طرفداری- تونی کروس باید جز بهترین هافبکهای قرن ۲۱ شناخته شود. حالا توضیح دهید چرا( ۴۰نمره).
این سوالی است که من دوست داشتم در امتحان آخرِ سالم باشد. ارزش بحث کردن دارد. چه نمایشش در ریز ریز کردن برزیل در فاجعه بلوهوریزونته باشد یا مانورش در سهگانه اروپایی رئال مادرید یا آن ضربه آزاد نرم برابر سوئد، شکی نیست که کروس یکی از بهترینهای نسل خود است چه برسد به هافبکها. چهره او پس از شکستهای فصل گذشته کمی مخدوش شد اما این اتفاق تقریبا برای تمام بازیکنان رئال مادرید، یک فصل بعد از رفتن کریستیانو رونالدو، رخ داد. اما هیچ شگفتی در این که چرا تونی کروس، رهبر انقلابِ جدیدِ زین الدین زیدان است، وجود ندارد.
متولد شرق آلمان و گرایفسوالد، دقیقا همزمان با فرو ریختن دیوار برلین، کروس به دنیا آمد و ۱۶ سال بعد به بایرن مونیخ رفت. بعد از یک یا دو سال بازی در ردههای پایین تر، او کاپیتان زیر ۱۷ سالههای آلمان در جام جهانی کره جنوبی شد. او نه با مدال طلا که با برنز به خانه برگشت اما جایزه بهترین بازیکن تورنمنت را گرفت. اوتمار هیتسفلد احساس کرد عملکرد او در لباس سفید و مشکی ارزش دعوت شدن به تیم اصلی را دارد، آن هم وقتی که تنها ۱۷ سال و ۲۶۵ روز داشت. کروس جوانترین بازیکنی شد که در یک بازی رسمی در تاریخ بایرن مونیخ به میدان میرود.
حتی با وجود باستین شواین اشتایگر، مارک فن بومل و زیروبرتو، نوجوانی به نام کروس ۱۲ بار در لیگ برای بایرن مونیخ به میدان رفت. نقطه رشد مهم او در بازی برگشت برابر ستاره سرخ بلگراد بود. جایی که در جام یوفا زمانی که بایرن ۲-۱ عقب بود، به عنوان یار تعویضی به میدان رفت و وظیفه زدن ضربات آزاد را بر عهده گرفت.
کروس تقریبا دو ضربه از یک جای زمین زد. در سمتِ چپِ زمین حریف، کنار خط کرنر. اولی یک سانتر نرم بود که روی سر میروسلاو کلوزه نششت و دومی مستقیم به کنج دروازه حریف رفت. او کنار پرچم کرنر استاده بود و لبخند بزرگی بر لب داشت و هم تیمیهایش او را غرق در آغوش و بوسه کردند. ورود به یک صحنه بزرگ و آغاز هر چه قرار بود از کروس ببینیم.
با این حال، وسط آن فصل، کروس نادیده گرفته شد. با اضافه شدن تیم بروفسکی به خط هافبک، شانس کروس برای بازی کاهش پیدا کرد و در ژانویه برای ۱۸ ماه به بایر لورکوزن قرض داده شد. اوایل، بازی در آنجا آسان نبود. لورکوزن با هدایت برونو لابادیا، در میانه های جدول دست و پا میزد.
آنها البته به فینال پوکال یا جام حذفی راه یافتند اما به وردربرمن و مسوت اوزیل باختند. تابستان آن سال، لابادیا رفت اما یوپ هاینکس به بایرن مونیخ بازگشت و این استخدامی بود که زندگی تونی کروس را تغییر داد.
کروس در فصل دوم برای بایر لورکوزن فوق العاده بود و همه متوجه استعدادش شدند. هواداران لورکوزن به تماشای یک بازی تکنیکی هفتگی دعوت بودند و نبوغ کروس او را سریعا تبدیل به یکی از بهترین بازیکنان بوندسلیگا کرد. پاسهای دقیق و بلند، تکنیکی استادانه و شوتهای دقیق، او را به یکی از کامل ترین هافبکهای دنیا تبدیل کرده بود، حتی اگر از نظر قدرت جسمانی یا سرعت پایین تر از برخی رقبا باشد.
با وجود اینکه کسی او را گلزن نمیدانست اما کروس با زدن گلهایی با امضای خود از فواصل دور، اسم و رسمی پیدا کرد. ضربه آزادهای موزی شکل و دقیق و تمام کنندگی در درون محوطه جریمه حریف، شکلهای مختلفی از هیجان را به هواداران داده بود. این باعث شد باشگاه مالکِ وی یعنی بایرن مونیخ او را به خوبی زیر نظر داشته باشد. کروس در مارس آن فصل در یک بازی ملی برای آلمان به میدان رفته بود و یواخیم لوو در لیست نهایی جام جهانی ۲۰۱۰ افریقای جنوبی وی را فراموش نکرد. در دو بازی اول گروهی، او روی سکو نشست و وقتی آلمان برابر غنا در ساکرسیتی نیاز به پیروزی داشت، به او اعتماد کرد و در ۱۰ دقیقه آخر پیروزی ۱-۰ به او میدان داد.
