طرفداری- بهترین بازیکن جهان چه کسی است؟ جدیدترها نظر خودشان را دارند. ولی طی چند سال گذشته، فقط دو اسم ارزش بررسی شدن به شکل جدی را داشته است. یکی از آنها، دوست من است. دیگری نابغهای است که در دو تا از دردناکترین بازیهای دوران حرفهای خودم با او رو به رو شدم و هرگز فراموش نخواهم کرد که چقدر خوب بود.
قبل از این که نظرم را در مورد کریستیانو رونالدو و لیونل مسی بیان کنم، مهمترین نکته این است که هر دوی آنها بازیکنانی حرفهای و خارق العاده هستند. اگر سالها تلاش و زحمت نبود، به اینجا نمیرسیدند. بعضی از بچهها به موفقیتهای جانبی آنها مثل پول، ماشین، دوستان زیبا و همه اینها حسادت میکنند. ولی اگر به فکر این چیزها باشی، شانسی برای تبدیل شدن به یک ستاره نخواهی داشت. لئو و رونی (نام مختصر شده رونالدو) نمونههای عالی از افرادی هستند که چیز دیگری برایشان انگیزه بخش بود: شور و اشتیاق برای بازی، میل به پیشرفت و اراده و عطش برای سختکوشی و پیشرفت کردن برای رسیدن به خواسته خود. به عقیده من هر دوی آنها عزم بالایی دارند ولی این را به روش متفاوتی نشان میدهند.
رونالدو بهترین نمونه از بازیکن بزرگ خود ساخته است. اشتباه برداشت نکنید. او با استعداد ذاتی فوق العادهای به دنیا آمد. ولی این تلاش و کوشش او بود که باعث شد به بالاترین سطح برسد. او یکی از سختکوشترین افرادی است که تا به حال دیدهام. یادم هست مدتی بعد از ورودش به منچستر، کارش را دنبال میکردم. بعد از پایان تمرین، چند تعداد توپ بر میداشت و با خجالت به نیمه دیگر زمین میرفت، انگار که اگر بقیه میفهمیدند تمرینات اضافی انجام میدهد، برایش مایه شرمندگی خواهد بود. بعد ضربات ایستگاهی، پا عوض کردن و این چیزها را تمرین میکرد. آثار این تمرینات پس از مدتی به چشم میآمد. کم کم قویتر میشد و قوای جسمانیاش رشد میکرد. به کار کردن اعتیاد داشت ولی همه چیز به همین جا ختم نمیشد. خانهاش چند در از منزل من فاصله داشت، بنابراین میتوانستم او را ببینم. او آشپز مخصوصی داشت که غذاهای سالمی برایش میپخت. کریستیانو روی خودش سرمایه گذاری کرد. یک استخر شنا هم داشت که میتوانست در آن تمرینات کششی دیگری انجام بدهد. همه چیز در سبک زندگیاش به طوری برنامه ریزی شده بود تا به بهترین فوتبالیست دنیا تبدیل شود. این خواسته او بود و به آن رسید.
