حکایت منچستر بعد از سر الکس، برای من درس زندگیه.....
بله؛ این یه واقعیته که زندگی بالا و پایین داره؛ نه فقط برای ما شهروندای گرفتار یه کشور ویران شده مثل ایران. حتی منچستر یونایتد با اون عظمت که اِسمِشَم برای اکثر تیمای اروپایی ترس و وحشت میاوورد، حالا و هفت سال بعد از رفتن رئیس، اونقدر معمولی شده که واتفورد رده نوزدهمی هم میاد توی اولترافوردو توی نیمه مربی ها خِرِشو میگیره، دو هیچَم می بَرِه بازی رو.
دوستای خوبم، تجربه زندگیمو بهتون میگم:
بدون اینکه دنیا رو مهم بدونید، همه تلاشتونو بکنید. این یه قانون تجربیه که راه دومی هم نداره. حتی اگه خسته شدین، کم آووردین، دلتون شکست، یه استراحت بکنیدو پاشید به تلاش ادامه بدید. دنیا از یه لحاظایی بی رحمه که دلتنگی، دلشکستگی، نگرانی و حتی بود و نبود ما، پشیزی براش ارزش نداره. البته این بی رحمیش واسه همه ست. هم برای من، هم شما و حتی برای منچستر یونایتد.
یونایتد هم هیچ راهی نداره بجز اینکه بلند بشه و به مبارزه ادامه بده. هیچ تیمی دلش برای منچستر نمی سوزه و فقط خودش میتونه به خودش کمک کنه.
منو شما هم این قانون طبیعت رو بپذیریم، دنیا رو همینطور که هست قبول کنیم و با تمام وجود برای اعتبارمون مبارزه کنیم.
پاینده جوانان پاک و مظلوم میهنم ایران.
پ.ن:
من زیاد اینجا نمیام ولی اگه کسی میخواد فالوش کنم، بهم بگه، حتماً فالو می کنم.👋🌹🌹