سولسشایر به برنامه بلند مدتش چسبیده است، حتی اگر به قیمت موفقیت کوتاه مدتش تمام شود.
اوله گونار سولسشایر هوشیار است.
او از این که هم اکنون در منچستر یونایتد دو وظیفه دارد آگاه است. او آگاه است که احساسات شخصی اش به عنوان یک طرفدار منچستر یونایتد می رود که مستقیما با مسئولیت های حرفه ای اش به عنوان سرمربی باشگاه درگیر شود.
مانند تمام ما طرفداران، سولسشایر می خواهد منچستر یونایتد را به اوج برساند. او می خواهد باشگاه را از اشتباهاتی که طی سال های گذشته مرتکب شده است، خلاص کند. نه به تعقیب بازیکنانی که برای امور تجاری بهتر هستند و نه به بازیکنانی که به دنبال پر کردن جیبشان هستند.
بزرگترین ضرورت برای سولسشایر خلاص شدن از بازیکنانی بود که بر رختکن تاثیرات منفی می گذاشتند. حتی اگر مجبور بود بدون جانشین از شرشان خلاص شود، همین کار را کرد. این اتفاقی بود که می رفت تا در نهایت یونایتد را به اوج برگرداند.
اما همچنان، سولشایر سرمربی منچستر یونایتد است و می داند که این چه معنایی دارد. جدا از طرح برنامه ای برای بازسازی و یک پروژه بلند مدت او نیاز دارد که نتیجه بگیرد. او می داند که تهی کردن تیم آن هدف واقع گرایانه را به شدت سخت تر می کند، اما نمی تواند علنا با رئسایش وارد نزاع شود.
هرگز به اندازه الان حقیقت نداشت. 6 پیروزی از ماه مارس کافی نیست. با وجود آن که او به صورت عمومی اعلام کرد که نگران پوچتینو نیست، اما پوچتینو مانند ابری دقیقا بالای سرش قرار گرفته است. و این ابر با هر تک امتیازی که از دست می رود بزرگتر می شود.
جدا از اینکه به نظر می رسید عرصه بر او تنگ تر و تنگ تر می شود، اما سولسشایر باشگاه را در الویت قرار داد. اوایل این فصل که آنتونی مارسیال به دلیل مصدومیت از دسترس خارج شده بود او از مارکوس رشفورد به عنوان مهاجم نوک استفاده کرد. او این کار را کرد با وجود اینکه این پست برای مارکوس رشفورد بهترین نبود و یک جوان آینده دار مانند میسن گرینوود را در اختیار داشت.
اما گرینوود در آن زمان 17 ساله بود، و خقیقتی که باید گفت این است که او آماده نبود. پس از عملکرد درخشان گرینوود در مقابل پارتیزان بلگراد، سولسشایر به اندازه کافی در این مورد صحبت کرد.
در غیاب مارسیال، یونایتد به طور متوسط در هر بازی 10.83 ضربه و 0.67 گل به ازای هر بازی ثبت کرد(پایین تر از 14 شوت و 1.88 گل همراه با او). ممکن بود که منچستر یونایتد با بازی دادن به میسن گرینوود به جای ترکیبی از ماتا، پریرا و لینگارد بهتر باشد؟ ممکن است، اما در عوض سولسشایر تصمیم گرفت تا پیشرفت این نوجوان در بلند مدت را در الویت قرار دهد حتی اگر قرار به خرج امتیاز هایی می شد که در کوتاه مدت هزینه بردار بودند.
این ما را به حال حاضر می رساند.
همه ما بازی با استون ویلا و شفیلد یونایتد را دیدیم. دیدیم که آندرس پریرا بازی می کند، جای آنکه از پست هافبک مرکزی رانده شود. و همه شگفت زده بودیم که چرا؟
با مصدومیت پوگبا، اسکات مک تامینی و در دسترس نبودن نمانیا ماتیچ، فرد تنها هافبک بزرگسال در دسترس بود. در این نقطه، کسی نمی توانست سولسشایر را مقصر بداند که چرا گارنر 18 ساله را در ترکیب قرار داده. با تمام این ها، چه کسی باید بازی می کرد؟ همه صدمه دیده اند.
