از خودم شروع میکنم مفصل که نوستالژی بازی هم بشه _شما کوتاه هم اشاره کنید کافیه_
جام جهانی پرخاطره 98
سکانس اول: دوران بچگی با دو برادرم کل کل شدید فوتبالی همیشه داشتیم._یکی ایتالیایی بود دیگری آرژانتینی و من که کوچکترین بودم آلمانی_یاد عکسهای فوتبالی آدامسهای آن دوران که برایش کلی شرط بندی و جرزنی میکردیم بخیر_
سکانس دوم: مرحله یک چهارم نهایی جام جهانی رسیده بود.اولین بازی بین تیمهای ما سه برادر ایتالیا بود با فرانسه میزبان. هر سه تیم ما داداشا به 8تیم نهایی رسیده بود. بازی ایتالیا اول بود یک روز زودتر از بازی آلمان و آرژانتین
سکانس سوم: ساعتای حدودا 6 _7 عصر یک روز تابستانی هستیم. _روز بازی ایتالیا با فرانسه_ در کوچه هم در کوران کری های جام جهانی ما بچه های محل هم وقتی فوتبال بازی میکردیم مسابقاتمان در جو جام جهانی دست کمی از خود مسابقات نداشت! هر کسی پاش به توپای دولایه اصل پلاستیکی قدیم خورده میدونه بازیهاش چه قدر سطح بالا و با کیفیت بود! خیلی جدی و با کری سنگین و هر کسی هم در زمین برای خودش اسمی داشت. یکی بود زیدان اون یکی بود رونالدو و برعکس الان دردسر رونالدوی اوریجینال و فیک هم نداشتیم رونالدو را کسی اسمش اگه گرفته بود دیگه کسی رونالدوی ثانی یا فیک یا غیره نمیشد. تهش دیگه ریوالدو میتونست باشد! دیگری به خودش باجو میگفت و من هم به خودم کوپکه چون دروازبان بودم و آلمانی متعصب!
سکانس چهارم: در هیجان بازی طولانی شده در کوچه بودیم که بازی ایتالیا فرانسه نیمه اولش را از دست دادیم!! بازی کوچه را نصفه نیمه ول کردیم و دوان دوان هر کی رفت سمت خونه اش که نیمه دوم را از دست نده. با داداشا رسیدیم خونه که خدا پدر همه را حفظ کند و رفتگان را بیامرزد، جمله پدرم را فراموش نمیکنم گفت بازی میره وقت اضافه و بیخود بازیتون را ول کردید بازی میکردید رسید وقت اضافه برمیگشتید!! نیمه دوم را میدیدیم کم خطر و کم حادثه جز ضربه معروف روبرتو باجو که عین پنالتی فینال 94 شد بزرگترین حسرت ایتالیایی ها در جام جهانی اون سال و بله بازم سهم باجو!! رو پاس عالی که شاید اشتباه کنم دمیترو آلبرتینی یا دیبیاجو و ضربه سر ضرب و حسرت سرشار باجو و نگاه نگران بارتز که توپ گل نشد. خلاصه بازی مطابق پیش بینی پدرمان دقیقا رفت اوقات اضافه و وقت اضافه هم خبر خاصی نبود_اونجا که یادم مونده و ذهنم یاری میده البته_ دروازبان ایتالیا پالیوکای پرخاطره بود که اون بازی ها حسابی آماده بود.حتی بیشتر از بارتز. بازی رفت پنالتی و کابوس معروف ایتالیایی ها در آن دوران تکرار شد. باجویی که این بار در پنالتی ها گل زد اما دیبیاجو پنالتی آخر را محکم کوبید تو تیر!
تو پنالتی ها ایتالیا به فرانسه قهرمان و میزبان باخت و حذف شد_اتفاقی که دو سال بعد در فینال یورو 2000 هم تکرار شد و یک نسل طلایی و قدرتمند و پر از بازیکنان جذاب و خوش استایل ایتالیا به سد محکم فرانسه قلدر و اولین قهرمان چند ملیتی تاریخ خورد و اسیر ناکامی شد_
اما تازه اصل قضه ما شروع شد. اذیت کردن برادرمون که ایتالیایی اونم از جنس سیسیلی خفن بود!! چقدر اون شب برادرمون را من و اون داداش آرژانتینی اذیت کردیم یعنی تا فردا که بازیهای آرژانتین و آلمان شروع بشه ما دو تایی بدبخت کردیم داداش بیچاره غمگینمان را... (انصافا هم حق ایتالیا اون بازی با وجود میزبانی فرانسه و نسل طلایی شده اش باخت نبود)
سکانس پنجم: اما برا من از اون جذاب تر هم فرداش دقیقا همین ساعت غروب بود روزی که آرژانتین با هلند بازی داشت و همه نگاه ها روی حتی فینالیست شدن آرژانتین برزیل شرطبندی میکردند. آرژانتین با هلند بازی کرد ودر کمال ناباوری_حداقل تصور دوران بچگیمان_ آرژانتین هم به هلند باخت. به شکل جنجالی هم باخت و حذف شد اخراج معروف اورتگا و گل معروفتر برگمپ... بازی که بدون شک یکی از زیباترین بازیهای تاریخ جام جهانی از نظر من است. اون بازی هلند بازی خوبی میکرد مثل همیشه هم جذاب که بعد ها بزرگتر شدیم فهمیدیم شناور اسمش هست! اما مثل همیشه یه چیزی برای قوی ترین بودن که کاملش کند یا قهرمان شدن کم داشت، چیزی که از دوران تیم معروف زمان کرایوفشان تا هلندهای دوست داشتنی قرن بیست و یک هم تکرار میشود! آرژانتین در دروازه کارلوس روآی فوق العاده را داشت که هنوز بهترین دروازبان آرژانتینی هست که در این بیست و اندی سال دیدم و همین بازی با هلند هم سیو خوب میکرد. اون وسط کنار ورون در اوج، اورتگا را داشت که دلبری میکرد و میتوانست مارادونای 86 شان بشود و اولین کسی هم بود که در آرژانتین به او لقب مارادونای ثانی هم داده بودن.