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user130292/2020/02/13/1573235545-000par2387708.jpg)
او یاد گرفت. زمانی که رونالدو به یونایتد آمد، رود فن نیستلروی بازیکن اصلی تیم بود. همه او را دوست داشتند چون گلهای زیادی به ثمر میرساند. سپس این پسر جوان و لاغر پرتغالی با موهای جالبش و پا عوض کردنها و رقصیدنها آمد و همه او را دوست داشتند. یک روز در تمرین، رونی در حال اذیت کردن مدافع چپ بود؛ مدام از او عبور میکرد، به عقب بر میگشت و دوباره او را دریبل میزد. رود عصبانی شد و فریاد زد: «توپ لعنتی رو سانتر کن! وقتی ندونم کی قراره توپ رو سانتر کنی، چطور باید دویدن خودم رو تنظیم کنم؟» رونالدو میگفت: «خب من دارم حرکت تکنیکی انجام میدم، مشکلت چیه؟» ولی رود گفت: «من نمیتونم با این آدم بازی کنم.» و از زمین خارج شد. قبل از این که رونالدو به درک لازم برسد، چند مورد مشابه دیگر هم داشتیم. او فهمید که همیشه موثر بودن احترام بیشتری نسبت به نمایشی بازی کردن به همراه میآورد. مدتی طول میکشد تا بفهمی فوتبال فقط در مورد مهارتهای انفرادی نیست. همیشه به او میگفتم روی تاثیر گذاری بر گلها کار کند. حرکاتش را دوست داشتم. ولی وقتی سانتر میکرد یا شوت میزد، بیشتر مورد پسند من بود. در ادامه به چیزی فراتر از موثر تبدیل شد. عنصری مهلک شد و تمامی جوانب بازی خودش را تقویت کرد. تمامی مهارتها را داشت که اگر آنها را کنار هم قرار میداد، ویرانگر میشد. و هرگز دست از رشد کردن نکشید. هنوز جنبههای جدیدی به بازی خودش اضافه میکند چون دائما به فکر همین است. همیشه بررسی میکند که: «چه چیزی میتواند مرا به بهترین بازیکن جهان تبدیل کند؟» و جوابش را پیدا کرد: پاس گلها، گلها، سرنوشتساز بودن... و به چشم آمدن در بازیهای بزرگ. به همین خاطر است که رکوردشکنی میکند و در سال 2014 به عنوان بهترین بازیکن جهان انتخاب شد.
برخی فکر میکنند او خودخواه است. چرت و پرت! اگر با دقت به انتقادات از او گوش بدهید، میفهمید این افراد دنبال چه چیزی هستند. البته که بحثی در مورد این که چه کسی بهترین است وجود دارد. اما برخی از افراد میگویند مطلقا مسی چون رونالدو خوش قیافه است. احتمالا همسران و نامزدهای آنها فکر میکنند که: «دوست دارم با رونالدو بیرون بروم» ولی چنین تفکری در مورد مسی ندارند. بنابراین او تهدیدی نیست! رونی تمامی خودروها و پولهایی که خدا میتوانست نازل کند را دارد. خوش چهره است. قوای جسمانی؟ مسخره است! دیگر چه چیزی میخواهد؟ نمیتواند در کنار اینها بهترین بازیکن دنیا هم باشد! پس نمیتوانم بگویم او بهترین بازیکن دنیا هم هست! گاهی صدای قل قل کردن حسادت به گوش میرسد.
هر کسی ارزشهای رونالدو را نادیده میگیرد، در واقع در حال لطف کردن به او است. او به افرادی نیاز دارد که بگویند مسی بهتر است. این به او انگیزه میبخشد. این را جسورانه در شادی پس از گلش میبینید: «بهتون گفتم!» مردم اشتباها این را پای غرور میگذارند. بیشتر مثل این است که: «بهتون گفتم! بهتره به کار من ایمان داشته باشید.» این طور نیست که بگوید: «من از همه بهترم» اصلا چنین آدمی نیست.
وقتی در فینال سال 2014 لیگ قهرمانان از روی نقطه پنالتی گل زد تا حساب کار را 4-1 به سود رئال مقابل اتلتیکو کند، مردم شادی پس از گل او را درک نکردند و بعد او پیراهنش را در آورد. شروع کردند به گله کردن از این که: «اوه، نباید این کار رو میکرد. داره توجهات رو به سوی خودش جلب میکنه.» نه، این طور نیست! شما نمیدانید. آن شادی، احساسات خالص بود. پیش خودش فکر میکرد: «اگه این فینال تموم بشه و من گلی نزده باشم، برای من مثل سر افکندگیه». میخواست در آن بازی تاثیر گذار باشد. این چیزی بود که در واکنشش دیدم. این طور بود که: «گل زدم! حالا میتونم درست و حسابی شادی کنم.» این نشان بازیکنی بزرگ است، نه بازیکنی خودخواه. بر حسب تجربه من، او اصلا خودمحوری یا تکبر ندارد. در یونایتد همیشه یک پای شوخیها بود. همیشه در تمامی اتفاقات درون رختکن حضور داشت. کوئینی (کوئینتون فورچون) قبلا او را به خاطر موها یا لباسهایش دست میانداخت. ولی همیشه جوابش را میداد: «اوه، شما انگلیسیها از مد سر در نمیارین.»