به جز اینکه شاید سولسشایر فکر می کرد گارنر هنوز برای سفت و سختی لیگ برتر آماده نیست؟! گارنر در نگاه مختصری که ما امسال داشتیم خوب بنظر می رسید. مهارتش در کار با توپ عالی است، آگاهی موضعی اش نسبت به سنی که دارد هم بسیار خوب است. اما بازی کردن در لیگ برتر نیازمند چیزی بیشتر از آن دو مورد است. و در بازی با آستانه ما مختصرا شاهد کمبود های گارنر بودیم.
ببینید که گارنر چقدر ساده با یک بدن از جریان خارج شد، و این فقط آستانه است. لیگ برتر خیلی بیشتر از این ها فیزیکی است. و در 18 سالگی، به سادگی قابل درک است که گارنر از لحاظ فیزیکی آماده نیست تا برای 90 دقیقه با سفت و سختی های لیگ برتر مواجه شود.
به همین دلیل است که شما نهایتا نمی توانید با عملکرد گارنر در تیم زیر 23 سال یک تفسیر کلی داشته باشید. بله، او برابر بازیکنان بزرگتر از خودش بازی کرده اما هرگز مقابل بهترین زیر 23 ساله های کشور انگلستان قرار نگرفته، و مشخصا هنوز با مردان نکرده است.
بنابراین، به جای تهدید فرآیند رشد گارنر، سولشایر تصمیم گرفت آندرس پریرا را به کار بگیرید، یک هافبک تهاجمی که با عملکرد دفاعی اش شناخته شده است. تنها به این دلیل که یک هافبک هجومی به دلیل خواص دفاعی اش شناخته می شود، به این معنی نیست به اندازه کافی در دفاع کردن خوب باشد. اختلاف بزرگی میان دفاع از جلو و دفاع به عنوان یک هافبک وجود دارد، و این کاملا در بازی با استون ویلا مشهود بود.
تنها 30 ثانیه پس از ورود به زمین پریرا، جک گرلیش را نقش زمین کرد. دلیل تعقیب کردنش مشخص نیست، اما وقتی او با این فاصله از پستش دور است مشخصا چاره ای جز خطا ندارد.
چند دقیقه بعد.
این بار عمدی در کار است. پریرا می داند که نمی تواند دفاع کند، پس در طول بازی سعی می کند خشونت به خرج دهد. هدف از آن خطا چه بود؟ فرد و ون بیساکا آن جا هستند و تمام کاری که پریرا باید بکند، گیر انداختن اوست. جای تعجب نبود که چند دقیقه بعد، پریرا به خاطر انتقام شخصی از جریان خارج شد، گرایلیش باعث شد تا او احمق بنظر برسد.
از یک زاویه دیگر نگاه کنید.
و فراموش نکنید پریرا قبل از گل دوم شفیلد نیز توپ را تقدیم حریف کرد.
فراموش نکنید، اوله آگاه است. او می داند که پریرا هافبک دفاعی نیست. سال گذشته از بیرون زمین و از نزدیک شاهد این مسئله بود. خوزه مورینیو در بازی آغازین فصل گذشته مقابل لستر سیتی او را در این پست به کار گرفت، جدا از اینکه پل پوگبا در زمین همچین کار هایی انجام می داد.
با این حال یونایتد در آن روز بیشتر از لستر شوت زد 8-6. به سادگی آن ها خط هافبکی داشتند که نمی توانست توپ را به پل پوگبا برساند. هفته بعد در بازی با برایتون، مورینیو بین دو نیمه او را از زمین خارج کرد و برای هفته بعد تر او کاملا از ترکیب 18 نفره خارج شد. پس از آن پریرا تنها دو بار به عنوان یار تعویضی برای مورینیو بازی کرد.
اولین استارتی که پریرا زیر نظر سولسشایر به دست آورد بازی در پست شماره 8 مقابل برنلی بود. او افتضاح بود و پس از 63 دقیقه از بازی خارج شد.
