فرید عبدانییک تابلوی هنری،در جامعه ای که عقلانیت پایه ی آن باشد،ارزش مادی نخواهد داشت.
هنر در معنای سوسیالیستی آن،اصلن و ابدن،قابل معامله نیست.
آنچه که ارزنده است،زیبایی است،اما تابلو،فقط مشابهی برای امر زیباست، در واقع تابلو ما را یاد زیبایی می اندازد.
در جامعه ای که بر پایه عقلانیت مدرن(نه راسیونالیسم)بنا شده باشد چیزی به نام تابلوی ارزنده،سلبریتی و فرد نابغه نخواهیم داشت.
مثلن هنرپیشه ها ؛آنها مقلدند و در بسیاری از موارد "سگ عوعو کن"برای حکومت، امثال خارا یا سلطان پور یا تسلیمی هم برای هنر پیشه بودنشان شایسته احترام نیستند.
هنرپیشه،تنها به اندازه ی کودک سه ساله ای که دولا راه رفتن مادر بزرگش را تقلید می کند،شایسته تمجید است.
فوتبالیست ها و سایر ورزشکاران؛بجز پا زدن به توپ و مشابهات آن،چه کاری از،دستشان بر می آید؟یک استاد منبت کاری، دقیقن چه چیزش از هنر پا به توپ زدن،کمتر است؟
درباره استیو جابز: علم و فن آوری،یک امر تکاملی است،استیو جابز،زیر کامپیوتر نخوابیده بوده که یکهو، ایده ی فیسبوک درست کردن یادش بیفتد!
آن ها که روی توانمندی یک فرد به این شکل،زیاد مانور می دهند،در حال کلاه گذاشتن بر سر مردم هستند.
مثال واضح بزنم: فکر میکنی کسی که اولین بار،هواپیما ساخت،نابغه بوده و یکهو زیر درخت سیب خوابیده و مگسی افتاده روی سرش و فکر کرده،انسان هم پرواز کند؟،نه اندیشه پرواز در اسطوره های یونانی و ایرانی بوده، دهها نفر ایده های خودشان را برای پرواز کردن امتحان کرده و رفته رفته به هواپیما رسیده اند.
نمونه بعدی اش،آیا فکر میکنید مثلن پروفسور سمیعی، خیلی همه چیز را متحول کرده؟ذره ای به تمامی آنها که ابزار لازم برای جراحی را ابداع کرده اند فکر کنید.
آیا فکر میکنید،مارکس به یکباره آمده و همه چیز را فهمیده؟نه قبل از او دهها سوسیالیست داشته ایم.
درباره جامعه سوسیالیستی،این جامعه اتوپیا نیست و ضرورتی است که از دل جامعه کنونی بیرون خواهد آمد.
اینکه اتوپیا ترسیم و برای رسیدن به آن تلاش کنیم،بکسبات در ماتریالیسم ایده الیستی است.