گفتوگو با مرتضی مشتاقی، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر ساکن ونکوور
رسانهٔ همیاری – ونکوور
حاجی فیروز به بخشی جدانشدنی از جشنها و مراسم نوروزی در بسیاری از نقاط جهان بدل شده است. اما در این میان دیدگاههای متفاوتی دربارهٔ لزوم بودن یا حذف این شخصیت از مراسم نوروزی وجود دارد و همهساله و با نزدیک شدن به نوروز این بحثها بالا میگیرد، بهویژه در کشورهای غربی که در آنها سیاه کردن صورت، امری نکوهیده و یادآور دوران بردهداری است و ایرانیان مهاجر زیادی هم در آنها زندگی میکنند.
در این مورد نظریههای بسیاری ارائه شده که در بعضی مواقع نه تنها با هم همخوانی ندارند، بلکه با هم متضادند، در اینجا فقط به چند مثال بسنده میکنم، امیدوارم بهزودی بتوانم متن مفصلی در این مورد انتشار دهم.
مهرداد بهار، نویسنده و پژوهشگرِ ایرانی، بر این باور است که حاجی فیروز وابسته به «جشنهای سیاوش» است. به گفتهٔ او، گمان میرود که این چهره، برگرفته از یکی از اسطورههای تموز، ایزدِ کشاورزی و چارپایان، در میانرودان باستان باشد. او سپس ادعا کرد که چهرهٔ سیاهشدهٔ حاجی فیروز، گویای بازآمدنِ او از سرزمینِ مردگان است، و جامهٔ سرخِ او، نشان از خونِ سیاوش دارد. او همچنین گفته است که واژهٔ سیاوش میتواند به معنیِ «مردِ سیاه» یا «سیاهرخ» باشد.
اما ارتباط دادنِ جشن سیاوش به حاجی فیروز را نادرست میدانم و نمیتوانم با نظریهٔ او به دلایلی که میگویم موافق باشم.
*حاجی فیروز در دیالوگهای خویش با تکرار «ارباب خودم» تأکید بر غلامی خویش دارد و طلب عیدی میکند که کاملاً با شخصیت یک شاهزاده (و جشنهای سیاوش) در تضاد است.
*دوران «میانرودان باستان» بیش از هزار سال پیش از میلاد مسیح است، درصورتیکه نام «حاجی» فیروز حکایت از دوران بعد از اسلام دارد.
*کوچکترین سند تاریخیای وجود ندارد که ثابت کند «جشنهای سیاوش» در تغییرات کمی به کیفی از جشن سیاوش به «حاجی فیروز» مبدل گشته است.
در برخی منابع، حاجی فیروز نگهبان آتش در آتشکدهٔ زرتشتیان معرفی میشود، با لباسی سرخ، علت سیاه بودن صورتش را هم سروکار داشتن با آتش و دود دانستهاند. همچنان میگویند هنگام تحویل سال نو، مژدهٔ نوروز را به مردم میداد.این نظریه چنان بیپایه و اساس است که جز تخیلات نظریهپرداز نام دیگری نمیتوان بر آن گذاشت.
*چگونه میشود که حاجی فیروز (مسلمان) نگهبان آتشکدهٔ زرتشت بشود!؟
*بزرگِ آتشکده هیچگاه لباس قرمز نمیپوشد تا با رقصیدن و دایره زنگی زدن، آمدن بهار را نوید دهد و عیدی بگیرد.
*مهدی اخوان ثالث، در پاورقیِ خود در سرودهٔ ارغنون، با نشان دادنِ بیزاری از حاجی فیروز، آن را «بقایای نفرتانگیز عهد توحش و بردهداری» نامیده اند.
ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه مینویسد: «ایرانیان باستان به فرشتهای اعتقاد داشتند که در نوروز به زمین میآمد و به آن برکت میبخشید». او خود بین سالهای ۳۵۲ تا ۴۲۷ خورشیدی (۹۷۳ تا ۱۰۴۸ میلادی) میزیست. نوع نگارش او این معنی را میرساند که در زمان او دیگر این اعتقاد وجود ندارد.
واضح است که اعتقاد به «فرشتهٔ نگهبان ارواح رفتگان» حتی در زمان ابوریحان بیرونی در میان ایرانیان دیگر وجود نداشته، پس چگونه میتوان حاجی فیروز را ادامهدهندهٔ او نشان داد؟ابوریحان بیرونی کوچکترین اشارهای به دگرگونی این اعتقاد نمیکند، که بهطور مثال بگوید «فرشتهٔ نگهبان ارواح» امروز تبدیل به حاجی فیروز یا شخصیتی دیگر شده است.
واقعیت آن است که برای شناخت حاجی فیروز، بیش از آنکه به نشانههای موجود دقت شود، به دنبال تشابه در تاریخ میگردند تا اورا برخاسته از تاریخ کهن ایران معرفی کنند. باید بپذیریم هر بشارتدهندهٔ نوروزی یا هر تشابه ظاهری، مثل صورت سیاه یا لباس سرخ را نمیتوانیم حاجی فیروزخطاب کنیم. حاجی فیروز نشانههای مشخص خاص خود را داراست.
