امروزه فوتبال در دنیا از دیدگاه اقتصادی مانند بنگاه داری در سطوح کلان و نیمه کلان است . بنگاه باید درآمدزا و در عین هزینه بر بودن بسیار ، باید سودده باشد . همین سودده بودن رمز بقای تیمهای مختلف برای ادامه فعالیت آنها در لیگهای معتبر در سطح جهان است . همین چند سال پیش بود که فدراسیون فوتبال اسپانیا چند باشگاه مطرح این کشور از جمله رئال بتیس را به علت زیان ده بودن و تراز نبودن امور مالی تهدید به سقوط به دسته های پایین تر کرد . اتفاقی که البته هر از چندگاهی گرد آن به دامن باشگاه ههای دولتی و همیشه ضررده ما مینشند و باعث تهدید AFC از باب منحل شدن پروانه حرفه ای باشگاهها و یا اخراج از لیگ قهرمانان آسیا و سقوط به دسته های پایین تر میشود که البته با لابی گری و تزریق پول دولتی قضیه برای مدت کوتاهی فیصله میابد ولی هیچ اراده ای مبنی بر حل ریشه ای این داستان در کشور ما نمی شود .
فوتبال هیچگاه در کشور ما حرفه ای نبوده و رنگی از حرفه ای شدن به خود ندیده . وقتی در اواخر دهه 70 شماره پشت پیراهن ها لاتین شد و لیگ به اصطلاح حرفه ای فوتبال ایران از لیگ آزادگان گذار کرد همانقدر حرف از حرفه ای شدن بی معنی بود که الان بی معنی و خنده دار است . ساده لوحانه ست اگر اتفاقی که برای استقلال و استراماچونی افتاد و مثالهای مختلف از بقیه باشگاهها را فقط مشکل مالی و یا عدم توانایی در پرداخت شفاف پول به علت وجود تحریمها دانست . مشکل بسیار پیچیده تر و ریشه ای تر از این حرفهاست . باید به قضایا ریشه ای و ساختاری نگاه کرد . درست است که در مملکت ما فوتبال و اساسا مقوله ورزش و entertainment از درجه اهمیت بالایی برخوردار نیست و در زمره مسائل با اولویت بالا ، چه در سیاست گذاری های کلان و چه در تخصیص بودجه محسوب نمیشوند . اما با یک نگاه اجمالی به اکثر معضلات و مشکلات باشگاه داری در فوتبال ما ، غالبا مشکلات ریشه در مسائل اقتصادی دارند و نبود سازوکار سودده و اساسا درآمدزا اختیار عمل را از باشگاهها برای برنامه ریزی های بلند مدت و حرفه ای عمل کردن صلب کرده و فوتبال همیشه در این سالها در یک پوسته بظاهر زنده و از درون پوسیده در حال تقلا کردن برای ادامه حیات است . هرچند که این ادامه حیات آینده مبهمی در پی داشته باشد .
اگر جامعه ما معتقد به اقتصاد دولتی نیست و صدالبته معتقد به بازار کاملا آزاد میلتن فریدمن هم نیست ولی یک اقتصاد نیمه آزاد با نظارت و قانون گذاری دولت را میخواد ، باید فوتبال هم این چنین باشد . نه اینکه اقتصاد ما نیمه آزادباشد اما فوتبال ما دولتی اداره شود و ما انتظار رشد و تعالی از آن داشته باشیم . علی ایحال موضوعی که در شرایط کنونی در آن شکی وجود ندارد این است که فوتبال از جنس دولتی امیدی به پیشرفت ندارد . همانطور که امیدی به اصلاح ساختار ، رسیدن به سود و حرفه ای شدن واقعی در آن وجود ندارد .
در این راستا باید باشگاههای خصوصی داشت تا ساختارهای درامدزایی و اجبار برای رفتار حرفه ای در فضای رقابتی آنها را به سمت اصلاح ساختارها بکشاند ، و در نهایت با این روند زیر ساخت های کشور ارتقا میابد و علاوه بر اینکه حجم زیادی از پولهای بیت المال و دولت هدر نمی رود بلکه درامدزایی برای کشور و ورزش ایجاد میشود . رفاه اجتماعی بالا میرود و دهها نکته ریز و درشت دیگر به ارمغان می آورد .
باید در نظر داشت که گام اصلی خصوصی سازی بر مبنای در نظر گرفتن تمام شرایط و پتانسیل های درامدزا باید ایجاد شود . نه اینکه با یک عملیات احساسی یک مشت تیم ورشکست ، دوباره دست تضرع به سمت دولت دراز کنند و مجددا شاهد شکل گیری یک فوتبال دولتی باشیم که دیگر امیدی به خصوصی شدن ندارد .