بعد از نشستن روی نیمکت در تحقیر انگلستان در مرحله یک شانزدهم نهایی، کروس در یک هشتم برابر آرژانتین باز هم فرصت بازی یافت. کروس به همراه کسانی مانند مسوت اوزیل، مانوئل نویر، توماس مولر و ژروم بواتنگ پایههای تیمی را ریختند که بعدها در برزیل بر بام دنیا ایستاد. اعتماد لوو به جوانها و مخصوصا کروس، در نیم ساعت آخر بازی با اسپانیا در آن جام مشخص بود اما کارلس پویول با ضربه سرش در دقیقه ۷۳، مانشافت را حسابی کلافه کرد. کروس باید برابر بازیکنانی نظیر ژاوی، اینیستا و آلونسو بازی میکرد که کوچکترین اجازه ای را به خط هافبک حریف نمیدادند. تونی حتی میتوانست دروازه اسپانیا را باز کند اما والی او را ایکر کاسیاس به خوبی سیو کرد. با اینکه این بازی درسی برای یادگیری وی بود، اما کروس ۱۹ ساله در آن بازی ضربات آزاد آلمان را زد و این شروعی برای او در تیم ملی بود. جام جهانی بهتری در انتظار او بود.
کروس با مدال برنز جهان به بایرن مونیخ بازگشت. یک فصل زیر نظر لوییس فن خال فرصت بازی بیشتری به او داد ولی هنوز در آلیانز آرنا، ساز او به خوبی کوک نشده بود. اینجا زمانی بود که استادِ بزرگ تونی به بایرن آمد، آن هم در تابستان ۲۰۱۱. با حضور یوپ هاینکس، او به خوبی جای پایش را در بایرن مونیخ محکم کرد. اکثر بازیها فیکس بود و چه زمانی که در لیگ پشت سر یورگن کلوپ قرار گرفتند و چه زمانی که دوباره به قله برگشتند، کروس در ترکیب اصلی بایرن بود. قهرمانی در خانه خود برای بایرن مونیخ بسیار رویایی بود و آنها در یک شانزدهم و یک چهارم آنچنان هم قرعههای دشواری نداشتند.
در نیمه نهایی، بایرنی ها، رئال مادرید را حذف کردند که سلطه پپ گواردیولا در اسپانیا را قطع کرده بود و حالا رقیب آنها چلسی در فینال لیگ قهرمانان بود. یوپ هاینکس از اینکه چلسی برای گرفتن سهمیه فصل بعد لیگ قهرمانان مجبور به قهرمانی بود کلافه شده بود و کروس قفل اول را برای هاینکس باز کرد. سانتر زیبای او، توماس مولر را صاحب موقعیت کرد تا بایرن در خانه خود در فینال لیگ قهرمانان اروپا پیش بیافتد. کروس که به مدال طلا نزدیک بود تصویری را دید که بسیار سخت بود. دیدیه دروگبا توپ را به تور دروازه نویر چسپاند و پیتر چک پنالتی روبن در وقتهای تلف شده را گرفت تا بازی به پنالتیها برود.
آخر آن سال بایرن بدون جام ماند اما فصل بعد هاینکس سهگانه را گرفت. با وجود مصدومیت، اما کروس در بازی های مهمی حضور داشت و سپس پپ گواردیولا آمد.
سیستم سه نفره میانه زمینِ پپ به این معنا بود که کروس باید نقش شماره ۱۰ خود را فراموش میکرد و تبدیل به هافبکی همه فن حریف در کنار باستین شواین اشتایگر میشد. فیلیپ لام هم در عقب آنها را همراهی میکرد. این ترکیب، هافبک آلمان در جام جهانی برزیل هم بود که قهرمان جهان شد. باستین شواین اشتایگر و سامی خدیرا شاید جاهای خود را عوض میکردند اما کروس در تمام بازیهای آلمان تا فینال فیکس بود. سپس لحظه مهم دهه اتفاق افتاد.
آلمان در بلوهوریزونته ۹۰ دقیقهای را پشت سر گذاشت که شاید لحظه مهم ۱۰ سال اخیر فوتبال بود. کروس هم دقیقا در مرکز آن اتفاق بود. عقب بودن لام و حضور خدیرا و باستین شواین اشتایگر به کروس فرصت داده بود که انواع و اقسام حرکات زیبا را انجام دهد. یوهان کرایوف فقید نتوانست زبان به ستایش آلمان باز نکند و گفت:" کروس بازیکنی فوق العاده است. همه چیز را درست انجام می دهد. سرعت پاس هایش عالی است و همه چیز را میبیند. تقریبا کامل است."