در این مورد باید به نشانههای شخصیت حاجی فیروز توجه کرد، زیرا ما را به ریشههای پیدایش او هدایت میکند. مشخصات او که توسط نقشآفرینان عرضه شده است، به من میگوید که او یک غلام سیاه آفریقایی است زیرا:
چهرهٔ سیاه دارد که نشاندهندهٔ نژاد اوست.
تکرار کلمهٔ «ارباب خودم» نشان از غلامی اوست.
زبان ناقص فارسی، حکایت از آن دارد که «حاجی فیروز» در مکانی غریب است و تسلط بر زبان فارسی ندارد.
لباس قرمز با ترکیب زردِ روشن، اینگونه لباسها در آفریقا لباسی رسمی است که از جنس ساتن (پارچهٔ نخی اطلسمانند) است. آفریقاییها برای احترام هر چه بیشتر در مراسم رسمی لباسهایی با رنگآمیزی شاد از جنس اطلسی میپوشند.
صدای مخصوص حاجی فیروز که از انتهای حنجره خارج میشود؛ تُن (tone) صدای آفریقاییها بسیار قوی و بم است و در بسیاری مواقع دورگه.
در نیمهٔ دوم قرن هجدهم (۱۷۶۰ تا ۱۷۸۰ میلادی) فرانسویها دادوستد برده را در زنگبار (تانزانیای فعلی) گسترش دادند. در همین دوره بود که تاجران ایرانی که به زنگبار رفتوآمد داشتند، برده میخریدند و همراه خود به ایران میآوردند. در آن روزگار، داشتن غلام سیاه،کاری اشرافی به حساب میآمد.
من بر این عقیدهام که حاجی فیروز و نمایشهای سیاهبازی همزمان با آمدن بردههای آفریقایی به ایران پدیدار شدند. غلام سیاهها موضوعی شدند نمایشی برای دستهٔ مطربهای آن زمان. توجه کنید به شباهتهای حاجی فیروز و شخصیت سیاه نمایشهای روحوضی!
در مورد مطلبی که گفته شده است؛حاجی فیروز چهرهای افسانهای در فولکلورِ ایرانیان است که در نخستین روزهای هر سال، به شهرها میآید تا از آمدنِ نوروز به مردم آگاهی دهد این هم یکی دیگر از گفتارهایی است که ریشه و اساس ندارد. حاجی فیروز هیچ ربطی به چهرههای افسانهای در فولکلور ایران ندارد. نویددهندگان نوروز در فولکلور ایرانی را میتوان در دستههای «چاوش»ها و «گوسانان» جستوجو کرد، در «نوروزخوانها»ی گیلان و «تکمچی»های آذربایجان بودند ولیمتاسفانه نماد حاجی فیروز از تهران آغاز شد، به اصفهان و شیراز رفت و اکنون همهگیر شده است.
همانطور که شما هم اشاره کردید، مهدی اخوان ثالث حاجی فیروز را «بقایای نفرتانگیز عهد توحش و بردهداری» نامیدهاست. تا چه اندازه با او موافقاید؟
وقتی آقای اخوان ثالث از «بقایای نفرتانگیز عهد توحش» صحبت میکند، اشاره دارد به دوران بردهداری که امروزه مورد تنفر هر انسان آزادهایی است. اما چه بخواهیم و چه نخواهیم نمایشهای سیاهبازی و حاجی فیروز بخشی از نمایشهای سنتی ایران شده است. غلام سیاههٔ نمایشهای روحوضی زبان تیز مردم در مقابل قدرتمندان است و بهگونهای قهرمان مردم. مردم ایران او را با چشم حقارت نگاه نمیکنند، بلکه او را از خود میدانند. حاجی فیروز به گونهای همخوانی دارد با سیاه نمایشهای روحوضی، آنچه آقای اخوان ثالث میگوید، نسبت به نمایش حاجی فیروزهایی است که در دوران خویش دیده است. حاجی فیروز در این اواخر، گدایان شهریاند که چهرهٔ خود را سیاه میکنند، کلاه بوقی بر سر میگذارند و با شکلک در آوردنهای مسخره و بیمعنی، و همچنین آوازهایی بیسروته از مردم طلب پول میکنند. او این کار را نوعی نژادپرستی میداند که واقعاً نفرتبرانگیز هم است.
در این دوران، جهان دهکدهای کوچک شده، جالب است بدانیم تنها سیاه کردن چهره بهمنظور خنداندن دیگران، در این دهکده، نژادپرستی قلمداد میشود و تقریباً تنفر مردم جهان را بهدنبال دارد. به احترام مردم جهان، توصیه میکنم تا میتوانیم از نمایش حاجی فیروز در جشنهای نوروزی فاصله بگیریم و آنرا از جامعه مان طرد کنیم حتی اگر منظورمان نژادگرایانه نباشد.