شعر جدیدمه،دیروز پریروز سرودمش:)
*
صدایت بوسه ی آوای باران
نگاهت پرتو خورشید تابان
دهانت چشمه ی جاری نغمه
لبان تو بود چون پسته خندان
منم یعقوب و آغوشت وصال است
بیاید آخر آن یوسف به کنعان
بهشت و جنت باری تعالی
بود در گرمی آغوش مامان❤
نخوابیدی تمام شب تا صبح
چو بودم من شبی بی سر و سامان...
نداری در جهان مانند و همتا
فرشته بوده ای در پیش یزدان
و من اُفّی به سوی تو نگویم
که باشد آیه ای در متن قران:
بسم الله الرحمن الرحیم وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ۚ إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا
وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا
نخواهم من جز این از کل دنیا
کنم آن صورتت را بوسه باران❤❤❤❤
*