اختصاصی طرفداری- سیاست نقل و انتقالاتی رئال مادرید در سال های اخیر بدل به یکی از چالش برانگیز ترین تصمیمات تیم مدیریتی رئال در نزد هواداران این تیم شده است. همزمانی این سیاست با افت قابل انتظار رئال در فصل قبل پس از فروش رونالدو و نمایش های دور از انتظار وینیسیوس به عنوان یکی از اصلی ترین چهره های نسل جوان رئال مادرید در این فصل، باعث بروز تردید هایی نسبت به این رویکرد شده است. بسیاری از طرفداران، ریشه های خرید بیمارگونه استعدادهای برزیلی را در از دست دادنِ نیمار می دانند. هر چند صرف نظر از علاقه شخصی پرز به نیمار، تمرکز رئال بر خرید بیل در همان تابستانی که نیمار راهی بارسلونا شد و سد محکمی به نام زیدان در دوره دوم، علامت سوال های زیادی در مقابل این ادعا قرار می دهد. از اینها گذشته حضور استعدادهایی از اقصی نقاط جهان نشان می دهد، سیاست جدید نقل و انتقالاتی رئال مادرید، بیش از آنکه پاسخی به یک عقده شخصی باشد، نوعی از دور اندیشی است که با توجه به وضعیت جدید بازار نقل و انتقالاتی، نه یک انتخاب که تا حد زیادی یک ضرورت است.
برای درک بهتر این مساله باید کمی به عقب تر برگشت و فرآیندی که بازارهای تابستانه و زمستانه فوتبال در این سال ها سپری کرده است را دقیق تر دید. در گذشته ای نه چندان دور، قیمت ستاره ها و قدرتِ برندِ ورزشی و مالی تیمی نظیر رئال مادرید به پرز این اجازه را داد تا در فصل 2009-2010 یکی از تکان دهنده ترین فصول نقل و انتقالاتی را با خرید دو برنده توپ طلا یعنی کریستیانو رونالدو و کاکا، به انضمام ابرهافبکی نظیر ژابی آلونسو و استعداد اول فوتبال اروپا در خط حمله یعنی کریم بنزما را در کنار بازیکنان دیگری نظیر رائول آلبیول، گارای، آربلوآ و گرانرو با رقمی نزدیک 260 میلیون یورو به خدمت بگیرد. حال آنکه تغییرات حاصله در بازار نقل و انتقالات پس از انتقال نیمار به پاری سن ژرمن و قوانین دست و پا گیر یوفا مبنی بر تعادل میان خرید و فروش باعث شده است تا ترمیم هایی نظیر آنچه در یک تابستان در آغاز کهکشانی های دو رخ داد، در این دوره نیازمند فرآیندی دو تا سه ساله باشد. در واقع نه رئال مادرید که دیگر هیچ تیمی نمی تواند در یک تابستان دست به چنین بازسازی بزند و یادمان نرود که با چنین رقمی در این سال ها نهایتا تیم ها می توانند کیلیان ام باپه ای را به خدمت بگیرند که نه مثل کاکا و رونالدو برنده توپ طلا است که قرار است در عصر پسا مسی و رونالدو برنده توپ طلا باشد.
از این ها که بگذریم "نگاهی واقع گرایانه" به ترکیب فعلی رئال مادرید نشان دهنده آن است که به جز یک یا دو پست، کمترین بازیکنی را می توان یافت که بتواند رئال مادرید را به مجموعه بهتری از آنچه هست بدل کند. به جز مهاجم سمت راست و جانشینی برای مودریچ (اگر فده والورده را شایسته این پست ندانیم!) ترکیب فعلی رئال ترکیبی کامل است که با ام باپه و نهایتا پل پوگبا تکمیل می شود. دو ستاره ای که مطلقا امکان خریدشان در تابستان قبل میسر نبود و همه می دانیم که به احتمال زیاد پاریسی ها تنها زمانی اجازه خروج ام باپه را می دهند که فقط یک سال به پایان قراردادش مانده باشد. در مورد پوگبا نیز صرف نظر از ارقام محیر العقولی که در تابستان قبل از جانب مدیران منچستریونایتد شنیده می شد و هر گونه دست به جیب شدنی را فاقد مشروعیت و عقلانیت می کرد، پرسش اساسی تر آن است که آیا خرید بازیکنی با ویژگی های پوگبا برای رئال مارید حتی با رقمی معقول تر منطقی است؟ آن هم زمانی که شما فده والورده ای را دارید که با یکی دو فصل تجربه اندوزی می تواند پوگبای شما باشد، یک پوگبای جوان، با تعصب و البته اهلی که پنج شش فصلی هم سابقه پوشیدن پیراهن تیمتان را دارد.