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user130292/2020/02/13/maxresdefault6347934721684662897099.jpg)
از بین مسی و رونالدو، مسی بیشتر استعداد ذاتی دارد. او یک نابغه و یک جادوگر است، آن هم به سبکی که کریستیانو نیست. میتوان از نحوه گلزنی آنها به تفاوت پی برد: قدرت یا دقت. گلهای مسی همچون هنر ناب هستند. او توپ را با پیچ و تاب خاصی به درون دروازه میفرستد. او دقیق و ظریف است. کار او هدایت کردن توپ به گوشه دروازه است. رونالدو گاهی خودش هم بعد ضربه زدن نمیداند توپ به کجا خواهد رفت، فقط این را میداند که جایی درون چارچوب خواهد بود. او توپ را به زور به تور دروازه میرساند. هر دوی آنها تماشایی بازی میکنند و فقط سبکشان متفاوت است.
اگر قصد ساختن مدل اولیه یک فوتبالیست کامل را داشته باشید، رونالدو همان خواهد بود. او قدرت جسمانی، سرعتی باورنکردنی و توانایی استفاده از هر دو پایش را دارد، در حالی که مسی اساسا چپ پا است. او در لیگ قهرمانان مقابل ما با ضربه سر گلزنی کرد ولی آن صحنه را خیلی از او نمیبینیم. رونالدو انواع و اقسام گلها را به ثمر میرساند: شوت از راه دور، در دهانه دروازه، ضربات آزاد، پنالتیها و ضربات سر همچون دانکن فرگوسن یا باب لچفورد. ضربه سر شیرجهای او مقابل رم در خانه آنها واقعا محشر بود. او از لبه محوطه جریمه پرید و از روی نقطه پنالتی ضربه سر زد. واقعا حیرت آور بود. ضمنا دلیر هم بود: پس از آن گل آسیب دید. گلی که مقابل پورتو زد از آن هم عجیبتر بود. به یاد دارم وقتی قرار بود ضربه را بزند، پیش خودم گفتم: «نه، نه، غیر ممکنه.» چون چهل متر با دروازه فاصله داشت. و توپ به گوشه بالایی دروازه رفت!
در مورد مسی احساس میکند این بشر برای این به وجود آمده است تا یکی از بهترینهای دنیا باشد. البته که باید تلاش زیادی میکرد ولی حتی قبل از این که در تیم اصلی بازی کند، همه مسی را میشناختند. یادم میآید رونالدینیو (که در آن زمان بهترین بازیکن جهان بود) در یک مصاحبه گفت که این پسر بهترین خواهد شد. بی سابقه بود که بهترین بازیکن دنیا، این گونه از فرد دیگری ستایش کند. در اولین بازی مسی، رونالدینیو پس از هر بار صاحب توپ شدن تلاش میکرد توپ را به مسی برساند تا او گلزنی کند!
ولی مسی هم باید میجنگید. او در سنین پایین مشکلات زیادی با مصدومیتهایش داشت. اما از نظر تکنیکی آنقدر خوب است که به طرق مختلفی میتواند بازیکن مقابل خود را از پیش رو بردارد. میتواند فقط باید شانه به شانه شدن تعادل طرف را بر هم بزند. استارتهای او فوق العاده سریع هستند. او همچنان از نظر آماری و با به دست گرفتن کنترل بازیها و به ثمر رساندن گلهای خیره کننده، در حال رساندن بازی خود به سطح بالاتری است. میگفتند سال 2014 سال بدی برای او بوده است: او بیش از 40 گل زد و آرژانتین را به فینال جام جهانی رساند! او آرامتر کارش را انجام میدهد، در حالی که رونالدو این قابلیت را دارد تا توجهات را به سوی خودش جلب کند، بازیکنی باشد که به چشم همه میآید و کسی باشد که تمام احساساتش را درون زمین بروز میدهد.