حسرت آرژانتینی ها هم جام 98 کم از ایتالیایی ها نبود چه بسا بیشتر بود! همین بازی فکر کنم سه بار آرژانتین به تیرک هلند زده بود!! از جمله دریبل در حرکت و شوت معروف باتیستوتا که بعید هست از ذهنم هیچ وقت خارج بشه صدای تیر هنوز تو گوشم هست. اما از بخت سیاه آرژانتینی ها همان ستاره تکنیکی و کسی که قرار بود رویاهایشان را بسازد خرابکاری کرد. یعنی آریل ارتگا!!!
در حالی که آرژانتین بعد اخراج بازیکن هلند فرصت بردن حریف را داشتند و تقریبا خیمه زده بودن، با یک تمارض بچه گانه و بعد با ضربه سر غیراخلاقی به فان درسار و البته با بزرگنمایی دروازبان هلندی داور اورتگا را هم اخراج کرد و در همان لحظات هم بود که یک غافلگیری محض که روان و شیرازه تیم آرژانتین بعد اخراج بهم ریخته بود هلند ثانیه آخر بازی در حالیکه همه آماده وقت اضافه میشدند با استپ دیدنی و تاریخی برگمپ و نبوغش در ضربه نهایی گل برتری و حذف آرژانتین را زد به همین سادگی!
اما باز اصل قضیه از اینجا برا من شروع شد_بعد سوت داور و حذف آرژانتین!!_ داداش آرژانتینیمون را هم حسابی شروع به اذیت کردن کردم. اون داداش ایتالیایی هم کمی حالش بعد حذف ایتالیا با باخت آرژانتین جا اومده بود ولی هنوز رمق نداشت و دپرس بود! و زیاد با من برای سر به سر گذاشتن داداش آرژانتینی همراه نمیشد_یه حسی از چشمای داداش ایتالیایی همون موقع میگرفتم که تا حذف آلمان را نبیند دیگه کلا تو زندگی شاد نمیشود!!_:)
ولی من برنده ماجرا ها بودم تا اون لحظه:) ایتالیایی هه از دیشب مغموم و آرژانتینی هه هم امروز مغموم شده! و فقط من هنوز موندم انگار همین الان فاتح جام جهانی شدم و کاپ را آلمان گرفته!! چون اونها حذف شدن ما هنوز در تورنمنت هستیم:)_حالا جالب اینه آلمان هنوز از این مرحله عبور نکرده بود فقط بابت ساعت بازیها آخرین بازی یک چهارم بود!_
سکانس ششم: بازی آلمان بعد آرژانتین بود. آخر شب! ما هم حسابی کیفمون کوک از حذف دیروز ایتالیا و امروز غروب آرژانتین. دو تا تیم رقیب گردن کلفت اونم تیمای داداشمون که کری داشتیم حذف شدند و تا شب بازی آلمان که 11 شب بود خلاصه داشتم برا جفتشان کری میخوندم یادم نمیره حتی ثانیه ای را از خوشحالی باختاشون از دست نمیدادم:) و با دممون گردو میشکستیم اصطلاحا_ آلمان هم با کرواسی بازی داشت. اون موقع هم بچه بودیم. تیمهای بزرگ ابهت خاصی داشتن مثلا حذف آرژانتین واقعا غیر ممکن به نظر میرسید یا شگفتی واقعا اسمش حتی شگفتی هم نبود بلکه محال به نظر میامد! رقیب آلمان هم کرواسی بود. و کرواسی برای سن و سال ما، تیم اسم و رسم داری نبود. دو سال قبل در یورو هم که شروع طرفداری من از آلمان در فوتبال بود به آلمان باخته بود. خلاصه هنوز بچه گانه و رویایی فکر میکردیم اسامی هستند که در زمین فوتبال بازی میکنند و با اسامی گنده ای مثل ماتیوس و کوپکه و کلینزمان و هسلر با اینکه پیر بودند اما آلمان راحت کرواسی را میبرد حتی از قرعه آلمان با کرواسی چه کیفی که نکرده بودم نسبت به حریفان ایتالیا و آرژانتین _همون موقع حتی:) _ خلاصه واقعیت بگم ما از اطمینان برد شب رفتیم خونه داییمون جمع شدیم با جفت داداشا و اعضای فامیل..._ هنوز هم از پیروزی نسل تمام شده آلمان مقابل کرواسی با همه دردسر های تیم پیر و ته کشیده اش و با وجود چند ستاره ویرانگر کرواسی جذاب بلازویچ و برانکو مطمین هستم!_