علی رغم انتقادهایی که می توان به سیاست تمرکز بر خرید استعدادهای رئال داشت، اما زوایای روشنی نیز وجود دارد که پرداخت رقمی نزدیک به سیصد میلیون یورو برای نسل آینده تیم را توجیه پذیر می کند. در وهله نخست سیاست خرید استعدادهای جوان برای تیمی نظیر رئال مادرید از این حیث غیر منطقی است که اساسا فشار خرد کننده هواداران و بالا بودن سطح انتظارات، فرصت "آزمون و خطا" که پیش زمینه رشد است را از بازیکنان جوان می گیرد. استعدادهای جوان برای تبدیل شدن به ستاره باید دست به ریسک بزنند و از این طریق مهارت های فنی خود را ارتقا بخشند. حال آنکه سطح بالای انتظارات در برنابئو باعث می شود این جوانان به منظور در امان ماندن از پیامدهای احتمالی اشتباهاتشان، به ساده ترین شکل ممکن بازی کنند و همین مساله فرآیند رشد را برایشان کُند و ایستا می کند. حل این مشکل در سال های قبل با واگذاری زمان رشد بازیکنان به تیم های دیگر انجام شد. چنانچه دنی کارواخال، کاسمیرو، آسنسیو همگی فرآیند تبدیل شدن از یک استعدادِ صرف به یک ستاره باثبات را در تیمی غیر از رئال مادرید سپری کردند. فرمولی که کمابیش برای اشرف حکیمی، اودگارد و فده والورده اجرا شد و ظاهرا جواب هم داده است.
یکی دیگر از نگرانی های اصلی هواداران رئال مادرید، نمایش های ناامید کننده این فصل یکی از اصلی ترین چهره های نسل نوی رئال یعنی وینیسیوس است، که البته کاملا بجا و منطقی است. کما اینکه اگر مشخصا نمایش های وینی در فصل قبل تا لحظه رسیدن به دروازه حریف قابل قبول و تحسین برانگیز بود، نمایش های این فصل او حکایت از فراموشی بسیاری از مهارت های اولیه فوتبال دارد. اما آیا نیم فصل یا حتی یک فصل نمایش متوسط از یک استعداد نوزده ساله توجیه مناسبی برای کنار گذاشتن اوست؟ آن هم وقتی همه می دانیم که "عموما" عملکرد واقعی یک بازیکن را نه در هجده سالگی که در بیست و چند سالگی اش باید جست و بر همین اساس "بسیاری از" ابرستاره های دیروز و امروز فوتبال جهان درخشش خود را از حدود 24 سالگی شروع کردند و آنچه در سال های قبل آموخته بودند را در سال های بعدی به کار بستند. اگر این واقعیت را بپذیریم آن گاه می توانیم با آرامش بیشتری به عملکرد استعدادهای رئال نگاه کنیم و با کم کردن انتظارات این نکته را در نظر بگیریم که تک تک آنها دو الی سه سال دیگر زمان برای یادگیری دارند.
نکته دیگری که برخی از طرفداران رئال را در این جا به غلط می اندازد تبدیل شدن کهکشانِ پر زرق و برق رئال مادرید به مهد کودکی برای رشد این استعدادهاست که اساسا با ماهیت باشگاه لوکسی نظیر رئال در تضاد است و با سنت تاریخی کهکشانی ها سر سوزنی همخوانی ندارد. ادعایی که علی رغم درستی نقش مولفه هایی نظیر افزایش غیر منطقی قیمت ها و قوانین دست و پا گیر یوفا، دشواری های اختصاصی خرید بازیکن هایی که نیاز اصلی رئال هستند (ام باپه و شاید پوگبا) و همچنین مصدومیت های خارج از عرف و باورنکردنی رئال در این فصل را در نظر نگرفته است. کما اینکه در صورت عدم مصدومیت آسنسیو و هازارد، وینیسیوس و رودریگو که بال های ثابت رئال در خیلی از بازی های این فصل بودند، تبدیل به تعویضی های پنجم و ششم تیم می شدند و کشتی رئال کماکان در سطح البته پایین تر از قبل کهکشانی می ماند.
از همه این ها گذشته اگر فرض کنیم، صرفا نیمی از استعدادهایی که رئال در این سال ها با رقمی نزدیک به سیصد میلیون یورو جذب کرده است همان چیزی بشوند که مدیران رئال انتظار دارند به نظر می رسد فلورنتینو پرز معامله را هم از حیث ورزشی و هم از حیث اقتصادی برده است. سوالی که طرفداران رئال باید از خود بپرسند این است که در بازاری که قیمت ژائو فلیکس به اعتبار یک فصلِ درخشان در بنفیکا 126 میلیون یورو است، اگر نیمی از استعدادهایی که رئال خریده تبدیل به ستاره شوند (مثلا فده، اودگارد، وینیسیوس و رینیر) پرز این مجموعه را در سال 2023 با پرداخت چه رقمی باید به خدمت می گرفت؟ و مهم تر اینکه اگر این ستاره ها در تیمی نظیر بارسلونا، یوونتوس، منچستریونایتد، بایرن مونیخ و ... بودند، آیا اصلا به خدمت گرفتن آنها ممکن بود؟
استارت بازسازی برنابئو و تبدیل آن به یک شاهکار معماری پول ساز پس از فتح پنج عنوان قهرمانی در اروپا پرز را بسیار به رویای دیرینه اش نزدیک کرده است. صرف نظر از اینکه فلورنتینو چه اندازه به سانتیاگو برنابئوی افسانه ای نزدیک یا دور است، به نظر می رسد این روزها پیرمرد هفتاد و دو ساله، بیش از همه به فرعونی شبیه است که خواب تولد کودکی را دیده که امپراطوری بعدی از آنِ اوست. از ژاپن تا مراکش و اسپانیا تا برزیل هر کودکی که برقی در چشم ها و ساق هایش دیده می شود به برنابئو فرخوانده شده است. اصلا فرض محال اینکه هیچ کدام از این جوجه ها از تخم در نیایند، چه باک؟ مگر نه اینکه فرعون هر موسی بالقوه ای را در نطفه خفه کرده است؟