هیچ کدام از آنها آنطور که امید داشتند، در جام جهانی برزیل کنترل کار را به دست نگرفتند. مسی به فینال رسید ولی واقعا کار خاصی نکرد. با وجود این که مشخص بود بهترین بازیکن تورنمنت نیست، در پایان به جایزه بهترین بازیکن دست یافت. شاید این به اسپانسرها مرتبط بود. زمانی که پس از فینال باید برای دریافت جایزهاش میرفت، تقریبا خجالت زده به نظر میرسید. از طرف دیگر قطعا جام جهانی بهتری نسبت به رونی پشت سر گذاشت که اهدافی برای خودش داشت ولی هرگز به دستیابی به آنها نزدیک نشد. پس از تورنمنت با او حرف زدم و میتوانستم خشمش را احساس کنم، هر چند که به صورت مستقیم در این رابطه صحبت نکردیم.
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user130292/2020/02/13/rio_ferdinand_6.jpg)
پس کدامیک بهترین است؟ جواب دادن به این سوال هنوز هم راحت نیست. اگر سرمربی بودم و قرار بود بازیکنی برای منچستریونایتد به خدمت بگیرم، سراغ رونالدو میرفتم چون به بازی کردن در لیگ برتر عادت دارد و انواع و اقسام گلها را به ثمر میرساند. میتواند گلی بزند که دانکن فرگوسن میزند. میتواند گلی بزند که جان بارنز میزند. میتواند مثل گازا گلزنی کند. همه این کارها از عهدهاش بر میآید.
ولی باید این را در نظر داشت که من سالهای سال با رونالدو بازی کردم، بنابراین کاملا بی طرف نیستم. تیری آنری که در بارسلونا کنار مسی بازی کرده است، نظر متفاوتی داشت. زمانی که در طول جام جهانی برای مجله شماره پنج خودم با او مصاحبه میکردم، از او پرسیدم که کدامیک از این دو نفر بهترین است؟ گفت به رونالدو احترام میگذارد و او را تحسین میکند ولی بعدا از دلیلش برای این که چرا فکر میکند مسی بهترین است گفت... در یک مسابقه تمرینی روی مسی خطا شد و مربی به جای این که یک ضربه آزاد در اختیارش قرار بدهد، از بازیکنان خواست تا به بازی کردن ادامه بدهند. وقتی توپ به دروازهبان تیم مسی رسید، او به سمت او دوید و تقاضای پاس کرد. دروازهبان توپ را به او داد و در ادامه مسی همه بازیکنان را دریبل داد و با عصبانیت گل زد. تیری گفت این کاری بود که قبلا خودش در زمین فوتبال مدرسه انجام میداد. من هم مقابل بچههای کم سن و سال چنین حرکاتی داشتهام. ولی مسی این کار را مقابل برخی از بهترینهای دنیا انجام داد: یحیی توره، پویول، اینستا، ژاوی، بوسکتس. و فقط همان مورد نبود و بارها این کار را انجام داد. تیری پرسید: «آیا رونالدو میتونه چنین حرکتی رو انجام بده؟» گفتم: «خب، من که هرگز ندیدم چنین کاری بکنه.» تیری کنار زیدان و رونالدینیو بازی کرد ولی آنها هرگز چنین کاری نکردند. گفت: «آنجا بود که فهمیدم مسی با تمامی آنهایی که دیدهایم فرق میکند.» باید بگویم آنقدر جا خورده بودم که حتی نتوانستم ابراز شگفتی کنم.