باید در نظر بگیریم که باشگاههای مطرح دنیا چه راههای اصلی و فرعی برای درامدزایی دارند که در فوتبال ایران قابل پیاده سازی ست . متاسفانه باید اشاره کرده که عمده راههای اصلی درامدزایی فوتبال در ایران با مشکلات قانونی و زیرساختی کشور عملا دست باشگاه داری خصوصی را میبندد تا بتواند حداقل هزینه های سالیانه خود را پوشش دهد . بطور مثال یکی از راههای اصلی درامد برای باشگاهها فروش بازیکن است . که البته با توجه به اینکه سود اصلی باشگاه در زمینه پرورش بازیکن ، پرورش بازیکن از سنین پایه و بعد از درخشش نسبی در تیم اصلی ، فروش آن به تیمهای داخلی و خارجی دیگر است چرا که هم هزینه اولیه زیادی برای خرید این بازیکن پرداخت نشده است و هم اینکه آکادمی های باشگاه شکل میگیرند و با این روش باشگاه را از خرید بازیکن بی نیاز میسازند و با سود آن باشگاه برای خود زیرساختهای اساسی را فراهم میکند . اما متاسفانه قوانین سربازی همیشه مانعی بر سر راه باشگاه ها برای داشتن نگاه بلند مدت به این مقوله بوده است . و زمانی که بازیکن به سن قانونی برای خدمت سربازی میرسد عملا از اختیار باشگاهها خارج میشوند و باید در چند باشگاه محدود به گذراندن سربازی خود در قالب فوتبال بپردازند . با این شرایط هزاران هزار جلسه برای رشد فوتبال پایه کشور گذاشته شود فایده ای نخواهد داشت . اینجا یک سوال ایجاد میشود . چرا همه باشگاهها نمی توانند بازیکن سرباز داشته باشند ؟ و با یک اصلاح ساده در قانون چرا نمی توان شاهد رونق بزرگ در فوتبال پایه بود ؟
مسئله بعدی بحث فروش پیراهن و کالاهای مربوط به برند باشگاهها و اسپانسرهای باشگاههاست . که بزرگترین معضل در این زمینه بحث نبود قانون منع کپی رایت در کشور است . اما آیا راهی برای حل این معضل نیست ؟ شاید یکی از راههای ساده برای این موضوع وجود فروشگاههای مخصوص برای باشگاهها در نقاط مختلف کشور باشد که تمام کالاهای اصل و قابل فروش باشگاهها فقط از طریق این فروشگاهها عرضه شوند . مثلا اگر باشگاه پرسپولیس 5 فروشگاه در نقاط مختلف کشور داشته باشد و تمامی کالاهای ورزشی و غیر ورزشی با لگوی پرسپولیس را درکنار کالاها با برندهای معتبر را عرضه کند آیا تا حد زیادی با این معضل مقابله نشده است و آیا باشگاهها را به سود زیادی نمیرساند ؟ آیا هوادارن تیمها برای حمایت از باشگاههای محبوبشان هم که شده حتی المقدور از این فروشگاهها خرید خود را انجام نمیدهند ؟
موضوع دیگر بحث حق پخش تلویزیونی است که یکی از اصلی ترین راههای درآمدزایی در فوتبال امروز است . عنصری که شاید پرداختن به آن در فوتبال انگلیس لیگ این کشور را از همه لیگهای جهان متمایز کرده است . ولی متاسفانه چند سال است که این موضوع ، یک کش و قوس طولانی بین صداوسیما و فدراسیون فوتبال را ایجاد کرده است و راه حلی برای آن دیده نشده است .
و یا موضوع بلیط فروشی که اگر پول آن به جیب باشگاهها برود آیا باشگاهها را از لحاظ مالی کمک نخواهد کرد ؟ بماند که ایجاد سازو کارهای هواداری و صندلی فروشی و مقوله های متعدد دیگری نیز وجود دارد که برای باشگاهها هم از لحاظ مالی پرفایده هستند و سر و شکل زیبایی به ورزشگاهها میدهند .
و همچنین سرمایه گذاری در حوزه های مختلف اقتصادی ست . که در شرایط کنونی باشگاههای ما اصلا به آن فکر هم نمیتوانند بکنند . مثلا اگر باشگااه آ.اس.رم دارای یک هلدینگ اقتصادی است که در زمینه های ساختمان سازی و پتروشیمی سرمایه گذاری میکند آیا این نگاه به باشگاه داری اقتصادی نمی تواند در کشور برای باشگاههای ما اجرایی شود؟
و ماحصل همه این اتفاقات میتواند باشگاهها را از فاز هزینه وارد فاز سوددهی بکند و در ادامه شاید منجر به IPO شدن و وارد بورس شدن باشگاهها شود که از لحاظ مالی و عملیاتی حاشیه امنی برای آنها به وجود بیاورد مانندباشگاههای مطرح دنیا .
البته شاید این سوال پیش بیاید که واقعا ما چند باشگاه با این پتانسیلهای درآمدزا میتوانیم در حال حاضر داشته باشیم . جواب روشن است . قطعا این تعداد 16 تیم نخواهد بود و اساسا در آن شرایط که باید نظارتهای مالی بسیار حرفه ای تر اعمال شود آیا لزومی دارد که مانند لیگهای معتبر 16 یا 18 تیم داشته باشیم ؟ اما میشود با یک حساب سر انگشتی بین 8 تا 12 تیم دارای پتانسیل این چنینی را در داخل کشور تصور کرد و برای آنها و فوتبال کشور برنامه حرفه ای طراحی کرد . همانطور که لیگ ستارگان قطر که بسیار از لیگ ما معتبرتر هست فقط 8 تیم دارد .
همه و همه اینها مسائلی است که متخصصان ورزشی و مدیریت ورزشی و اقتصادی را به این نکته میرساند که چقدر فضا برای اصلاح امور وجود دارد اما اصلا اراده ای در این زمینه موجود نیست و شاید مافیاهایی که وضع موجود را برای جیبهایشان مطلوبتر میبینند اجازه چنین تغییراتی را نمیدهند .