طرفداری- چه از لحاظ کیفیت بازی، مشکلات مصدومیت و یا زندگی شخصی، ستاره برزیلی همیشه در تیتر رسانه ها بوده است. در اینجا بخشی از اعتراف های عجیب او را مرور می کنیم.
به گزارش مارکـا، گاهی اوقات رفتار مهاجم برزیلی خارج از زمین فوتبال، سوالاتی را به وجود می آورد و مهمانی هایی که می رفت همیشه به یاد ماندنی بود:
مهمانی های من خیلی خوب بودند؛ بعضی از آنها را بیشتر از گل هایی که زده ام به یاد می آورم. مردم می توانند تصور کنند که چطور بوده اند، در خیال خوب است، اما هیچ ایده ای از اینکه چقدر خوب بودند، ندارند.
فلورنتینو پرز خیلی از دستم عصبانی می شد و نصیحت می کرد. بهترین خاطره روزی بود که صدایم کرد و گفت: 'چرا در خانه نمی مانی؟ به فیگو نگاه کن...' به او گفتم: 'رئیس، اگر من هم همسری مثل همسر او داشتم، در خانه می ماندم!'
آریگو ساکی هم همینطور نصیحت و جریمه ام می کرد و بار دوم به سمت من آمد و گفت: 'جریمه یا گپ دوستانه؟'
اولویت من همیشه فوتبال بود، بنابراین پشیمانی از این بابت ندارم. فوتبالیست ها افراد جوانی هستند... آنها می خواهند بیرون بروند، می خواهند با دختر ها ملاقات کنند - این چیزها برای افراد جوان طبیعی است، بخصوص وقتی که پول داشته باشید.
مصدومیت ها بخش مهم دیگری از کارنامه حرفه ای رونالدو را تشکیل می دادند. او چندین بار با مصدومیت های جدی مواجه شد که در این رابطه می گوید:
دو مصدومیت جدی گریبان گیرم شد که 3 سال از دوران حرفه ای من را تلف کرد و عواقبی هم داشت... و باعث شدند پایان کار خودم را پیش بینی کنم. این عذابی واقعی بود و لحظات بسیار سختی را رقم زد. خانواده ام، فیزیوتراپ ها و پزشکان تشویقم می کردند که ارزشش را دارد تا استقامت داشته باشم. علاوه بر این برای اولین بار در آن زمان پدر شدم و این انگیزه زیادی به من داد. هیچوقت تصور نمی کردم که ممکن است پایان دوران حرفه ای ام باشد. هیچوقت در مورد بازگشت به میادین شک و تردیدی نداشتم. حتی برای یک لحظه تردید نکردم، و آن شکنجه ها و توانبخشی ها و درد ها ارزشش را داشت.
زیدان برای ملاقات من به بیمارستانی در فرانسه آمد. او در ایتالیا عضو یوونتوس بود و بدون اینکه به من بگوید، این دردسر را به جان خرید تا برای ملاقاتم به کلینیک بیاید تا جویای احوالم شود. از آنجا بود که دوستی ما شکل گرفت.
در سال 1999 بعد کوپا آمریکا، به تعطیلات رفتم، و با اضافه وزن برگشتم که واندرلی لوکزامبورگو قرص زنیکال به من داد، که مخصوص کاهش وزن بود. هر 10 دقیقه یکبار به دستشویی می رفتم. چطور قرار بود تمرین کنم؟ برای مراقبت با پوشک یا چیزی شبیه آن تمرین می کردم، و برای راضی کردن مربی از خود گذشتگی می کردم.
به خاطر آخرین مصدومیتی که داشتم، از فوتبال خداحافظی کردم. یک مصدومیت بد از ناحیه کشاله ران که شاید دردناک ترین چیزی بود که در زندگی تجربه کرده بودم. در 35 سالگی نمی خواستم عمل جراحی دیگری داشته باشم. دیگر حس نمی کردم که قدرتی داشته باشم.
رونالدو بین هواداران هر تیمی که برای آن بازی کرده محبوب بود، اما جدایی از باشگاه ها هیچوقت برای او خوب پیش نرفته است:
برخلاف میلم از رئال مادرید جدا شدم، چون مشکلاتم با سرمربی تیم فابیو کاپلو افزایش یافته بود. اگر 100 گرم اضافه وزن پیدا می کردم او من را از تیم کنار می گذاشت. فکر می کنم او مثل گروگان با من رفتار می کرد. اگر بد بازی می کردم، به خاطر اضافه وزنم بود. رابطه ما رفته رفته سرد می شد تا اینکه به یکباره از هم پاشید، و وقتی چنین اتفاقی می افتد، اگر مربی قوی تر باشد، باشگاه باید تصمیم بگیرد.
هکتور کوپر بدتر بود. حداقل کاپلو سابقه و تاریخچه ای برای خود داشت. اما کوپر، چه عنوانی فتح کرده بود؟ تنها یک بار با ماسیمو موراتی صحبت کردم و گفتم: 'رئیس من با این سرمربی نمی توانم ادامه دهم. یا او را به خانه بفرست یا من جدا می شوم'. او کوپر را به من ترجیح داد.
در بارسلونا هم قرار بود در پایان فصل قراردادی امضا کنم و به برزیل سفر کردم. پنج روز بعد آنها تماس گرفتند و گفتند که کارهای تمدید قرارداد متوقف شده است. جدایی از بارسا هم به من بستگی نداشت. می خواستم بمانم. اگر باشگاه آنطور که باید برای من ارزش قائل نشود، تصمیم گیری از عهده من خارج می شود. دوست داشتم که بمانم.