را تغییر داده ام
Come back, please, I've changed my mind
بیایید همه راه را ادامه دهیم (من آماده ام ، بیایید این کار را انجام دهیم)
Let's go all the way (I'm ready, let's do it)
(دلم برات تنگ شده)
(I miss you)
ماسه سنگ های ماسه ای (شن و ماسه در شن) (آه ، موهای شما را از دست می دهم)
Sandcastles in the sand (sandcastles in the sand) (ohh, I miss your hair)
فکر کردم وقتی دست تو را نگه داشته باشم می توانم پرواز کنم (فکر کردم شما یکی هستید)
Thought I could fly when I held your hand (I thought you were the one)
ماسه سنگ شستشو (من آماده هستم ، بیایید این کار را انجام دهیم)
Sandcastles wash away (I'm ready, let's do it)
و تمام آنچه که باقی مانده است روز بعد شن و ماسه است (روز بعد ماسه)
And all that's left is some sand the next day (sand the next day)
Sandcastles ممکن است ناز باشد (من الان قرص هستم)
Sandcastles may be cute (I'm on the pill now)
اما اکنون تمام کاری که آنها انجام می دهند این است که مرا به یاد شما بیاندازد (بیایید همه راه را ادامه دهیم ، شما گفتید که خوب خواهد بود ، متاسفم)
But now all they do is remind me of you (let's go all the way, you said it'd be okay, I'm sorry)
ماسه سنگ ها را بشویید
Sandcastles wash away