سکانس نهایی: آقا خدا نصیب هیچکس نکند. اما اون تیمی که شب باخت آلمان ما بود!! بدم باخت اونم 3تایی شد!!! آبروی ما را هم جلوی اونم کل فامیل که پزش را حسابی قبل بازی داده بودیم برد!!:) و به شکل جوری اعصاب خورد کنی در طول 90 دقیقه بازی را در نهایت وا داد که هنوز یادمه در همان بچگی هم خوب میفهمیدم چه بازی رو اعصاب و ماندگار بدی میشه!! داوور شوکر و مهمتر از اون رابرت یارنی لعنتی با اون شوت استثناییش که همه چی با شوت اون شروع شد!!! این دو تا لعنتی کل تاریخ و حیثیت آلمان را میخواستن در یک شب نابود کنن و هیچ رحم و جوانمردی به اون همه پیرمرد بزرگ و پرافتخار آلمان از کوپکه و کهلر و مولر تا کلینزمن و هسلر و ماتیوس نداشتند! اون بازی هنوز برای من تا امروز تلخ ترین شب تاریخ فوتبالیم هست حتی از باخت بایرن در فینالهای 99 و 2012 هم ناراحت کننده تر!! که اصلا دوست ندارم درباره جزییات و چرایی باخت و خاطرات اون بازی بیشتر از این صحبت کنم شرمنده::/
اما همین طور که برا ایتالیایی ها ضربه سرضرب باجو و تیرک دیبیاجو در پنالتی ها و برای آرژانتینی ها تیرک های بازی با هلند حسرت بزرگشان شد. برای من هم حسرت بزرگ اون سال جدا از بازی ندادن به اولیور کان جای کوپکه در اون تورنمنت، اخراج کریستین وورنز بود. لعنت به اون داور که با یک تصمیم به شدت سختگیرانه هم نه بلکه کاملا اشتباه مدافع آلمان را اون هم در اون زمانی که آن دوران فوتبال برخلاف امروز به شدت فیزیکی و پربرخورد بود و مثل قوانین امروز خیلی از بازیکنها حمایت و سخت گیری در کارت دادن نمیکرد اخراج مستقیم کرد!!_اونم نیمه اول و وسط زمین بدون حتی برخورد و صرفا حرکت خطرناک!_ و همه گل های کرواسی هم توجه داشته باشید بعد 10 نفره شدن آلمان زده شد و قبلش همین آلمان هنوز پیر و کند بود که اسامی ترسناکش کرواسی را در لونه موش و در زمین خودش مجبور به مخفی شدن و بازی در عقب زمین خودش کرده بود. خصوصا بیرهوف دو ضربه سر حسرت برانگیز داشت قبل از اخراج و گل اول کرواسی باید با دو گل آلمان را جلو مینداخت و گل میشدند که حیف..:(
خلاصه قضیه ما هم از حتی بعد از سوت بازی هم نه از همان اواسط بازی که 2.0 آلمان عقب افتاد و ده نفره بود شروع شده بود!!!
آلمان باخت و اون که کلی متلک و حرف شنید دست آخر ما شدیم! اون که در آخر سوژه شدن و مورد کری قرار گرفتنش حد و نهایت نداشت و انگار تا جام جهانی بعدی 4 سال باید این زخم و زبون ها را تحمل میکرد فقط ما بودیم!:) چون آخرین تیمی که حذف شد آلمان بود و مایی که چند ساعت بابت حذف زودتر ایتالیا و آرژانتین حسابی خوشحال شده بودیم دست آخر چند سال بابت اینکه آخرین تیمی که حذف شدیم به شدت تنبیه شدیم! و مورد کری و زخم و زبون داداشا قرار گرفتیم و نه تنها جفت داداشا جبران اذیت کردنای آرژانتین و ایتالیا را با شدت ده برابر بیشتر در آوردند بلکه کل فامیل هم اون شب تا درجه کودک آزاری!! هم رفتند و شب را بر ما زهرمارترین شب تاریخ تبدیل کردند! اون سوژه شدن و ناراحتی شدید شکست تلخ آلمان که اولین و آخرین بار اشک من را در فوتبال به همراه داشت بد حسی بود که تا ابد یادم نمیرود.
همیشه بهشان گفتم نامردا من تنهایی کری خونده بودم از شانسمون تو تله دیدن بازی اون شب لعنتی در جمع فامیل رفتیم و اینا طایفه ای جبران کردن!!
جام جهانی 98 با همه این خاطرات تلخ و شیرینش یه حس نوستالژی ابدی خواهد داشت برای بچه های دهه شصت...جامی که زیدان را جاودانه و فرانسه را برای اولین بار قهرمان جهان کرد...