طرفداری- منچسترسیتی چند وقتی است که خوب بازی نمیکند. نقاط ضعف آنها به صورت پیاپی رخ نمایی میکند و نشان میدهد که چرا سقوط سیتیزنها در حال تکرار است. حالا متوجه میشویم که مشکلات صرفا مربوط به ضعفهای ریز و کوچک نیست و شاید حل آن دشوارتر از چیزی است که در ابتدا به نظر میآمد.
نیاز نیست حتما ریشههای یک تیم خشکیده شود تا تیم وارد افت شود. مخصوصا اگر تیم شما دو بار پشت سر هم قهرمان لیگ شده و جامها را درو کرده باشد. سیتی آنچنان تیم با انگیزهای نشان نمیدهد و شاید این اتفاق بعد از دو فصل سلطه آنها بر لیگ، غیر قابل پیشگیری باشد. آنها همچنین نه آنچنان اعتماد به نفسی دارند و نه ایمانی به قدرت بلا منازع خود. در بین مخاطبان، رگههایی از شک در رفتار آنها وجود دارد؛ ترسی از اینکه شاید در حال سقوط باشند. ترس از سقوطی که به خاطر سرعت کمش نادیده گرفته شده است.
البته که بحث در این مورد خطرناک است. سیتی ژانویه سال گذشته به نیوکاسل ۲-۱ باخت و به نظر میرسید که قرار است لیگ برتر را به لیورپول واگذار کند اما جواب آنها به این شکست، فوق العاده بود. تیم پپ گواردیولا تمام بازیهای مانده در لیگ را بعد از نیوکاسل برد و علاوه بر لیگ، جامهای کوچکتر داخلی را هم جمع کرد.
به خاطر احترام به سیتی شاید صحبت از سقوط خطرناک باشد، با این حال وقتی سندِ این سقوط به وضوح در بازیهای آنها دیده شود؛ دیگر یک ادعای خطرناک و جنجالی نیست. خیلی از کارهای هجومی منچسترسیتی قابل پیش بینی شده است. حالا پیش بینی حرکات آنها راحتتر و بنابراین دفاع برابر آنها هم سهولت بیشتری دارد. لیگ برتر ۳ سال زمان نیاز داشت تا کارهای پپ گواردیولا را مطالعه کند و حالا به نظر میرسد روشهای خوبی برای مقابله با آن پیدا کرده است.
نیوکاسل خیلی کم در محوطه جریمه خود دفاع کرد که یک روش تقریبا جا افتاده برابر تیمهای خیلی قویتر است. به جای آن، رو به روش فشارِ بالا آوردند که قبلا زیاد کارساز نبود. آنها هر دو وینگر خود را بالاتر بردند. میگل آلمیرون و آلن سنت مکسیمین بالاتر رفتند تا از روی لب خط محوطه جریمه حریف دفاع کنند به جای اینکه در کنارهها توپها را ببندند.
این کار فضای کناری زمین را برای فولبکهای سیتی آزاد میگذاشت اما استیو بروس ترجیح داد فولبک های سیتی توپ را به داخل محوطه تیمش بریزند، به جای وینگری که خلاقیت و هوش بالاتری دارد. این کار باعث شد بازیکنان خلاق سیتی مجبور باشند در میانه زمین توپ بگیرند تا منطقهِ خطرناکِ محوطه جریمه نیوکاسل. استیو بروس از قصد کاری کرد که سانترها را بنجامین مندی و کایل واکر بفرستند. سیتی با همه این حرفها موقعیت ساخت اما این تغییری اساسی در دفاع نیوکاسل بود. بالاتر از این، با اینکه نیوکاسل تنها چند شوت در چارچوب داشت اما دائما دفاع سیتی را در عمق اذیت کرد. واکر تقریبا یک ساعت توسط مکسیمین اذیت شد و آلمیرون در کانال سمت راست با رفت و برگشتهای زیادش مندی را از نفس انداخت.
حالا سیتی در ۵ بازی اخیر خود به خوبی نتیجه نگرفته است. آیا این یک چاله کوچک در راه سیتی است؟ سیتی قطعا در فرم خود نیست گرچه هر چه بیشتر از فصل بگذرد، شاید مشکلاتشان بیشتر شود.
یک امتیاز برای نیوکاسل مانند پیروزی بود زیرا فوق العاده بازی کردند. یک نمایش تیمی هماهنگ بود اما نشانههایی از کیفیت بازی هم در آن وجود داشت. آنها بسیار منظم و جمع و جور بازی میکردند و نیوکاسل گاهی در طول بازی با جلو رفتنش هیجان را به این دیدار میداد و اگر بتوانند مثل این نمایش را تکرار کنند، هیچکس دوست نخواهد داشت رقیب آنها باشد.
بروس تاکتیک خود را خوب چید گرچه خوش شانس هم بود که گابریل ژسوس و گوندوغان موقعیتهای خوبی را در نیمه دوم از دست دادند. گلی که نیوکاسل خورد اما بیشتر به نبوغ دی بروین برمیگشت. هواداران نیوکاسل در دوران بنیتز بارها به ورزشگاه نیامدند و حالا این نمایش، استیو بروس را تشویق میکند تا باز هم آن را تکرار کند. نیوکاسل برابر سیتی نه جا زد، نه تسلیم شد و نه دست و پای خود را گم کرد.
بازی با سیتی دومین بازی پیاپی بود که نیوکاسل توانست بعد از عقب افتادن از حریف به امتیاز برسد. این باعث اعتماد به نفس تیمهایی میشود که در برابر سیتی بازی میکنند. هر دو گل نیوکاسل به خوبی برنامه ریزی شده بود. سنت مکسیمین به خوبی فهمید که سه مدافع سیتی در حال بستن یک جناح بازی هستند و فرصت را برای استفاده در فضای آزاد دید. گرچه گل دوم و مساوی آنها بیشتر به قدرت شلوی برمیگردد اما این یک ضربه آزاد حساب شده بود. جمع کردن سیتی در محوطه جریمه، آن هم برای یک پاس رو به عقب.
نوشته لوک ادوارد در روزنامه تلگراف