milad zareiknowing صفت و البته میتونه حالت استمراریه فعل know هم باشه. ترجمت هم درسته و این دیگه انگلیسیه و ممکنه جای دیگه جور دیگری معنی بشه. تیکه اولشم که نیاز نداری و فقط رو هم تیکه ای که گفتی گیر هستی. معنی knowing هم مشخص ، شناخته شده ، اگاه ، مطلع و ...