حتی برزیلی ها شروع به تعریف از کروس کردند. آنها به تونی لقب "او گارسون" را داده بودند به علت رساندن تمام پاسها به بهترین شکل. او در فینال هم پاسهای دقیقی میداد. پاس رو به عقب وی بود که هیگواین را تک به تک کرد و سانتر کروس بود که روی سر هوودس نشست اما تیرک مانع باز شدن دروازه شد. این پاس تونی بود که به شوله رسید و وی گوتزه را در موقعیت عالی پیدا کرد. این یک ورودی جدید، برای هافبک بایرن مونیخ به سطح جهانی بود.
فلورنتینو پرز در تابستان آن سال زمانی که در کنار تونی کروس نشسته بود گفت:" بازیکن فوقالعادهای به اینجا آمده. او در جام جهانی نشان داد که یکی از بهترینهای جهان است. نمایشهای او در هفتههای اخیر آنچنان شگفتانگیر نیست چون انتظارش را داشتیم اما سندی بود بر انتخاب درست ما در پست هافبک."
بازیکن ۲۴ ساله پشت میکروفن رفت تا ارزش لیگ قهرمانان را به هوادارانی که چند ماه پیش آن را پس از مدتها چشیدهاند یادآوردی کند:"دوست دارم امسالم آن را ببرم".
با این حال آن سال، مدال طلای اروپا را بارسلونای لوییز انریکه گرفت و رئال مادرید در سایه آنها قرار گرفته بود. یک بار دیگر، کروس در برابر بهترینها شکست خورد. آندرهآ پیرلو، پل پوگبا، آرتورو ویدال و کلودیو مارکیزیو رئال مادرید را حذف کردند و جای انچلوتی، رافائل بنیتز به رئال مادرید آمد. در یک تغییر مربیگریِ دیگر، چند ماه بعد، قرعه شانسِ تونی کروس یک مربی دیگر بود؛ زین الدین زیدان.
پس از شکست برابر اتلتیکو مادرید در خانه، زیدان شروع به انقلابی در لوس بلانکوس کرد که هم در خانه و هم در اروپا به وقوع پیوست. قبل از برد بارسلونا در نیوکمپ در آوریل، آنها چهار بازی پشت سر هم برده بودند. باخت بارسلونا برابر والنسیا و مساوی با سوسیداد، رئال مادرید را به یک امتیازی بارسلونا رسانده بود. شاگردان زیدان حتی یک بار هم امتیاز از دست ندادند اما بارسلونا جام را در دستان خود محکم نگه داشت.
لیونل مسی و دوستان برابر اتلتیکو مادرید در اروپا حذف شدند و لوس روخیبلانکوس در میلان حریف زیدان در فینال لیگ قهرمانان اروپا بود. کروس در فینال روی گل رئال مادرید، فرستنده پاس بود و در دقیقه ۷۲ جای خود را به ایسکو داد. یانیک کاراسکو بازی را به تساوی کشاند و در پنالتیها کریستیانو رونالدو نقش قهرمان را گرفت و خوانفران نقش بد داستان.
آن تابستان، بزرگان خط میانی اروپا کم کم بازنشست میشدند. ژاوی از بارسلونا رفت، یووه پوگبا، پیرلو و ویدال را از دست داد و فیبیپ لام در بایرن مونیخ بازنشست شد. شواین اشتایگر در انتقالی عجیب به منچستریونایتد رفت و اینها، جا را برای مثلث کروس، مودریچ و کاسمیرو باز کرد تا دوران جدیدی بسازند. تیمی که در میلان، کیف و کاردیف قهرمان شد. سرمربی آنها هم از سر اقبال یکی از بهترینهای تاریخ در خط میانی بود. آنها حالا در کنار زیدان در موزه اساطیر بودند.
از زمان قهرمانی در کیف، تونی کروس بالا و پایینهای زیادی داشته است. او و آلمان در روسیه شکست خوردند اما آن ضربه آزاد وی در برابر سوئد در سوچی، مدتها به یاد خواهد ماند. وقتی کروس در ژولای به مادرید بازگشت، زیدانی در کار نبود و لوپتگی و سولاری سرمربی تیم شدند.
حالا مرد آلمانی به افسانه خود بازگشته است. رئال مادرید از تاریکیها برخواست و تونی کروس همچنان جواهر آنها در میانه زمین است. او شاید اندازه همتیمیهای اسپانیایی و کروات خود سر و صدا به پا نکند اما همیشه در وسط یک نسل طلایی قرار داشته است. وی سرپرست تیمهای هاینکس، لوو، گواردیولا، آنچلوتی و زیدان بود. هیچ تعجبی ندارد که او مدال های مختلفی را برده است اما کمی شگفتانگیز است که مردم به او آن چنان که لیاقتش است، توجه نمیکنند.