آن روز یونایتد 17 شوت به سمت دروازه حریف زد. و 12 تای آن ها از درون محوطه جریمه بود اما 9 تای آن پس از خروج پریرا به دست آمد و تنها یک شوت بیشتر از بیرون محوطه جریمه زده شد.
چه اهمیتی دارد؟ شوت های بهتر موجب بالا رفتن شانس گلزنی می شوند، و رسیدن به شوت های بهتر با داشتن هافبک های خوب شروع می شود. در 63 دقیقه ای که پریرا در زمین بود یونایتد 7 شوت زد و 4 تای آن ها از خارج محوطه به دست آمد. سولسشایر ملتفت شد و تا مصدومیت ماتا، هررا و لینگارد، پریرا دوباره زمین چمن را ندید.
جدا از دانستن تمام این ها، سولسشایر دوبار در هفته پریرا را به زمین فرستاد، با اینکه مشخصا این نتیجه نمی داد. تنها زمانی که او از بازی خارج شد، لینگاردی جایگزینش شد که او نیز یک هافبک مرکزی نیست. بنظر می رسید گارنر فقط برای موارد ضروری آن جاست، و اوله خیال نکرده بود که او آماده است.
به طریقی، اوله خودش را در این وضعیت قرار داد. زمانی که گارنر برای بازی مقابل آستانه به قزاقستان سفر کرد او برای با مواجهه با استون ویلا از دسترس خارج شد. وقتی تنها 18 سال دارید، حتی اگر بدنتان به دو بار بازی کردن در بالاترین سطح عادت داشته باشد، شما برای ریکاوری به زمان بیشتری نسبت به بازیکنان بزرگسال نیاز دارید. 90 دقیقه بازی در پنج شنبه و سپس یک سفر 11 ساعته به خانه نمی توانست دستور عملی برای موفقیت گارنر باشد.
در یک دنیای پرفکت، اوله باید آندرس پریرا را مقابل آستانه در پست هافبک مرکزی آزمایش می کرد، اما چه می شد اگر گارنر مقابل شفیلد با شکست مواجه می شد. پس سولسشایر باید همین کار را با پریرا می کرد - بازی کردن مقابل آستانه و سپس یک شنبه.
کار کردن با بازیکنان جوان واقعا سخت است، چون شما هرگز نمی دانید چه زمانی آن ها آماده اند. گارنر، انجل گومز و تاهیت چونگ سطوح پایه را تسخیر کرده اند اما زمانی که مقابل مردان بالغ قرار می گیرند مردنی بنظر می رسند. مارکوس رشفورد هرگز نمی توانست دیده شود تا زمانی که هر سه مهاجم تیم مصدوم شدند و او هرگز پشت سرش را نگاه نکرد. حقیقتا این برای هر بازیکنی متفاوت است.
یونایتد طی آن دو هفته با بازی دادن به گارنر جای پریرا بهتر می شد؟ شاید، دوست دارم که فکر کنم این طور می شد و مطمئنم که 95 درصد شما با من موافقید. اما هیچ کس به طور قطعی نمی داند.
اما بزارید بگویم حق با اوله است. بزارید بگویم گارنر هنوز آماده نیست. قرار دادن او کنار فرد و یک تیم تهی شده بیشتر از اینکه مثبت باشد در بلند مدت به او آسیب می رساند. این یک عمل کاملا فداکارانه از جانب سولسشایر است. اما گرفتن آن تصمیم و ریسک روی نتایج کوتاه مدت باعث می شود که او اطمینان پیدا کند، حداقل شخصی دیگر در آینده از میوه های جیمز گارنر سود خواهد برد.
بخشی از کار اوله این است که یونایتد را به اوج برگرداند. این اتفاق امسال نمی افتد و شاید حتی سال بعد. اما او می تواند طی دو سال این کار را انجام دهد. حتی اگر این تصمیم ها برایش به قیمت از دست دادن شغلش تمام شود.
اوله گونار سولسشایر همچین فردی است. او هواداری و آینده بلند مدت را مقدم بر رزومه حرفه ای اش قرار داده است. و برای آن باید ستوده شود.
Pauly Kwestel - The Busby Babes